اين مدتي که مي گذرد در عزاي تو
روزي نبوده اشک نريزم بپاي تو
با ياد آخرين شب پيش تو بودنم
يک شب نبوده روضه نگيرم براي تو
يکسال و نيم شمع شدم سوختم حسين
يک سال و نيم آب شدم در عزاي تو
اي کاش لحظه اي که رسد جان من به لب
بودم کـنار قبر تـو در کــربلاي تـو
اي کاش لحظه اي که مي آيي به ديدنم
از تن سرم بريده شود پيش پاي تو
جان مي دهم به بستر مرگم در آفتاب
مثل تن به خاک بيابان رهاي تو
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
بر روي سينه پيرهنت را گرفته ام
تا اينکه باز زنده شود ماجراي تو
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
قاریِ روی نیزه شدی تا حواس ها
آید به سوی نیزه، نیاید به سوی من
سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#عمه_جانم
جان من با همـه ی ایل و تبارم یکجــا
به فـدای نخی از معجر #زینب بشود
هـمـه ی زندگـــی مـن به فـدای آنکـــه
در دفاع از حرمـــش پرپر زینب بشود
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت اسوه صبر و استقامت خانم حضرت #زینب سلام الله علیها بر عموم شیعیان تسیلت باد
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرهاد_دبیریان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم