eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
152 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
تربتت خاکستر بی مایه را زر می کند سنگ اسود را مثال در و گوهر می کند حال ما خوب است، اما پنج وعده در صلاه حال ما را سجده بر خاک تو بهتر می کند ای بنازم تربتت را، که فقط یک دانه اش کل جامهری مسجد را معطر می کند ذره ای تربت به کام طفل، آغاز حیات روزی اش را تا دم مرگش مقرر می کند اندکی از آن به کام یک مریض رو به موت بهتر از کل اطبا، کار محشر می کند در میان قبر یک مقدار خاک مدفنت چهره ی خاموش میّت را منور می کند مستی از پابوس برمی گردد و بعد از سفر تربتت را هدیه بر یک مست دیگر می کند مست آن خاک جنون خیزم که در روز دهم یک غلام روسیه را شمس انور می کند خاک پای تو کجا، عاشق خودش را از ادب خاک پای شوذب و نعمان و جعفر می کند خاک صحنت دست هرکس میرسد بی اختیار رو به قبله با سلامی دیده را تر می کند با نظر بر تربت اعلای مال کـربلا بی هوا عاشق هوای شاه بی سر می کند : یادش مرا دومرتبه بیتاب میکند دارد غمش وجود مرا آب میکند جانم فدای شاعر خوش مسلکی که گفت نوکر همیشه تکیه به ارباب میکند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیزی به جز نامت برای ما سند نیست جز حرف عاشق هیچ چیزی مستند نیست این خانه لو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دست خالى می رود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بشمرم فضل على را اندازه ی فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلا فاطمه، بنت اسد نیست به وصف ذاتش آیه اى نزدیکتر از این آیه هاى قل هو الله احد نیست این قلب من میل نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که میتپد نیست؟ ما تجربه کردیم چندین بار، دیدیم پشت در این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها می شناسیم هرچه بلد هست آبروریزی بلد نیست : نجف نرفته چه داند جنون ما از چیست که وصف عشـق ندارد تمـام صحن علـی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای از تو سرودن، زبان ما بسته‌ست که در برابر تو، شعر، دست و پا بسته‌ست به هر دری که زدم رو به تو گشوده نشد دلم شکسته، فقط چشم بر دعا بسته‌ست چگونه نور تو را پشت ابر باید دید؟ که اشک، راه تماشای چشم را بسته‌ست برای یاس حیاط از تو گفتم و گل داد چقدر غنچه به تو عاشقانه وابسته‌ست «دلم قرار نمی‌گیرد از فغان بی‌تو» که راه چاره ی ما بی‌قرارها بسته‌ست تو آسمان و زمینی، تو نور و باران، تو… چقدر از تو نشان هست و چشم ما بسته‌ست : عجیب خسته ام از روزهای غرق گناه سه شنبه ها دلِ من حال دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید آمد و دل از غم دیرینه شد آزاد چشمم به دستان حسین بن علی افتاد دارد در آغوشش عجب شهزاده ای زیبا غرقِ طوافش ماه و خورشید و نسیم و باد از دست اربابم رسید عیدی جانانی ویرانه ی قلبِ منِ آشفته شد آباد خَلقاً وَ خُلقاً مصطفی بود و محمد بود در غالب حیدر درخشیده ست و شد ایجاد ارباب من بابا شد و تقدیرِ خوش فرجام دردانه ی خوش قد و بالایی به لیلا داد لطف و کرم آورده با خود شبه پیغمبر امشب گنهکارانِ بسیاری شوند آزاد از بند عصیان، از اسارتهایِ نفسانی با چشمهایش راهِ توبه میشود ایجاد عرش برین با دست زهرا ریسه بندان شد شاد است، چونکه شد حسینش صاحبِ اولاد بر گوش عالم میرسد از دور شش گوشه میلاد شهزاده علی اکبر مبارکباد : ♥️ گر بنا هست مرا دست کسی بسپاری بهتر آن است غلامِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ولادت با سعادت علیه السلام و مبارک باد. 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ساغر غمت ای شاه تا حواله شدم خراب باده ی عشقت به یک پیاله شدم گناه، از من اگر ساخت یک بت سنگی به هیئت آمدم و در دم استحاله شدم در این زمانه که هرکس خوش است با صنمی شبی بدون تـو مـاندم، هـزارساله شدم همیشه آه کشیدم غـم فـراقت را از این که وصل ندیدم همیشه ناله شدم به دوش بردم از این داغ سوزنی، امّا شکسته شد کمرم، از غمت مچاله شدم گفتنِ من ناگهان و آنی نیست من از قدیم گرفتار این شدم غلام حلقه به گوشم مرا مران از خود بس است هرچه در این راه بی قباله شدم : شب جمعه‌است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک ‌سحـر کـرب و بلائیم همه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک نظر کن به دل در به در نوکرها دست خود را بکش آقا به سر نوکرها سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده معصیتهای فراوان کمر نوکرها پر زدیم و نرسیدیم به تو افتادیم مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها با وجودی که دلت خون شده از ما اما در همه حال تو بودی سپر نوکرها کاش در روضه ببینیم که هستی آقا تو خریدار دو چشمان تر نوکـرها پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها با دعای پدر و