شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته نوشته رویا سیف 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 با صدای مهیب انفجار از پنجره آشپزخانه سرک کشید. روبروی خانه آ
#نقد_داستان
👆👆👆👆👆👆
متن خانم سیف را خواندم. متن شروع خوبی دارد و توصیفات زن از آتش برای همسرش خوب بود. در نهایت متن با غافلگیری به پایان میرسد. ممنونم از خانم سیف عزیز🙏🙏
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته نوشته فاطمه ملازاده 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 آتش گفت : سعی کن خراب کاری هایت را خودت درست کنی . مهسا
#نقد_داستان
👆👆👆👆👆
داستان خانم ملازاده را خواندم. با این که هدف چالش،فقط نوشتن توصیف از آتش بود. اما ایشان داستانی فانتزی نوشته بودند که برایم جالب بود. دختری که تبدیل به آتش شده بود و حالا خانهشان در آتش میسوخت. موضوع داستان جالب بود. اما پیرنگ داستان کامل نبود. لازم بود که شخصیت مهسا فلش بکی به گذشته و به زمانی میزد و برای خواننده توضیح میداد که چگونه به این قدرت دست پیدا کرده است. گفت و گوی آتش و مهسا هم جالب بود. البته میتوانست لحن داشته و توصیفات از آتش دقیقتر هم باشد. با این حال پایان غافلگیرانه داستان را دوست داشتم. ممنونم از خانم ملازاده عزیزم.🙏
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته نوشته فاطمه افلاطونی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 از دور شعله های آتش به چشممی خورد و هر لحظه همبر وسعتش
#نقد_داستان
👆👆👆👆👆
متن خانم افلاطونی را خواندم. توصیف مکان خوب است. اما توصیف خانه آتش گرفته میتوانست با جزئیات بیشتری نشان داده شود. همچنین توقع پایان غافلگیرکننده در متن برآورده نشده است. ممنونم از خانم افلاطونی عزیز🙏
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته نوشته باران عظیمی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 -《 علی جان اون دود چیه درست نمی بینم. از کجا بلند میشه پسر
👆👆👆👆👆
#نقد_داستان
داستان خانم عظیمی را خواندم که بر اساس اتفاقی واقعی نوشته شده بود. با دیدن صحنه آتش سوزی، اتفاق آتش سوری برای علی که در آن پدرش از دنیا میرود تداعی شد و آن حادثه را برای ما روایت کردند.
توصیفات زیبا بود و با پایان تلخ اما خوبی به انتها رسیده بود. ممنونم از خانم عظیمی عزیز🙏
@shahrzade_dastan
تأثیر سعدی بر داستان نویسی معاصر
قسمت اول
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
پیشتازان تجدد در نثر از گلستان الهام گرفته اند. با این حال محمدجعفر محجوب میرزا ابوالقاسم قائم مقام را تنها کسی میداند که در تقلید از شیوه نگارش سعدی تا حدی توفیق یافته .است بعدها نیز بسیاری از معاصران در راه بازآفرینی نثرسعدی ،کوشیدند از جمله فریدون توللی در نوشتههای انتقادی مشهورش، التفاصيل.
اما تأثیر پذیری داستان نویسان از سعدی را میتوان در دو بعد نثر و ساختار بررسی کرد؛ تأثیری که البته در داستان نویسان گوناگون شکلهای متفاوتی می یابد. بنابراین میتوان آن را در دو گونه کلی مورد توجه قرار داد. نویسندگان سنّت گرایی مثل سید محمد علی جمالزاده و محمد حجازی که عمدتاً مضمون گرا بودند. بیشتر از جنبه مضمونی و ساختار پندآموز حکایتهای سعدی متأثر شده اند اما نویسندگان نوگرایی که بیشتر متوجه قالب و فرم داستان کوتاه و انتخاب زبانی درخور موضوع بوده اند کوشیدهاند با بهره بردن از امکان تازه ای که نثر سعدی پدید می آورد،
به تجربه تازه ای در نوشتن دست بزنند و ساختار زیبایی شناسی جدیدی را بیازمایند. از نظر آنان اهمیت حکایتهای گلستان بیش از هر چیز در هنرنمایی های زبانی سعدی است.
از دوره مشروطیت به بعد مایه اصلی زبان ادبیات معاصر را محاوره مردم تشکیل میداد. اما نویسندگانی نظیر صادق چوبک جلال آل احمد و ابراهیم گلستان نمایندگان اصلی حرکتی که از ۱۳۲۰ به بعد داستان کوتاه را به شاخه تنومندی از ادبیات معاصر تبدیل کرد. از ظرایف نثر کلاسیک نیز برای غنا بخشیدن به نثر خود بهره بردند؛ و با توجه کردن به آهنگ درونی حاصل از همکناری کلمات در راه پدید آوردن نثری حسیتر و ملموس تر کوشیدند تا نمایشی کردن روایت و جزء پردازی را جانشین وصف و نقل ماجرا کنند. توجه به نثر جزئی از روند تحول داستان ایرانی از نقلهای شنیداری به متنی برساخته بود. تقریباً همه نویسندگان ایرانی از آل احمد و چوبک گرفته تا صادقی و گلشیری و دولت آبادی تمایل خود را به کاربرد نثر کهن نشان داده اند؛ تمایلی که در بسیاری از موارد از حد تفنّن و ذوق ورزی فراتر نرفته است؛ اما گاه نیز حاصل تلاشی برای مدرن کردن نثر است. تلاشی از آن نوع که مورد نظر آشوری است:
مدرنیت در کار خوانش متنهای کهن یعنی کشف معنا و منطق تازه با معیارهای روشی و منطقی فهم مدرن مدرنیت در عالم بازخوانی هنری یک متن کهن یعنی شکستن معیارهای سفت و سخت قالبی کهن و جدا کردن متنها از زیر متن دیرینه شان برای جلوه گر کردن ،روابط نظم و ساختار زیباشناختی تازه و هرگزندیده در آنها.»
ادامه دارد
📚در ستایش داستان، مقاله ها و گفتگوها
✍حسن میرعابدینی
@shahrzade_dastan
کنشی ساختن آغاز
مؤثرترین شروع این است که مستقیماً به سراغ کنش بروید. البته شما می توانید با توصیفی از یک صحنه یا یک شخصیت آغاز کنید اما این شروعی ایستاست. انجام آن، کار آسانی نیست و میتواند خسته کننده باشد. این رویکرد تا زمانی که شما مهارتهای زیادی را به دست نیاورده اید، توصیه نمی شود. کنش، بر یک صحنه و تعدادی شخصیت دلالت دارد. آنها در حال انجام دادن کاری هستند و ترجیحاً درست در میانه آن گرفتار شده اند. در صورت امکان شروع داستان را درست قبل از یک رویداد یا رویارویی بزرگ قرار دهید. شما می توانید پس زمینه های لازم را بعداً ارائه و توضیح دهید که آنها چه کسانی هستند و چه چیزی در حال وقوع است. اگر شما خواننده را به این ترغیب کنید که صفحه نخست را برای پی بردن به این اطلاعات ورق بزند، نصف
مسیر
متقاعد ساختن آنها به خواندن کل کتاب را طی کرده اید. همیشه به یاد داشته
باشید که اولین خواننده شما سردبیری است که ممکن است کتاب شما را
برگزیند.
خوانندگان معتقدند این مهم است که کتابها:
_«علاقه را در همان چند صفحه اول به خود جذب کنند.» (جو کراکر)
_«داستان و سبک خوبی داشته باشند. (سیلویا پارکر)
_سبک نوشتاری داشته باشند که از همان صفحه اول متوجه شوید که آیا این کتاب شما را جذب خواهد کرد یا خیر.» (مولی فریرسن)
_در هنگام انتخاب، «من به قسمت اول آن نگاه میکنم.» (جیل راندل)
_«من دوست دارم به سرعت جذب آن شوم.» (جودی فیلیپس)
عاملان ادبی نیز نظرات مشابهی دارند. متنهایی برجسته خواهند بود که این ویژگیها را داشته باشند:
_توانایی گفتن داستانی که از همان صفحه اول خواننده را درگیر کند.»(سارا مالوی)
_ترغیب به ادامه خواندن آن پس از چند صفحه اول.» (باب تانر)
سردبیرانهم داستان مشابهی را بیان میکنند
. یک فصل آغازین قدرتمند!» (لوئیجی بونومی)
عملکرد چند صفحه اول کتاب این است که
_توجه و علاقه خواننده را جلب کند؛
_نوع کتاب را نمایان سازد؛
_حالت و سبک نوشتاری کتاب را نشان دهد؛
_شخصیت اصلی (و شاید یکی دو شخصیت دیگر) را معرفی کند؛
_ خواننده را به حس همدردی نسبت به یکی از شخصیتها درگیر سازد،به طوری که به این اهمیت دهد که چه اتفاقی قرار است بیفتد؛
_زمان و مکان را برقرار کند؛
_باعث شود خواننده احساس کند که داستان خوبی در راه است.
📚چگونه نخستین رمان خود را بنویسیم
✍مارینا اولیور
@shahrzade_dastan