eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلـم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گـدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمَتِ موسی الرضا می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  : حـال و هـوای دارم ولیکن غیر از صبوری مثل چاره ای نیست دریاب این قـلبـی که از دوری شکسته شبهای جمعه مثل من آواره ای نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
عيد جديدي آمد و آغاز ساليست آقاي من! اين بار هم جاي تو خاليست وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است يعني که بي تو عيدهاي ما خياليست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلاليست در حلقه ی‌ زلفت گرفتارم، دروغ است هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالـيست چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خاليست ماه رُخَت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بي‌گمان صبح وصاليست دلـهـاي بيدار و جـهـانـي چشم در راه در انتظارت جمعه هاي ما سؤاليست : در بنده نوازی و بزرگیِ تو شک نیست من خـوب نیاموختم آداب گـدایی عمـریست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مـایـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
خاک قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یک شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان بُرده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم : عالم به حسین نازد و مولا به رقیه شد دلخوشی حضرت زهرا به رقیه گر کار گره خورد بگویید به تسبیح لا حـول و لا قـوه بالله به رقیه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد نازدانه ی علیه السلام، سلام الله علیها بر محبین اهل بیت (ع) مبارک باد...
از عشق و مرام و معرفت آگاه است هرکس که پناهنده به این درگاه است هر کس که شود سائل سلطان نجف از یُمن گدایی به در او شـــــاه است زهراست اگر محور منظومه ی نور خورشید پیمبر است و حیدر ماه است هر کس ز علی و آل او گشته جدا بیراهه گرفته پیش رو گمراه است  هر کس بِکَند چاه برای شـــــــــیعه تا روز ابد خودش تَهِ آن چاه است  تا کـور شود هر آنکـه نتواند دید در مذهب حق علی ولی الله است : تا حُبّ علی بُود مرا در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی لب به سخن وا نکنم از کوزه همان برون تراود که در اوست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دلـمــو هـمـدم میکنم من گذشته هامو جبران میکنم با شـهـیـدای اومدم، دست بکشی روی سرم کاش یه روز، فدای دلبرم بشم  یه روزی منم کفن به تن میشم فدای اسم میشم راه میوفته یه روزی با کـرمش دسته ی تو حـرمش ذکـر میشه یا امام حسن  صدقه بده، بده به ما امام حسن : از اینهمه خوب در جهان خوبتـری مـرغـوبتـــری اگـر کـه مخروبتری تا کــور شـود هـر آنکـه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح مـحبـوبتـری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم، حلالم کن نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشمهای دریاییست میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن : تقصیر من است اینکه، دیر می آیی هـر گـاه شـدم اسیر غـم می آیی این جمعه و جمعه های دیگر حرف است آدم بشـوم، هـم می آیی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
با تو باشد رنگ غم هرگز نمی بیند کسی ناخوشی حتی به کم هرگز نمی بیند کسی بوسه میگیرم مدام از جای جای این ضریح با رضاجان هم و غم هرگز نمی بیند کسی کوری چشم هرآنکس از شلوغی ترس داشت خلوتی در این حرم هرگز نمی بیند کسی ما در اینجا در پی حتی شفا هم نیستیم وقت درد از ما قسم هرگز نمی بیند کسی تا ابد در پنجره فولاد میبینم بهشت پس از اینجا جز کرم هرگز نمی بیند کسی دست بردار از عقاید تا قیامت نیستم پا کشم پس یک قدم هرگز نمی بیند کسی گوشه گوشه از حرم دارالشفای عالم است درد زیر این علم هرگز نمی بیند کسی در حرم مردن کجا در گوشه ی بستر کجا لذتش در خواب هم هرگز نمی بیند کسی : هر که آمد پرشداز عطر ولایت شامه اش خوانده ام من؛ لذتی دارد زیارت نامه اش نام "زهرا" مادرش با نام فرزندش "جواد" هرکجاآورده شد صد مشکل آسان می شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سلام میدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر تو، سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت با دو چشم تر، شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر، شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر، شب جمعه چقدر فطرس پرسوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر، شب جمعه هنوز خاطـره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج، تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر، شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرب و بلا باز هم ببَر، شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر، خرابه، سه ساله، کنار سر، شب جمعه : ‍ ما پاى لطف شرمندگى كنيم ارباب ما و فقط بندگى كنيم اصلا نميشود كه اى ز عمر بى شور و حال زندگى كنيم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنـوتهـای بـدون اجـابتم بسته‌ست چشمهای مرا غفلت گناه تو حاضری، منم که گرفتار غیبتم یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دلخوش کنم به چه، به گناهم، به طاعتم؟ من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولـی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگـذار با نگاه تـو مـانند حُـرّ شـوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ مـن بـی‌ قـرار لحظه ی ناب شهادتم : بازهم جمعه و معشوقه من درسفراست بازهم وسـوسه دارم نکندپشت دراست بازهــــم ویک بغـــض عجیب باز هـــم همــدم من چشـــم تـَر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
اول ماه سپردم گره ها را به حسین نفس سینه زن کرب و بلا را به حسین دستم از گریه ی ماه محرم کوتاه ست برسانید من بی سر و پا را به حسین جور عشاق کشیدن هنر معشوق است درد دادن به ماها، دوا را به حسین پنج تن موقع حاجات دو عالم فورأ می کشانند سرانجام دعا را به حسین آدم از خیر بهشتی که در آن بود گذشت خوش بحالش که قسم داده خدا را به حسین من گـدای سگ کـهـفـش شدم و میدانم می رساند سگ خانه گـدا را به حسین حقم است از همه جا رانده شوم غیر حرم قسم من فقط این است شما را به حسین ای نسیم سحری وقت گذر حوصله کن برسان حاجت زوار رضا را به حسین سفره را فـاطمـه انداخته و مطمعناً می سپارد رمضان دل ما را به حسین : رمضان ماهِ حسین است خدا می داند ربناهای مـرا ذکـرِ حسین آمین است حاجتِ هر که در این ماه بُوَد حج اما دلِ ما را طلبِ کرب و بلا تسکین است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ، طاعات و عباداتون قبول حق🙏
هر که از قافله ی یار جدا می گردد عاقبت اهـلِ جدایی و ریا می گردد گره ی اهلِ ولا کور اگر باشد هم با نگاهِ علی و فاطمه وا می گردد عبدِ آلوده نفس هم بکِشد، پیشِ علی پاکـتر از همه ی آیینه ها می گردد هرکسی روبرویِ نامِ علی سر خم گردد در قنوتِ سحرِ فـاطـمه جا می گردد هر کسی مستِ علی نیست بداند اینرا تا خودِ حـشـر گـرفتارِ بلا می گردد هر کسی قطره ای از جامِ ولایت بچشد عـلـوی میشود و از عـرفـا می گردد تـَرّکِ خانه ی کعبه به دو عالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می گردد عشقِ مولا گوهرُ، سینۀ من هم صدف است دلِ من قبله نمایی ست که سمتِ نجف است : بیخود نبوده از کودکی خود من مادرم به فاطمه خورده قسم اگر دست ازتو لحظه ای بکشم میکند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هرچند دادم از دست حال عبادتم را از من نگیر هرگز عـرض ارادتم را هر جوره خوب بودی با این بدِ گنهکار اما ادا نکـردم حق رفـاقـتـم را چیزی ز نعمت تو از سفره ام نشد کم با لطف خود ندیدی کفران نعمتم را مشغول هیچ بودم دنبال هیچ رفتم صرف دعا نکردم وقت فراغتم را هرچه فرار کردم دنبال من دویدی آغوش باز کردی دیدی خجالتم را یک کار خیر کردم صدها ثواب دادی زود از درت گرفتم سود شراکتم را آلــوده ام ولی من گـریه کن حسینم خرج حسین کردم ساعت به ساعتم را دست سه ساله دادم من آبروی خود را کی میدهد برگ زیارتم را : گنجینه ی عشق است دلِ خونِ رقیه عـالـم به فـدای دلِ محـزونِ رقیه آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد شد وردِ لبِ ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دنیـازده به عـزت دنیا نمی‎رسد حیران غیرِ دوست به صحرا نمی‎رسد باید به فکر بود که او فکر ما کند مجنونِ بی‎خیال به لیلا نمی‎رسد ثابت شد از جوانی از دست داده‎اش عشق کسی به عشق زلیخا نمی‎رسد از بس اسیر عشق مجازی شدیم ما در قلب ما به صاحبِ ما، جا نمی‎رسد با این همه گناه که ما مرتکب شدیم خیلی عجیب نیست که آقا نمی‎رسد روزی که عمر ما بشود وقف عشق او وقت ظـهـور به اگر، اما نمی‎رسد این اعتقاد ماست که بی گریه بر حسین حـاجـات مـا به نوبت امضا نمی‎رسد : عمری نگران، خیره به خورشید ظهـور ای کاش به زودی بـرسد عـید ظهـور هر هفته سه‌شنبه‌ها دلم پر زد و رفت تا به امید ظهـــــور صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
یک چشمه از عنایت چشم شما، عسل خوشرنگ تر ز سرخی رنگ طلا، عسل بسم الله است ذکر شروع عریضه ها اما شروع میشود این شعر با، عسل امشب من از سبوی لبت باده میخورم شیرین نموده تلخی کام مرا، عسل چون کودکی که خوب بچسبد به مادرش چسبد ز دست پاک تو بر کام ما، عسل امشب گرفته است حسن در بغل، عسل ذکر لبان او شده احلی من الـعسل بر نو عروس مادر سادات، از کرم هدیه نموده خالق عزوجل، عسل بابا همین که از لب تو بوسه چید، گفت: شیرینیه دهان تو قند و عسل، عسل وقتی به روی دست پدر خنده میکنی زیبا رخان عصر، تو شرمنده میکنی از بس که رفته ای تو به مادربزرگ خویش نام و نشان را زنده میکنی همچون پدر نفوذ نگاه تو محشر است این بنده زاده را، به نظر، بنده میکنی امشب اگر که پا به سر چشم من نهی قلب مرا ز مهر خود آکنده میکنی : ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز ولادت حضرت بر همه ی امام حسنی ها مبارک🌹
چه لحظه های قشنگی، دوباره اشک و دعا زمان توبه ی ما و دوباره مـاه خـدا برای پاک شدن آمدم به درگـه تو تویی که سفره گشودی برای خیل گدا مرا محبت "حیدر" به سفره ی تو رساند و سجده های پـدر، مـادرم که نـذر شما رسیده روز ششم اهل روضه بسم الله دخیل نام علی شیرخوار کـرب و بلا تمام تشنگی ما فـدای که تشنه بود و سه شعبه رسید بی پروا کنار مـاه عطش٬ مـاه صبر و استغفار دوباره زنده شده داغ غرور مشک شکست و کنار علقمه ریخت عَلَـم به گـریه نشست از شهادت ِ سقا کنار سفره ی افطار و گریه بر این داغ که جان سپرده چرا تشنه٬ زاده ی زهرا؟ امیدوارم و خواندم پس از دعای سحر فقط دعـای را به عشق آل عبا خدا کند که بیاید همین، همین جمعه به حق حضرت سلطانِمان، امام ِ رضا : رمضان میگذرد زمزمه و اشک به پاست چشمه ی زمزم عشقیم که جوشش داریم ششمین روزه و شش گوشه و شش ماهه ی شاه ما عجب معـرکـه ای با عـدد شش داریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
گرفته دامن ما را شرار غیبت تو جهنمی شده این روزگار غیبت تو چگونه نام خودش را گدا گذاشته است کسی که کار ندارد به کار غیبت تو عجیب نیست که دیگر وفور نعمت نیست نشسته‎ایم در این شوره‎زار غیبت تو هنوز مادر تو صبح و شام می‎گرید برای مرثیه‎ی گریه‎دار غیبت تو چه عاشقان که ز داغ فراق دق کردند چقدر سر که می‎آید به زار غیبت تو تو بی‎کسی و کس تو نمی‎شود آقا شدیم ما همگی شرمسار غیبت تو بگو چه کار کند آنکه سوخته از هجر بگو چه کار کند بی‎قرار غیبت تو می‎آید آن سحری که به کعبه تکیه کنی به کوی وصل می‎افتد گذار غیبت تو اگر چه پیر شد عمه ز داغ کرب و بلا قدش خمیده شده زیر بار غیبت تو : با خون دل و اشک روان هر با مادر خود فاطمه در کرب و بلایی ای‌ کاش که یک لحظه به چشم همه عالم زآن گوشه ی شش‌گوشه به ما رخ بنمایی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همان اول صبح نیت مشهد کردم نام سلـطـان دلـم را به زبان آوردم هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هـوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هردو حرم مهمانیست هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبری ام هم رضـوی، حیرانم کفتر بام و : هشت روز است سحر منتظر این هستند روز هـشـتـم بنویسند ز تـو شـاعـرهـا کاش امـروز منـم زائـر مـشـهـد بودم خوش به حال همه خدام، تو و زائر ها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم قساوت دل آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم همیشه بر در این خانه محترم بودم منی که مستحق ناسزا و نفرینم اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی عباس هست تسکینم شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من، شهید خونینم؟ هزار شکر که ام البنین نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم : از مناجات سحر چشم تری دارم و بس چشم تر دارم و حال دگری دارم و بس نهم ماه خدا روضه ی دست و علم است شکر حق در رمضان هم قمری دارم و بس صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه بر درگـه خدای خود آورده ام پناه خالی تر از همیشه و عاصی تر از همه رو کرده ام به سوی تو، هرچند روسیاه من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج بر تن من خورده با گناه روزی که هر که با عملی می رسد به تو من در بساط خویش چه دارم به غیر آه من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا یک قـرص نان بده، ثمرم را خودت بخواه و توشه ی من است ، روضه ی او، اشک گاه گاه با یال خون گرفته و با زین واژگون از قتلگاهِ شاه که برگشت ذوالجناح پای برهنه عمه ی سادات می دوید پای برهنه، عمه ی سادات، قتلگاه ای شمر، خوب دور و برت را نگاه کن خنجر نکش که مادرمان می کند نگاه : سحر روز دهـــم شـد دلم بیتاب است بیقرار حرم و مست می است ثلث ماه رمضـان رفت و هنوزم دل من نگـران در است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز وفات ام‌المؤمنین خانم خدیجه کبری (سلام‌ الله‌ علیها) تسلیت باد▪️
وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا سر بازار خریدار نمی خواست مرا با چه شوقی بغلم کرد همان اول ماه اصلا انگار نه انگار نمی خواست مرا من همانم که شدم خارِ همه اما او پیش مخلوق خودش خار نمی خواست مرا به حسابم نرسید و به حسابم آورد او کریم است بدهکار نمی خواست مرا بودم آلوده ولیکن دم در پاکم کرد لطف آقاست گنهکار نمی خواست مرا آشنای علی ام، گرد و غبار وای اگر حیدر کرار نمی خواست مرا لَكَ صُمْنَای ِمرا بی برو برگرد خرید سرشکسته دم افطار نمی خواست مرا تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم تا نگویند علمدار نمی خواست مرا عاقبت کارگر روضه شدم شکر خدا فاطمه نوکر سربار نمی خواست مرا آن حسینی که سرش ریخت به هم بین تنور وسط شعله گرفتار نمی خواست مرا : ثلث ماه رمضــان بی تو سپـــر شد آقا عمــــر ما بود که دور از تو هــدر شد آقا چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟ یازده روز که در هجــر تو ســر شــد آقا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نشسته ام سراین سفره تا گذشت کنی مرا ببخشی و باز ای خدا گذشت کنی به افتتاح و ابوحمزه اتکا کردم که با فراز فراز دعا گذشت کنی تمام عمر خودم بارها خطا کردم چه میشود که توهم بارها گذشت کنی دلت میاید اگر بین شعله ها باشم؟ اراده کن که ازین بی نوا گذشت کنی نوای فاطر یا فاطمه گرفتم که به نام نامی خیرالنسا گذشت کنی مقیم مسجد ارکم امیدوارم من دراین حریم سراسر صفا گذشت کنی کبوتر چه بهتر که دم شلوغی گذشت کنی بَدَم قبول، ولی ای کریم ممکن نیست؟ برای رفتن تا گذشت کنی؟ : گفته‌اند که عُقده‌ام را تو فقط وا می‌کنی هر دری که بسته باشد، از کَرَم وا می‌کنی دربـهـای بسته به رویم این بَرات کربلایَم را، کِی تو امضا می‌کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سفره ی افطار ما پر، سفره ی دیدار نه ما به فکر هرکسی هستیم اما یار نه غصه ی هجر تو را خیلی نداریم عفو کن سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه آشتی کن با گـدایان گنه کار خودت خیر میبیند گدا با دوری از دلدار؟ نه ما دم بیدار بودن هم بخواب غفلتیم چشمـهـا بیدار اما باطـن بیدار نه نامه ی اعمال مارا وا نکن تایش بزن هرچه میخواهی گنه دارد ثواب انگار نه با شهیدان عهد خود را بسته ایم از ابتدا مرگ در این راه آری زندگی با عار نه به مناجات شب ما سربزن یابن الحسن یک جهان ناگفته هست و محرم اسرار نه با خودت مارا ببر تا کـربلا هر اربعین خط نزن نام گدایان را ازین طومار نه صبر میکردیم ما پای غم  زینب ولی صبر پای روضه هایش برسر بازار نه زینبی که عرشیان به دستبوسش میرسند حرمتش بالاست بین دسته ی اشرار نه : پيش از آنکه رسد اين عشق به ديوانه شدن ميخورم حسرت ديدار تو و شش گوشه ترسم اين است که باطل بشود روزه ی من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد عالم پیر به یکباره جوان خواهد شد بهترین خاطره ها در گرو ایامیست که به گرمای حضورت گذران خواهد شد دست تقدیر مرا از تو جدا خواسته است انتظار من و تو، وِرد زبان خواهد شد مهدیه اسم مکان است ولی میدانم روزگاری برسد اسم زمان خواهد شد با تو هر ماه سر سفره ی حق مهمانیم چو بیایی همه سالم رمضان خواهد شد آنروز تماشا دارد که به دستان شما مشک فشان خواهد شد رجعت یارِ سفر کرده ی ما نزدیک است پرچمِ یکتای جهان خواهد شد : نیم ماه رمضان بى تو سپر شد آقا عمر ما بود ڪہ دور از تو هدر شد آقا چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟ چهارده روز ڪہ در هجر تو سر شد آقا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبـوتران بقیع شکسته بال و پرم، قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد با سعادت سبط النبی، سید شباب اهل الجنة، مُعزّ المؤمنين، کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام مهدی علیه السلام و شیعیان و محبین حضرتش تبریک می گوییم.
به اختیار خودم از اختیار افتادم گناه کردم و از چشم یار افتادم قساوت آمد و روزی گریه ام را برد شبیه مُرده شدم یک کنار افتادم فریب خورده ام از طول آرزوهایم ز روی جهل در آن چاه تار افتادم گناه و معصیتم آبروی من را برد کنار اهـل دل از اعتبار افتادم هزار شکر همیشه میان راه خطا به دام رحمت پروردگار افتادم هوای باده ی انگور حیدری دارم دلیل دارد اگر که خمـار افتادم فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمراست به پشت خانه ی این سفره دار افتادم دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا دوباره یاد غـم آن دیار افتادم برادرم تو نبودی یکـه و تنها میان خنده ی چندیدن سوار افتادم : باز هم این دل دیوانه تو را می خواهد دل بشکسته ز دسٺ تو عطا می خواهد خسته ‌ام از همه دنیا و گـرفتارانش کرمی کن که دلـم ڪرب‌وبلا می خواهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام