یک قاچ کتاب📚
میخواهم بدانم که
راستی راستی زندگی یعنی
اينکه توی يک تکه جا،
هی بروی و برگردی،
تا پير بشوی و ديگر هيچ؟!
يا اينکه طور دیگری هم
توی دنيا میشود زندگی کرد؟
📓 #ماهی_سیاه_کوچولو_
صمد بهرنگی
@shahrzade_dastan
نوشتن مثل نفس کشیدن است. کلمه به کلمه دنیا آفریدن و خلق کردن است. به راستی که قلم جادو میکند و جهانی خلق میکند پر از احساس و شخصیت. نویسندهای که ننویسد، مثل مردهای است لب پرتگاه که هر لحظه امکان مرگش وجود دارد.
پس قلم به دست بگیر و فکر و اندیشهات را به روی کاغذ بیاور. اولین نوشتهها مهم نیستند. بعدها از هر صفحه از نوشتههایتان جهانی خواهی ساخت که خودت هم تصورش را نخواهی کرد.
@shahrzade_dastan
دنيا کوچکتر از آن است
که گم شده اي را در آن يافته باشي
هيچ کس اينجا گم نمي شود
آدم ها به همان خونسردي که آمده اند
چمدانشان را مي بندند
و ناپديد مي شوند
يکي در مه
يکي در غبار
يکي در باران
يکي در باد
و بي رحم ترينشان در برف
آنچه به جا مي ماند
رد پائي است
و خاطره اي که هر از گاه پس ميزند
مثل نسيم سحر
پرده هاي اتاقت را
شاعر: عمران صلاحی🌱🌱
@shahrzade_dastan
بسیاری از نویسندگان معروف دنیا عادت هایی عجیب و غریب دارند و از چیزهایی جالب الهام می گیرند.
جیمز جویس
«جیمز جویس» عادت داشت که زمان نوشتن به روی شکم بخوابد. او یک قلم آبی بزرگ برمی داشت و پیراهن سفید می پوشید. البته به هر حال نمی توان این عادت را عجیب دانست و احتمالا او بخاطر مشکل نزدیک بینی چشمان خود این کار را انجام می داد. مداد ضخیم آبی به او کمک می نمود که آنچه را که در حال نوشتن است ببیند و پیراهن سفید نیز بر روی کاغذ او انعکاس نور روشن ایجاد می کرد.
ویرجینیا وولف
«ویرجینیا وولف» هر روز ساعت 2:30 صبح شروع به نوشتن می کرد. او به صورت ایستاده پشت میز خیلی بلندی می نوشت. به این ترتیب وی می توانست نوشته خود را هم از فاصله نزدیک و هم از فصله دور ارزیابی کند. این عادت عجیب او به دلیل رقابت با خواهرش «ونسا» که به شکل ایستاده نقاشی می کرد در «ویرجینیا وولف» ایجاد شد. به این ترتیب او در هیچ موردی نمی خواست از خواهرش عقب بماند.
فرانس کافکا
«فرانس کافکا» روشی رادیکال برای تحریک ایده های خلاقانه خود داشت. او خود را در حد مرگ خسته می کرد. بعد از کار او از ساعت 11 شب شروع به نوشتن می کرد و نهایتا در 6 صبح می توانست نوشتن را تمام کند.
ترومن کاپوتی
«ترومن کاپوتی» شخصی نسبتا خرافاتی بود که اغلب با چیزهای عجیب و غریب درگیر می شد. او هرگز روزهای جمعه شروع به نوشتن نکرد یا نوشته خود را به پایان نرساند. علاوه بر آن اگر در هتل، اتاق شماره 13 به او تعلق می گرفت، آن را عوض می کرد. یکی دیگر از عادت های خرافی اش این بود که هرگز بیش از دو ته سیگار در زیرسیگاری نباشد. او همیشه یک سیگار یدکی در جیب پالتوی خود داشت.
ادامه دارد...
@shahrzade_dastan
شخصیت پردازی در داستان
#شخصیتپردازی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃🍃
شخصت پردازی در داستان از نکات مهم نوشتن داستان است. زیبایی زندگی به حضور آدمهاست و در داستان هم نقش مهمی دارد. موفق ترین داستانها داستان هایی هستند که در آن اشخاص داستانی حضور داشته باشند. شخصیت پردازی یعنی نشان دادن کنش و رفتارهای آدمهای داستان است.
شخصیت پردازی در داستان راههای مختلفی دارد. از جمله این که با روایت و توضیح این رفتار را نشان بدهیم. مثلا بگوییم فلانی کلاه نمدی، دماغ عقابی دارد و با لکنت حرف میزند. در روایتگری حتما باید علت و معلول داشته باشیم. باید در داستان چیز اضافی نباشد. اگر روایت نباشد داستانی هم شکل نخواهد گرفت.
یا بیاییم با دیالوگ و گفتگو آن را نشان بدهیم. در گفتگوها شخصیتها بهتر میتوانند خودشان را نشان بدهند. مثلا لکنت همین شخصیت را میتوانیم با توقف شخص در یک حرف یا کلمه نشان بدهیم. صرفا گفتن چند جمله کنایی و اصطلاحی نمیتواند کار شخصیت پردازی را انجام بدهد. دیالوگ ها باید شفاف باشند تا خواننده از روی آن به شخصیت فرد پی ببرد.
راه سوم حادثه پردازی است. آدمها را در یک حادثه درگیر کنیم تا توانایی ها و رفتارشان مشخص شود.
راه بعدی ایجاد کشمکش و جدال بین آدمهاست. از این راه شخصیت ذات و درونش را به خواننده نشان خواهد داد.🌱🌱
@shahrzade_dastan
داستان باید حس برانگیز باشد. در پرداخت داستان باید حواسمان باشد که حواس پنجگانه خواننده را با خود درگیر کنیم تا خواننده با شخصیت داستان همذات پنداری کند. با دادن حس به داستان، شخصیت ما زنده میشود. در این بین فضا پردازی هم میتواند بسیار تاثیر گذار باشد.
@shahrzade_dastan
#مراحل_خلق_داستان
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃
۱_ فکر اولیه و پرورش آن
۲_ طرح داستان
۳_ روایت داستان
فکر اولیه و موضوع بستگی به حساسیت و زاویه دید ما دارد که میتوانیم از زندگی روزمره از اخبار روزنامه و تلویزیون و از یک خاطره یک فرد گرفته باشیم.
طرح داستان چارچوب و اسکلت داستان است که به چراهای ما پاسخ میدهد. چراها طرح داستان را قوی میسازند. طرح باید منطقی و با علت و معلول باشد. با زبان سوم شخص و با توالی حوادث نوشته میشود. مجموع چراها طرح ما را میسازند.
روایت داستان _ که میتواند راوی اول شخص ، دوم شخص، سوم شخص باشد. در روایت داستان باید به زبان داستان توجه داشته باشیم. زبان داستان متاثر از نوع روایت، پرداخت و زاویه دید داستان است.
ادامه دارد.....
@shahrzade_dastan
برای خودت یک عالمه رویا بساز. رویاهایی که آرزوی رسیدن به آنها را داری. زندگی موازی در رویا میتواند خود خوشبختی باشد.😉
@shahrzade_dastan
دوست دارم اینجا یک جمع صمیمی و دوستانه داشته باشیم.لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید
@shahrzade_dastan