eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رو به زائر باز شد شکرِ خدا باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا مادری جانِ را قسم داد و گرفت حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا لالِ مادرزاد پایِ تو باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم میشود از عـالَـمی رفع بلا، شکرِ خدا در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت شد از غم رها، شکرِ خدا لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود پیرمردی با براتِ ، شکرِ خدا شد ذکرِ نابِ بعد از هر نماز روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا : حضرت سلطان سلامت ميدهم از راه دور دلخوشم مولا جواب اين گدا را ميدهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه است دلم کـرب و بلا میخواهد در حـرم حال مـناجـات و بکـا میخواهد شب جمعه ست دلـم شـوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هـوا میخواهد آه ای کرببلا سختتر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه ی خود را به تو ترجیح دهند کـربلا، حضرت ارباب میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگـدستم ولی از برکت آقـا شـاهـم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد : همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حرارتی‌ست قدیمی که در دلـم دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می‌شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دلها می‌نشست شب که می‌شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود در میان سفره‌ها گر لقمه نانی داشتیم نذریِ روز موعودمان صبح‌ها چله به چله، عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه روی پشت بامها صوتِ اذانی داشتیم گاه‌گاهی جمعه‌ها اهل زیارت می‌شدیم گاه‌گاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیه‌هامان پای آقا می‌گذشت آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم : درد این است که ما مدعی هجرانیم درد هجران تو کشیدی و نفهمید کسی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شبها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش، به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا، مـرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت : ماجرای من و مَعشوق مَرا پایان نیست نیمه شب باز هوای حَرمش زد به سَرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد بخدا، از کف پا، تا  به  سرم  می سوزد من اگر درد و غم خویش زخاطر  ببرم از غریبیّ ِ تو امـا جـگـرم  می سوزد آنقَدَر بهر غریبی ِ تو من گریه کنم که دگر دُورِ دو چشمان ترم می سوزد من نگفتم به تو در کوچه چه آمد به سرم فقط این جمله بگویم  کمرم می سوزد نیمی از درد و غمم را حَسنم میداند وای ِ بر دل که ز آه ِ  پسرم  می سوزد چه کنم با دل خود این دم آخر تو بگو تا که روی حسنم می نگرم  می سوزد : روی سیلی خورده ی شهادت میدهد از مظلومتر مردی در این دنیا نبود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید به چشم گریه کنان اشک بی امان بدهید برای سینه زدن در عزای مادرمان در این حسینیه ها بیشتر زمان بدهید میان روضه که همسایه ایم بین بهشت کنار خانه ی زهرا به ما مکان بدهید برای گریه بر آنچه که آمده سرمان به جای اشک به ما چشم خون فشان بدهید به آه و زمزمه در روضه ها تسلایی به قلب غم زده ی صاحب الزمان بدهید اگر سوال شد آخر چه شد به مادر ما فقط به دیده ی حسرت سری تکان بدهید نمی شود که بگوییم بین کوچه چه شد برای مرثیه خواندن اگر زبان بدهید به روز حشر زمان حساب ناله زنیم فقط به خاطر زهرا به ما امان بدهید قسم به عصمت آن چادری که خاکی شد مزار مادرمان را نشانمان بدهید اگر که روزی ما دیدن مدینه نشد برات کرب و بلایی به دستمان بدهید : روضه ی فاطمه یک روضه ی معمولی نیست شـرح دوران غـريبی‌ست که مـولا دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت (س) تسلیت باد😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشید، دیگر میلِ تابیدن ندارد بارانِ رحمت، قصدِ باریدن ندارد دنیا سراسر تیره گشته، رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن ندارد اینقدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران انـگـار، کاری غیرِ نالیدن ندارد باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند یاسِ حـریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو، آیا نفهمید؟ بانوی هجـده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد بر زخمِ بازِ مرتضی، ما بعدِ دیگر نمک، اینقدر، پاشیدن ندارد : میروی زهرای من امّا بدان که بعد تو فاتح خیبر ز در وا کردن عاجز می‌شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطره قطره، اشکهایم را تو دقت میکنی بی نهایت بر گدای خود محبت میکنی آنقدر من آمدم پابوسیِ گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی من کجا و پنجره فولاد آقایم بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی من که بااعمال خود خارو ذلیل عالـمم این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی کوروکر، بهرشفا آید سراغت باامید بازهم مثل همیشه، توعنایت میکنی من یقین دارم که قبل از آقای من از تا   ما را تو دعوت میکنی تو همیشه یاور تنهاییِ من بوده ای بین قبر من میایی و وساطت میکنی روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا مطمئنم نوکر خود را شفاعت میکنی : یک گوشه از رواق تو جا داشتن بس است ما را همین داشتن بس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ی ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شادیم با شما و غمینیم با شما در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم : 💔 شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دست هجر دلهره دارم چه میشود؟ آقا بگو که آخر کارم چه میشود؟ یابن الحسن سیاه شده زندگی اگر پایان دهی بر این شب تارم چه میشود؟ چیز زیادی از تو نمیخواهم ای کریم بنشینی از کرم به کنارم چه میشود؟ بی ارزشم، قبول ولی لطف کن بیا هنگام مرگ سوی مزارم چه میشود؟ نذرم نشد ادا که شوم زائر رضا با این بساط قول و قرارم چه میشود؟ دلتنگ کربلا شدم و جنت الحسین سر روی مرقدش بگذارم چه میشود؟ لطفی کن و مرا برسان زیر قبه اش با هیچ چیز کار ندارم چه میشود؟ جانم فدای دلهره ی زینب غریب می گفت جسم بی سر یارم چی میشود؟ : ... بی‌خود دلم خوش است به اشعار انتظار ايـن حـرفهـا بــراي مــن آقــا نـمـی‌شـود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنگ غم تـو شیشه قلب مرا شکست این سنگ را به گوهر غلطان نمیدهم عمری بـه بزم روضه ات الفت گرفته ام این روضه را به روضه ی رضوان نمی‌دهم مـن با محبت تـو در این عـالـم آمدم والله بی محبت تـو جـان نمی‌دهم مهر تـو را به مهر و مه و آسمان دهم؟ هرگز! خدا گواست بـه قرآن نمی‌دهم یک قطره اشک در غم تـو، هستی مـن اسـت این قطره را به بحـر خـروشان نمیدهم از کودکی بـه بزم عزایت گریستم این گریه را به صد گل خندان نمیدهم : تو برای دل من خوب رفیقـی هستی از ازل نام تو با جان و دلم مانوس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمیه، حالِ ما مثلِ محرم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهراست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دم می‌شود در عزای فاطمه، محجوبه‌های شهرمان چادری که روی سر دارند، پرچم می‌شود روضه‌ی مردانِ مشکی‌پوشِ مادر بی‌صداست «روضه‌خوانی» با زبان پیرهن هم می‌شود در نبردی که سلاحِ گریه می‌آید به کار فاطمیه، جبهه‌ی خطّ مقدم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی، قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود؟ : غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر💔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام