از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عـطـر بقیع میوزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مـزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
نقش است بر کتیبهی خلقت هو الکریم
ثبت است بر جریدهی عالم هو الکرم
من خواب دیدهام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگـوی مـادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کلون قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
اینها دو واژهاند که با هم غریبهاند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسـن_جـان
ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ،ﺍﯾﻮﺍﻧﺶ ﻃﻼﯾﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﮔﻨﺒﺪ ﻭ ﮔـﻠـﺪﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺻﻔـﺎﯾـﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻡ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﺤﺴﻦ
ﻫـﺮ ﮐـﺴـﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻣﺠﺘﺒـﺎﯾـﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... #دوشنبتون_امام_حسنی
#بیاد_شهید_مدافع_امنیت_مـرتـضـی_فـاضـل
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم