مست ازغم توام، غم توفرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند
بایک نگاه میکشی و زنده میکنی
مثل مسیح نه، دم تو فرق میکند
یک دم نگاه کن که مرا زیرورو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق میکند
تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟
آقای مهربان، کم تو فرق میکند
زخمیست دردلم که علاجی نداشته است
جز مرحمت که مرهم تو فرق میکند
اشک غمت برای من احلی من العسل
گفتم برای من غم تو فرق میکند
صلح توروضه است،حماسه است،غربت است
ماهی تو و محرم تو فرق میکند
باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟
نه؛ گنبد تو، پرچم تو، فرق میکند
لختی بخند قافیه ام را به هم بریز
آقای من، تبسّم تو فرق میکند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
من منتظر شوم بشود محشری که تا...
عالم نظر کند که چه ها دست مجتباست
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_عسکری_فرد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هر آنچه بیت که نذر تو شد حرام نشد
و از تو هرچه سرودیم ما تمام نشد
کرم به پشت در خانه ی تو زانو زد
در این مقام کسی با تو هم مقام نشد
بگو که جنگ همیشه محافظ دین نیست
قسم به تیغ که صلحت کم ازقیام نشد
تویی غریب ترین آیه ای که نازل شد
غرور هیچ کسی چون تو قتل عام نشد
روا نبود که در کوچه ها زمین بخوری
غریب پر زدی و وقت انتقام نشد
میان خانه ی خود هم نداشتی همدم
مرام همسر تو قدر یک غلام نشد
تو را به وعده ی هم خوابی معاویه کشت
چه دردها که کشیدی و التیام نشد
ولی به لطف خدا پیکر تو سالم ماند
اگرچه موقع تشییع احترام نشد
تنت به زیر سم تازه سطور نرفت
کنار تشت دگر دورت ازدحام نشد
گریز روضه ی من مصرعی غم انگیز است
کسی مزاحم جان دادن امـام نشد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسن_جـان
آقا ميان كوچه چه ديدى كه بعد از آن
وقت عبـور، هر قدمت فـرق مى كـند؟
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد 🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_شبیب_محمود
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن
دل خراب من و لطفِ یک دعای حسن
تمام زندگی من فدای آن کس که
تمام زندگی او شده فدای حسن
من از تبار عزای محرم و صفرم
چرا که حسن ختامش بود عزای حسن
خودم فدای تمامی سینهزنهایش
پدر و مادر من نذر بچههای حسن
خدا گواست تمام مدارج عرفان
خلاصه میشود آخر به خاک پای حسن
قرار بود که تقدیر اینچنین باشد
حرم برای حسین و کرم برای حسن
به لطف مادر و یاریِ دیدهی خیسم
نشستهام که برای تو روضه بنویسم
نــوكـــر نـوشـــت:
#حسن_جــان
ما گداییم و همین لذت اجدادی ماست
این اسیری به خدا معنی آزادی ماست
ما اسیریم و گدای شرف و جود حسن
ذکر ارباب حسن مایه ی آبادی ماست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_موسوی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت
آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت
عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم
شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت
مویم حکایت غم دیرینه می کند
بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت
راوی روضه های غروب مدینه ام
در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت
ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام
باغ امید من همه رنگ خزان گرفت
دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد
باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت
دیدم که مادرم پی من دست میکشد
سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جــان
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_قنواتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت
عمریست روبه روی تو و چشمهای توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت
فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت
معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفسهای آخرت
در کربلا اگرچه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گلهای پرپرت
تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جــان
گاه از #حسن و تیر و بدن می گویم
گاهی ز #حسین بی کفن می گویم
در روضه ی هردو آب چون دارد دست
با خوردن آب، #یا_حسن می گویم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مجتبی_بختی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن
رسیده ایم در خانه ی امام حسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانه ی امام حسن
عجیب نیست اگر می شوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانه ی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانه ی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن
دل شکسته ی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانه ی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه می گردد
به هرکه می رسد عیدانه ی امام حسن
به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم
غلام قاسم دردانه ی امام حسن
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جــان
ما بندهی عشقیم و حسن بندهنواز اســت
تا کوی حسن هست به جنت چه نیاز است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان_امیری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمیشده از کار تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت سایهی مرگ آمد و بر ما اُفتاد
