eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
61 ویدیو
246 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرزاد داستان‌📚📚
#چالش_هفته نوشته باران عظیمی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 -《 علی جان اون دود چیه درست نمی بینم. از کجا بلند میشه پسر
👆👆👆👆👆 داستان خانم عظیمی را خواندم که بر اساس اتفاقی واقعی نوشته شده بود‌. با دیدن صحنه آتش سوزی، اتفاق آتش سوری برای علی که در آن پدرش از دنیا میرود تداعی شد و آن حادثه را برای ما روایت کردند. توصیفات زیبا بود و با پایان تلخ اما خوبی به انتها رسیده بود. ممنونم از خانم عظیمی عزیز🙏 @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاثیر سعدی بر داستان‌نویسی معاصر قسمت اول
تأثیر سعدی بر داستان نویسی معاصر قسمت اول 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 پیشتازان تجدد در نثر از گلستان الهام گرفته اند. با این حال محمدجعفر محجوب میرزا ابوالقاسم قائم مقام را تنها کسی میداند که در تقلید از شیوه نگارش سعدی تا حدی توفیق یافته .است بعدها نیز بسیاری از معاصران در راه بازآفرینی نثرسعدی ،کوشیدند از جمله فریدون توللی در نوشته‌های انتقادی مشهورش، التفاصيل. اما تأثیر پذیری داستان نویسان از سعدی را میتوان در دو بعد نثر و ساختار بررسی کرد؛ تأثیری که البته در داستان نویسان گوناگون شکلهای متفاوتی می یابد. بنابراین میتوان آن را در دو گونه کلی مورد توجه قرار داد. نویسندگان سنّت گرایی مثل سید محمد علی جمالزاده و محمد حجازی که عمدتاً مضمون گرا بودند. بیشتر از جنبه مضمونی و ساختار پندآموز حکایتهای سعدی متأثر شده اند اما نویسندگان نوگرایی که بیشتر متوجه قالب و فرم داستان کوتاه و انتخاب زبانی درخور موضوع بوده اند کوشیده‌اند با بهره بردن از امکان تازه ای که نثر سعدی پدید می آورد، به تجربه تازه ای در نوشتن دست بزنند و ساختار زیبایی شناسی جدیدی را بیازمایند. از نظر آنان اهمیت حکایتهای گلستان بیش از هر چیز در هنرنمایی های زبانی سعدی است. از دوره مشروطیت به بعد مایه اصلی زبان ادبیات معاصر را محاوره مردم تشکیل میداد. اما نویسندگانی نظیر صادق چوبک جلال آل احمد و ابراهیم گلستان نمایندگان اصلی حرکتی که از ۱۳۲۰ به بعد داستان کوتاه را به شاخه تنومندی از ادبیات معاصر تبدیل کرد. از ظرایف نثر کلاسیک نیز برای غنا بخشیدن به نثر خود بهره بردند؛ و با توجه کردن به آهنگ درونی حاصل از همکناری کلمات در راه پدید آوردن نثری حسیتر و ملموس تر کوشیدند تا نمایشی کردن روایت و جزء پردازی را جانشین وصف و نقل ماجرا کنند. توجه به نثر جزئی از روند تحول داستان ایرانی از نقلهای شنیداری به متنی برساخته بود. تقریباً همه نویسندگان ایرانی از آل احمد و چوبک گرفته تا صادقی و گلشیری و دولت آبادی تمایل خود را به کاربرد نثر کهن نشان داده اند؛ تمایلی که در بسیاری از موارد از حد تفنّن و ذوق ورزی فراتر نرفته است؛ اما گاه نیز حاصل تلاشی برای مدرن کردن نثر است. تلاشی از آن نوع که مورد نظر آشوری است: مدرنیت در کار خوانش متن‌های کهن یعنی کشف معنا و منطق تازه با معیارهای روشی و منطقی فهم مدرن مدرنیت در عالم بازخوانی هنری یک متن کهن یعنی شکستن معیارهای سفت و سخت قالبی کهن و جدا کردن متنها از زیر متن دیرینه شان برای جلوه گر کردن ،روابط نظم و ساختار زیباشناختی تازه و هرگزندیده در آنها.» ادامه دارد 📚در ستایش داستان، مقاله ها و گفتگوها ✍حسن میرعابدینی @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنشی ساختن شروع
کنشی ساختن آغاز مؤثرترین شروع این است که مستقیماً به سراغ کنش بروید. البته شما می توانید با توصیفی از یک صحنه یا یک شخصیت آغاز کنید اما این شروعی ایستاست. انجام آن، کار آسانی نیست و میتواند خسته کننده باشد. این رویکرد تا زمانی که شما مهارتهای زیادی را به دست نیاورده اید، توصیه نمی شود. کنش، بر یک صحنه و تعدادی شخصیت دلالت دارد. آنها در حال انجام دادن کاری هستند و ترجیحاً درست در میانه آن گرفتار شده اند. در صورت امکان شروع داستان را درست قبل از یک رویداد یا رویارویی بزرگ قرار دهید. شما می توانید پس زمینه های لازم را بعداً ارائه و توضیح دهید که آنها چه کسانی هستند و چه چیزی در حال وقوع است. اگر شما خواننده را به این ترغیب کنید که صفحه نخست را برای پی بردن به این اطلاعات ورق بزند، نصف مسیر متقاعد ساختن آنها به خواندن کل کتاب را طی کرده اید. همیشه به یاد داشته باشید که اولین خواننده شما سردبیری است که ممکن است کتاب شما را برگزیند. خوانندگان معتقدند این مهم است که کتابها: _«علاقه را در همان چند صفحه اول به خود جذب کنند.» (جو کراکر) _«داستان و سبک خوبی داشته باشند. (سیلویا پارکر) _سبک نوشتاری داشته باشند که از همان صفحه اول متوجه شوید که آیا این کتاب شما را جذب خواهد کرد یا خیر.» (مولی فریرسن) _در هنگام انتخاب، «من به قسمت اول آن نگاه میکنم.» (جیل راندل) _«من دوست دارم به سرعت جذب آن شوم.» (جودی فیلیپس) عاملان ادبی نیز نظرات مشابهی دارند. متنهایی برجسته خواهند بود که این ویژگیها را داشته باشند: _توانایی گفتن داستانی که از همان صفحه اول خواننده را درگیر کند.»(سارا مالوی) _ترغیب به ادامه خواندن آن پس از چند صفحه اول.» (باب تانر) سردبیران‌هم داستان مشابهی را بیان میکنند . یک فصل آغازین قدرتمند!» (لوئیجی بونومی) عملکرد چند صفحه اول کتاب این است که _توجه و علاقه خواننده را جلب کند؛ _نوع کتاب را نمایان سازد؛ _حالت و سبک نوشتاری کتاب را نشان دهد؛ _شخصیت اصلی (و شاید یکی دو شخصیت دیگر) را معرفی کند؛ _ خواننده را به حس همدردی نسبت به یکی از شخصیتها درگیر سازد،به طوری که به این اهمیت دهد که چه اتفاقی قرار است بیفتد؛ _زمان و مکان را برقرار کند؛ _باعث شود خواننده احساس کند که داستان خوبی در راه است. 📚چگونه نخستین رمان خود را بنویسیم ✍مارینا اولیور @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته راضیه زاهدی پاریزی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 -راستی این چند وقت اورادیده ای؟ /-آره خیلی قیافه اش بهم خورده خیلی چاق و قلبمه شده./-مردم می گفتند خیلی زنش رااذیت میکرده خسیس بوده حالا که اون مرده همه داراییش داره میخوره میگن چشمش میسوخته به زنش خرج کنه./-امان ازاین مردم امروزصبح گفت توی مسیرم برسانمش درمانگاه دکتر بهش گفت ازیک غم بزرگ قلبش بزرگ شده خون توی بدنش لخته شده وبدنش ورم کرده اینقدر ورم میکنه تادیگه بمیره. @shahrzade_dastan
نوشته صدیقه بادسار 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ما زن‌ها باید هوای هم رو داشته باشید. فرزانه زنی است که چند سالی،شوهرش فوت کرده و مخارج خونه به عهده خودشه. وقتی هم به خونه میاد به کارها میرسه واستراحت می‌کنه. از آنجا که در شرکت‌های خدماتی کار می‌کنه خجالت می‌کشه که دیگران بفهمند. در حالی که زنان همسایه توی کوچه می‌نشینند به غیبت و شایعه پراکنی پشت سر دیگران می‌پردازند. که این تهمت زدنشون شامل حال فرزانه خانم هم می‌شد. - زری جون فرزانه کجاست اصلا پیداش نیست . - نمی‌دونم والا،اتفاقا دیروز براشون نذری بردم هر چی در زدم جواب ندادند. - معلوم نیست کی میره،کی میاد. در خونه باز شد فرزانه با یه زنبیل اومد بیرون. - سلام،خوب هستین. - سلام،کجایی،ناپیدایی ما رو قابل نمی‌دونی کنارمون بشینی. - زیر سایه شما،والا سرم شلوغ بود کار داشتم.با اجازتون میرم خرید. - باشه،برو به کارت برس. - معلوم نیست به بهانه خرید کجا میره؟ - این دیگه کیه؟در خونه فرزانه در میزنه. - آقا چه خبرته،در رو از جا کندی،کسی خونه نیست. - نمی دونید کجاست. - والا ما هم خبر نداریم،کجا میره،با کی میره؟ - مرد عصبانی رفت. - به گوشی فرزانه زنگ زد وگفت:کجایی همین الان باید ببینمت. - دایی من تو مغازه میوه فروشی هستم،کنار همین پارک. - دایی رفتم در خونه نبودی نگران شدم. - همسایه‌ها یه چیزایی پشت سرت میگن. - چه چیزایی؟ - میگن معلوم نیست با کی میره،با کی میاد. - حقیقتش چند وقتیه میرم سر کار،روم نمیشه بهشون بگم. - مگه کارت چیه؟ - ناراحت نشی،شرکت خدماتی. - چرا به خودم نگفتی،یه کار خوب برات پیدا می‌کردم. - حالا پاشو بریم خونه،نمی‌خوای یه چای به داییت بدی. - بله،حتما خوشحال میشم،چرا زن دایی رو نیوردی. - وقت زیاده حالا یه بار میایم. - چند لحظه صبر کن. - دایی کجا میری؟ - خواهرای محترم تهمت زدن به دیگران کار خوبی نیست. - این زن خودش تنها داره زندگیش رو میگذرونه،خودش هزار سختی و بدبختی داره،دیگه شما همسایه‌ها مراعاتش کنید. خودتون زن هستید اگه خدایی نکرده این اتفاق برا خودتون پیش بیاد دوست دارید اینطوری قضاوت بشین. @shahrzade_dastan
غمگین ترین تروریست 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 زن گفت: تو کی هستی؟ مرد جواب داد شوهرت زن خندید و در را به رویش بست و اضافه کرد: اگه یک بار دیگر مزاحم بشوی به پلیس زنگ میزنم. مرد تغییر چهره داده بود تا هیچ کسی نتواند شناسایی اش کند و در امان بماند. از شانس بد، دکترش خیلی ماهر بود. 📚مینیمال‌ها ✍رسول یونان @shahrzade_dastan
اخبار کانال شهرزاد