مادرمان اینجاییم ای به قربان تو، مادر پدر نوکرها رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها : گَرَم بیایی و پُرسی چه بُردی اندر خاک به رقص آیم و گویم که آرزوی تو را سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا برای خودت انتخاب کردی شکر ز غصه ات دل ما را کباب کردی شکر  سپید شد همه موهای من به روضه ی تو به اشک، صورت ما را خضاب کردی شکر بهشت هم بروم باز روضه می خوانم مرا به روضه تو مِنّا خطاب کردی شکر همیشه نام مرا در کلاس عباست میان روضه حضور و غیاب کردی شکر عجب مرام قشنگی هنوز قبل از مرگ تمام نامه ی ما را حساب کردی شکر کنون که غرق گناهم مرا همین دنیا به هجر کرب و بلایت عذاب کردی شکر تو با قیام خودت سال شصت و یک آقا میان سینه ی ما انقلاب کردی شکر اجازه هست برایت بمیرم آقا جان مرا همیشه اگر چه جواب کردی شکر اسیر زلف حسینم خدا که می داند مرا تو لایق این پیچ و تاب کردی شکر : صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم جُـز هَـوایِ تـو کجـا باشم و پرواز کنم حَسرَتِ بوسه به شش گوشه‌ی تو مارا کُشت دردمنـدم، به که من دردِ خود ابراز کنم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیدمان آغاز شد، آمد بهارِ واقعی دل به آرامش رسید از این قرارِ واقعی ماه رؤیت شد در آغوش امام عسکری دل شد امشب صاحبِ دلدار و یارِ واقعی پر شد از عطر گل نرگس تمام سامرا تا به دنیا آمد آن امیدوارِ واقعی ناامید از من نشد، بخشید و با لبخند گفت میشود یکروز آخر افتخارِ واقعی حیفِ قلبم را که بسپارم به دست این و آن شد أباصالح(عج) برای من نگارِ واقعی نیمه ی شعبان رسید و وای بر من! برنگشت اسم و رسمم باز هم شد شرمسارِ واقعی جشن میلادش کنار کعبه میشد دیدنی  انتظارم بود اگر یک انتظارِ واقعی توبه هایم با دعای عهد بالا میرود میدهم جان پایِ این قول و قرارِ واقعی عاقبت می آید و واللهْ دارد لذتی در کنارش زندگی در روزگارِ واقعی : سحرنیمه ی شعبان و من و اشک و فراق همگی منتظر روز ظهورت هستیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت حضرت علیه السلام بر تمامی منتظران حضرتش مبارکباد🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر هرچه پنهان‌تر بگیرد دست او دست مرا پیش چشم خلق، میافتم به پایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک می‌سازد طلا خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر هرچه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر گریه‌کن‌هایش سزاوار قنوت مادرند هر که اشکش بیشتر، رزق دعایش بیشتر روضه‌ی موی سپیدش داغ ناموس خداست از مدینه زخم خورد؛ از کوچه‌هایش بیشتر هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود می‌شود فردای آن شب؛ های‌هایش بیشتر : باید به پای عشقِ حسن، جان فدا کنیم در عمق سینه یک حَسَــنیه به پا کنیم بایـد برای اینکه مُحِـبِ حسـن شدیم روزی هـزار مـرتبه شکـر خـدا کنیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم گوشه چشمی از توراعمریست منّت میکشم از ازل گفتم برای دیدنت سالها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بی تو شد آواره، امّا بی تو من این نفسهایِ کذایی را چه راحت میکشم خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجزونیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم باتو امّا نَفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روزوشب بر لوح دل نقش شهادت میکشم در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمه ی شعبان که میاید خجالت میکشم : نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو، عید است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺳﻮﺕ ﻗﻄﺎﺭ، ﻏﺴﻞ ﺯﯾﺎﺭﺕ، ﺩﻡ ﺍﺫﺍﻥ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻢ ﺁﻥ ﻣﺴﺎﻓـﺮِ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩِ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ، ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ، ﺻﺤﻦ ﮔوهرﺷﺎﺩ، ﺳﺎﯾـﺒﺎﻥ ﺁﺭﯼ ﻣﻨـﻢ، ﺷﮑـﺴﺘﻪ ﭘـﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ، ﺁﻣﺪﻡ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﺒـﺮﯾﺎﯼ ﮐﺮﻡ، ﻏـﻮﺙ، ﺍﻻﻣـﺎﻥ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ، ﺑﯽ ﮐﺴﻢ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﻢ ﭘﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺮ ﭘﺮ ﺯﺩﻩ ﺩﻟـﻢ ﺑﻪ ﻫـﻮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺭﺗﺖ ﺁﻗﺎ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﺟـﻮﺍﺩﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ ﺑﯽ ﺑﻬﺎ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ‏: هرکس ‌این‌ شعر مرا خواند و‌ خراسانی‌ بود یک سلام از من درمـانده به بدهد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،