باز هم خاطرههایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سرم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بنبست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه میخورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دستکشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانهام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
زَهرا حَرَم نداشت تو هم بیحَرَم شدی
از کـودکـی هَمیشه هَوادار مـادری...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_پورهنگ
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
گرچه در مظلومیت احساس غربت میکنیم
میرسد از راه، روزی که قیامت میکنیم
میرسد روزی که میسازیم، صحنت را حسن؟
بعد از آن دربارهاش هر روز، صحبت میکنیم
از مزارت گَردِ غم یک روز، جارو میشود
خاکهای روی آن را مُهر تربت میکنیم
ما حصارِ ظلم رااز دورِ قبرت میکَنیم
زائرانت رااز این دیوار، راحت میکنیم
عاقبت یک روز، از درگاهِ #باب_القاسمت
پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت میکنیم
عاقبت یک روز، رو به گنبدت میایستیم
دست بر سینه به تو عرض ارادت میکنیم
لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن
با تمام ساکنان عرش، قسمت میکنیم
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
حسن امام من است و منم گدای حسن
تمام هفته فـدای دوشنبه های حسن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیداحسان_حاجی_حتملو
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
ما درد میدهیم و دوا میدهی به ما
بیمار می شویم و شفا میدهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه دردوبلا میدهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا میدهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچ کس
ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟
در خانه ی تو جای گداصدرمجلس است
پیش خودت همیشه توجامیدهی به ما
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غـلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_اکبر_هادیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
آنکه دارد به دلش غصهی بسیار، منم
ساکن غمکدهی ماتم دلدار، منم
همهی شهر، سر سفرهی من نان خوردند
ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم
آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی
که در آن مادرِ او میشود آزار، منم
وسط کوچهی غم، خانه خرابم کردند
آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم
مقتل اصلی من در وسط آتش بود
آنکه جان داده میان در و دیوار، منم
اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد
سینهی سوخته از سرخی مسمار، منم
دست سنگین کسی خورد به روی مادر
ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر
ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_امجد_علی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمی روم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده
ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه می کوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه می کند ما را
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
ما گداییم و همین لذت اجدادی ماست
این اسیری به خدا معنی آزادی ماست
ما اسیریم و گدای شرف و جود حسن
ذکر ارباب حسن مایه ی آبادی ماست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تربتی را میشناسم دردل این خاکدان
عاشق هرذره اش هستند اهل آسمان
درهوای قبرخاک آلوده اش خورشید وماه
در مسیر چشمهای او مدار کهکشان
مرد تنهایی که عمری با وجود دردها
برلبانش خنده بود ودرگلویش استخوان
از میان سفره ی با برکت دستان او
مانده چشمم سالها درحسرت یک لقمه نان
میتوان فهمید از حس اجابتگاه او
ارتباط ویژه دارد با خدا این آستان
این اساس کار فرزند برومند علیست
بس که میبخشدفراوان بازمیماند دهان
کشته ی برق نگاه مجتبی هرکس که شد
روی سنگ قبراو حک میشود *جنت مکان*
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
دست ما را هم به دامان پر از مهرت رسان
فوقِ فوقش دامنت یک کم "گدایی" میشود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_بلباسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روزی رسد كه يک حرمی را بنا كنيم
تا تَحتِ قُبه ی حسنی ات دعا كنيم
با اولين سلام به درب ورودی ات
ذكر دخول درب حـرم را نوا كنيم
طفلانِ ما برای تو قُلَک شكسته اند
شادند از اينكه كُلِّ حرم را طلا كنيم
يک پنجره براي حــرم جور ميكنيم
دردی كه بی دواست در آنجا دوا كنيم
بــر رويِ قـبـــر اُمِّ بنـيـن مــادر شما
آيا شود كه خانه ی سقا بنا كنيم؟
حتماً بـراي شستن قـبــر رفيعِ تو
با اين گلاب چشم حرم را جلا كنيم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
می شود روزی که از خون دواعش گستریم
فرش قرمز در بقیع در صحن باب المجتبی
افتتاحش هم به دست یوسف زهرا که تا
کـربلای دیگـری گـردد برای شیعه ها
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_توسلی ( #ابو_حامد)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد
تیغ در دست حسن حل معما می کرد
رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد
روی لبـهای علی خنده شکوفا می کرد
ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد
سر بدزدید، حسن نه، ملک الموت آمد
به علی رفته که تیغ سخنش برنده ست
مثل زهرا چقدر خطبه ی او کوبنده ست
اینکه در جنگ جمل زلزله ای افکنده ست
به گمانم دو سه تا قلعه ی خیبر کنده ست
رجزش ولـولـه ای در دل صحرا انداخت
نیـزه ی او شتـر سرخ جـمل را انداخت
روزها ذکر من این است و همه شب سخنم
شـیـعـه ی حـیـدر و مدیون امام حسنـــم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
او کریم است و بدنبال گدا میگردد
کار صد حاتم طائی به درش نوکری است
بنویسید به هر خاک بقیع این مصرع
بی حرم ماند بفهمند حسن مادری است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سلطانعلی_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شروعِ روضهی او انتهایِ آن کوچهست
وَ قتلگاهِ حسن در فضایِ آن کوچهست
چه روضهها که نخواندهست در سکوتِ خودش
چرا که مرثیهی بی صدایِ آن کوچهست
نرفته خاطرهی تلخِ کوچه از ذهنش
هنوز شاهده بر روضههایِ آن کوچهست
همیشه خلوتِ خود را به گریه پر کرده
دو چشمِ خیسِ حسن از بلایِ آن کوچهست
شبیه صاعقه، دستی به رویِ مادر خورد
که بغضِ او فقط از بی حیایِ آن کوچهست
به جز حسن که خودش دیده، ما نفهمیدم
که گوشوارهی مادر کجایِ آن کوچهست
به شکلِ خون، غمِ در سینهاش به لب آمد
نه سم، که قاتلِ او ماجرایِ آن کوچهست
میانِ بستر خود گفت: ای برادرِ من
تمامِ شامِ بلا از بنایِ آن کوچهست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
من که از کار شما سر در نیاوردم کریم
هرچه من بد میکنم، آقا بزرگم می کنی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدرضا_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
رسم کریم هاست غم یار میخورند
درعمرخویش غصه ی بسیار میخوردند
راز نگفته در دلشان موج میزند
ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند
زیر عبا زره به تن خویش میکنند
وقت نماز خون دل زار میخورند
حتی سپاهیان و غلامان یک کریم
نان را به نرخ درهم و دینار میخورند
پایین منبرند و علی لعن میشود
خشم مدام خویش علی وار میخورند
هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند
یک کاسه آب لحظه ی افطار میخورند
از همسرانشان طلب آب میکنند
اما به جاش زهرشرربار میخورند
این زهر را نه از ستم همسرانشان
این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند
موی حسن ز غصه ی زهرا سپید شد
رسم کریم هاست غم یار میخورند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
هر هفته هر دوشنبه #کریمانه میشود
با ذکـر #یاحسن دلمان رفته تا #بقیع
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدرضا_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن
و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن
هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد
گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن
جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم
لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن
کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر
می شدم شمعی به روی تربت تار حسن
گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی
مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن
شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین
و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن
پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی
بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن
تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد
ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
وقتی خـدای عـزوجل از نــمِ بهشت
خاڪِ وجودِ شیعه ی آلِ عَـلـی سِرشت
یِک گوشه از دلِ هَمه را ڪرب و بلا گذاشت
یِک گوشه از دلِ همه #دارالحسـن نوشت
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_سیدشفیع_شفیعی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
در سفرهایم تو را مقصد تصور میکنم
در خیالم آنچه را باید تصور میکنم
آرزوهای حرم را شعر میگویم؛ سپس
هرچه را روی لبم آمد؛ تصور میکنم
در خیالات خودم مثل کبوترهای تو
سنگِ روی قبر را گنبد تصور میکنم
پرچمی را سبز و رقصان روی دوشِ گنبدت
هر زمان که باد میآید؛ تصور میکنم
شب به شب دریای اشکِ زائرانت دیدنیست
زیر نور ماه، جذر و مد تصور میکنم
دور تا دور مزارت را به جای سنگ و خاک
یک حرم زیباتر از مشهد تصور میکنم
روبروی چشمِ خیسِ خود ضریحی نقرهکوب
کوریِ چشمِ حسود و بد تصور میکنم
شمعم و با اشکهای روضهات جان میدهم
هقهقم را در حرم اَشهد تصور میکنم
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
دوشنبه ها حسنیام به لُطف حضرت عِشق
حُسین خواست که دورو بَرِ حسن باشم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_نجیب_الله_ميرزایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
امشب دلم گرفته برای دلت حسن
قربان بیقراری و چشم ترت حسن
یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی
تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن
هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد
خود را گذاشتی عوض مادرت حسن
اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد
این داغ تا ابد نشود باورت حسن
تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی
اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن
امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش
درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
نام حَسن که میشنوم روضه ها همان
روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_روشنایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت
آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت
عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم
شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت
مویم حکایت غم دیرینه می کند
بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت
راوی روضه های غروب مدینه ام
در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت
ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام
باغ امید من همه رنگ خزان گرفت
دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد
باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت
دیدم که مادرم پی من دست میکشد
سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جــان
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_قنواتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پادشاه است هر آن کس که گدای حسن است
کار جبریل امین گریه برای حسن است
چای می خورد دم هیئت و با خود می گفت
شک ندارم که شفا در ته چای حسن است
چه خداوند کریمی همه را می بخشد
این خداوند به هر حال خدای حسن است
همهمه بین گداها به وجود آمده است
به گمانم که دگر وقت عطای حسن است
هرچه داریم و نداریم خودش داده به ما
هرچه داریم و نداریم فدای حسن است
کـربلا قاسم او تا که به میدان آمد
همه گفتند که این شیر به جای حسن است
بعد نابودی حکام سعودی دیگر
نوبت ساختن صحن و سرای حسن است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسـن_جـان💔
صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود
لطف #زهراست ک در دام شما افتادم
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالهادی_قاسمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کـوچه کسی هتک حرمتـی بکند
به مادری که خداوند کـوثرش خوانده
کسی لـگـد بزند یا جسـارتـی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولـی قَـدَّت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چـو برق از سـر مـادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصـایـی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تـو با تمـام تصـاویر درد سـر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته #یا_زهـرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
نام حَـسَــن که می شنوم روضــه ها همان
روز دوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، #دوشنبتون_امام_حسنی، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_محرم_علیپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هیچ کس مثل حسن فکر غم ماها نیست
دست و دلبازتر از او به همه دنیا نیست
در سرایی که کرمخانه و بیت الحسن است
منصب حضرت جبریل، فقط دربانی ست
با وجودی که بود خانه ی او پُر ز گدا
هرگز اینگونه نگفته ست، که دیگر جا نیست
کل دارایی خود را به گدا می بخشد
هرگز اینطور نگوید که "ندارم" یا "نیست"
مطمئن باش هر آن چیز که خواهی بدهد
درِ این خانه سخن از "اگر" و "اما" نیست
ثبت رسمی بکنم، هر چه که دارم از اوست
هر چه دارم بخدا جز کرم مولا نیست
ما "حرمساز"، حسن نیز "حرم دار" شود
زودِ زود است، وقوعش بخدا رویا نیست
سر به مُهر است، غمی که به دلش داشت حسن
هیچ کس باخبر از غصه ی این آقا نیست
همره مادر خود بود، ولی کودک بود
داد میزد که نزن ، مادر من تنها نیست
داد میزد که نزن، صورت او برگ گل است
مگر این را که زدی، انسیة الحورا نیست؟
وای از آن لحظه که فریاد برآورد حسن
به روی چادر صدیقه که جای پا نیست
باز ، با این همه غصه، به حسینش میگفت
هیچ روزی بخداوند، چو عاشورا نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
فکرکردن به غم و غصه ی مادر سخت است
خواندن روضه ی #در چند برابر سخت است
از #حسین این همه اصرار #حسن حرف بزن
از حسن بغض پی بغض، برادر سخت است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مـادر
همین که از خبرت با خبـر شدم مـادر
نوشته اند، چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صـورت آن یکـــ نفر شدم مـادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مـادر
چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی
دوباره زخمـیِ زخـم بصر شدم مـادر
حسن نگاه به دیوار خـانه می نالـد
شهید روضه ی مسمار در شدم مـادر
نشسته ام، که تو شبـها دگر نمی خوابی
شکـسته ام ز غـمـت، پیرتر شدم مـادر
رَهَم دهید به خـانه، که بی لیاقت مـن
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعـا کـنید بـرایـم بـه حـق چــادرتان
نیازمـند دعــای سحــر شدم مــادر
شمـا که عـازم راه سفـر شدی مــادر
پس از شما چقدر در بدر شدم مـادر
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جـــان
بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم
چارده قرن فقط از کـرم او سخن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضـا_حـاجـی_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم
میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم
مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست
آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم
یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم
از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم
کابوس گرفته ز من این خواب شبم را
با آه شب و سوز سحر خاطره دارم
این پیری من زیر سر کودکی ام بود
در سن کم از غم چقدر خاطره دارم
رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت
از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم
بیزارم ازین سرعت بسته شدن در
من با لگد و آتش در خاطره دارم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جــان
سیلیِ به #زهرا سبب مرگ #حسن شد
آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مـهـدی_عـزیـزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم