eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
152 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
باز، امشب دل مقیم سامراست مرغ روحم در حریم سامراست شد گدایی کارم از درماندگی دست من سوی کریم سامراست می رسد بویی خدایی بر مشام آری ای دل این شمیم سامراست حضرت هادی عطایش بی قرین لطف او خیرُ العظیم سامراست کی ز پیشش می رود کس ناامید درگـهش بابُ الرّحیم سامراست علم و ایمان را بیا از او بگیر نوکر او خود حکیم سامراست دیگر از جنت مگوئیدم سخن عطر جنت از نسیم سامراست باز برگـو منتظر این نیمه شب دست من سوی کریم سامراست : 🌸🍃 وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاه است گدایت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...🌷 ولادت حضرت امام هادی(ع)مبارک باد🌹🌹
بعدِ آن شبها که با امید غفران آمدم بار دیگر محضرت العفو گویان آمدم فکر کردی چون گنهکارم نمیایم دگر؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم من تورا که میشناسم، تو نمیگیری به دل گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم این غرورم را نبین ردم کنی دق میکنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو در هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم من دلم شور محرم میزند کاری بکن از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سالها در روضه ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هـوای قـافـلـه سوی بیابان‌ آمدم : هر که دلتنگ حریمت می شوم از سر شب تا سحر هر لحظه می خوانم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
شبی به حال دل ما نظر کنی بد نیست تفقّدی به گـدایت اگر کنی بد نیست سه شنبه های من و جمعه های تو باقیست نظر به گمشده ی دربدر کنی بد نیست برای دیدنتان سالـها سفر کردیم برای دیدن ما هم سفر کنی بد نیست تمام بتکده ها را، اگر بیایی و نذر تبر کنی بد نیست نگاه روشن تو جوشن کبیر من است از این اسیرِ بلا دفع شرّ کنی بد نیست خدا کند که به درد ظهورتان بخورم مرا برای وجودت سپر کنی بد نیست نشسته ام به امیدی ببینمت یک بار شبی ز کوچه ی ما هم گذر کنی بد نیست : مثل هر جمعه دلـم حس عجیبی دارد حس دیدار تو این جمعه کمی بیشتر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
مظهرِ ایمان و زهد و پاکی و عرفان علیست علت خلق تمامِ عـالـم امکان علیست آیه های بیشماری در مقامش آمده بی گمان‌تفسیر شمس و کوثر وانسان علیست کعبه بشکافد به تعظیم جلالش بی درنگ آنکه دلدارش بودچون خالق منان علیست در جوانمردی نویسم لافتی الّا علی در شجاعت مینویسم حیدر دوران علیست هرکه افتد بر زمین با نامِ او پا میشود شک ندارم بر تمام غصه ها درمان علیست پادشاهی کو بُوَد همسفره ی بیچارگان در حیاتش محو روی حضرت جانان علیست تا بگیرد ذوالفقار و نعره ی کشد لشکری بیند که مرد فاتح میدان علیست ذکر تسبیح پیمبر بعدِ حق یا مرتضاست هم به مولا جان محمد،هم به احمد جان علیست شعر شاعر چون بُوَد ران ملخ بر درگهش فی المثل گویم سلیمان، حشمت دوران علیست : قَلبَم عَجیبْ به گُفتَنِ ایٖنْ جُمله رٰاضی اَست اِسـْلٰام بیٖ وِلاٰیِ عَلـیٖ صَحْنه سٰازیٖ اَستْ اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایةِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلام سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... بر همه ی عاشقان‌ ولایت حضرت علی بن ابیطالب مبارک🌹
دنیا چو علی، شاهِ نجف، شاه ندارد زیباییِ او را به خـدا، مـاه ندارد گفتم به قلم شمّه‌ای از فضلِ علی گو گفتا: سوی او عقلِ بشر راه ندارد ای شعر، بدان وصفِ علی کارِ کمی نیست او غیرِ خـدا، شاعـر و مـداح ندارد هرکس که شود، مستِ تمنای نگاهش دیگر خبر از شام و سحـرگاه ندارد گفتند: دراز است سرِ رشته‌ی این عشق پس رشته‌ی حبّش، سرِ کوتاه ندارد در سینه‌ی این مرد، چه داغیست، خدایا هم‌ ناله و همـراز، به جز چاه، ندارد : در نجف می گیرد آرامش قلوب مومنین نیست بهتر از حریمت بارگاهی مرتضی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم  دست خالی نروند از دَر احسان كریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طَیّب اللّه به این لطف دو چندان كریم كاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم سوی شاهِ خراسان كریم بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم به قسمـهای خداوند به قرآن كریم طَلب رزق نكردیم زِ دَربار كسی نان هر سفره حرام است مگر نان كریم هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان كریم نا امیدم مكنید از كَرَمش فرض كنید باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش سپر درد و بَلای همه شد جان كـریم : مست بودیم از ، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... 🌺میلاد اباالرضا، امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد🌺
آن روز که ما را ز گل خام سرشتند در مدرسه ی عشق شما نام نوشتند چون روز ازل نام مرا شیعه نهادند جز عشق تو دگرم هیچ ندادند آقا همه جا نام شما ورد زبان است بر منتظرت هجر شما بار گران است آن غایب حاضر که رهش راه نجات است او یوسف زهراست که در قید حیات است وصل تـو بهاریست که پاییز ندارد روی تو جمالیست که مه نیز ندارد آقا دل ما شعبه ای از عشق وصالت خارج ز شمار است همه لطف و کمالت : حتی "سه شنبه ها" تو نباشی برای من دلگیری اش برابر با "عصر جمعه" است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله ی دور سلام آقا جان مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
ای قرار قلبهای بی‌قرار اهل بیت  ای طلوع صبح، در شبهای تار اهل‌بیت  میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور  می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت  قرنها فریاد «اللهم عجّل لظهّور»  بوده در این غیبت کبری شعار اهل‌بیت  ای به دستت ذوالفقار عدل، تا کی می‌کنی  اشک چشم نازنینت را نثار اهل‌بیت؟  سیدی، دست یداللهـی بر آر از آستین  تا به دست آید دوباره اقتدار اهل‌بیت  سیزده معصوم را کشتند از راه جفا  یوسف زهرا تویی دار و ندار اهل‌بیت  تا قیامت لشگر پاییز را نابود کن  با ظهورت می‌شود عالم بهار اهل‌بیت  قرنها در سینه ی ما شعله ی فریاد توست  عالمی در انتظار تیغ عدل و داد توست : درمان درد ما بخدا در توست تنها مراد ما همه فیض حضور توست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
گلها به عطر عود تنت گیر می دهند پروانه ها به سوختنت گیر می دهند منبر ندیده های نماز خلیفه ها حتی به شیوه ی سخنت گیر می دهند دیروز اگر به صلح شما گیر داده اند امروز هم به سینه زنت گیر می دهند زهرا! چرا همیشه در این کوچه های تنگ غمها به خنده ی حسنت گیر می دهند؟ اصلاً فدک بهانه ی شان بود ای غریب بی برگه هم به رد شدنت گیر می دهند ای یوسف مدینه چرا جای پیرهن با تیرو تیغ بر کفنت گیر می دهند؟ این چند تیر مانده دگر قسمت تو نیست وقتش به پاره های تنت گیر می دهند : از هر چه هسٺ و نیسٺ دگر بی نیاز شد دسٺ ڪسی ڪه پیش ڪریمان دراز شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
هردل که با حسین و غمش آشنا شود از هرچه غصه و غم دنیا رها شود بسیار گفته اند و حقیقت هم این بُود آقاست هرکسی که در این در گدا شود با یا حسین، توبه ی آدم قبول شد یعنی که با حسین، حوائج روا شود ناقابل است هدیه ام آقا، قبول کن جانم برای طفل رضیعت فدا شود آقا خودت بگو چه کند نوکر بَدَت تا اربعین نصیب دلش کربلا شود تا جا نمانَد از صف دلدادگان عشق تا قابل زیارتِ پایینِ پا شود دلتنگ گریه های شب جمعه ام،حسین دلتنگ لحظه ای که هوا جانفزا شود دلتنگ عطر سیب سحرگاه آن حرم هرچند محشری به درونم بپا شود ای کاش آن دقیقه فدایت شوم، مگر یک ذره از محبتت آقا ادا شود : دل اگر یار نبیند جگرش می‌سوزد جگرم سوخت ز بس خواب حرم را دیدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله...صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دوباره پر شده قلب من از هوای شما گرفت دست مرا اشک روضه های شما دوباره بی سر و سامان روضه ها هستم چراغ راه شبم پرچم عزای شما تویی دلیل همیشه بهاری چشمم خیال گریه ندارم به جز برای شما دوباره پیرهنم غرق حسن یوسف شد وزید بوی محـرم ز نینوای شما در این لباس عزا پیر می شوم هر سال چه خوب می گذرد عمر من به پای شما تمام عمر درون دلم که خانه ی توست نخواستم بنشیند کسی به جای شما قسم به خاطره هایی که در خیال من است نمی رود ز سرم فکر کـربلای شما : نوکـرت پیر که شد دلبری اش بیشتر است ماجرایی شده این قصه ی خاطـرخـواهی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا : آتش گرفته دل، ز هوای تو دارد بهانه ی باصفای تو آقا دوای زخم دلم یک است جان میدهم به خاطر تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
در چشمها باران رحمت را نگیر از ما این سجده های روی تربت را نگیر از ما هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما این سفره ی پر خیر و برکت را نگیر از ما ما سربلند از امتحان بیرون نمی آییم این اشکهای بینِ هیئت را نگیر از ما یک روز باید عشق را ثابت کنیم، آقا حالا که وقتش هست، فرصت را نگیر از ما نوکر میان روضه ها همصحبت مولاست این لحظه های گرم صحبت را نگیر از ما ما سالها با اشکهامان زندگی کردیم این سوز و آه و اشک و خلوت را نگیر از ما : این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است  گریه برای تو به خدا ارث مادریست این قطره های جاری شبنم مقدس است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تپش ثانیه ها را بنویسید حسین گرمی بزم عزا را بنویسید حسین با گل اشک به معراج عزایش بروید طعم شیرین فنا را بنویسید حسین اشک بر غربت مظلوم اجابت دارد پر پرواز دعا را بنویسید حسین لحظه ی سینه زدن با دم یا ثارالله سرخی خون خدا را بنویسید حسین خونِ دل،دیده ی تر،سوز جگر کافی نیست سر جان دادن ما را بنویسید حسین با گل لاله در آن معرکه ی عشق و جنون همه ی کرب و بلا را بنویسید حسین یالثارات اگر زمزمه ی آخر ماست شور پایانی ما را بنویسید حسین : عمریست بر این دهه ارادت داریم بر پرچم و بر کتیبه غیرت داریم باید همه ی شهر شود از شهر بدون نفرت داریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
حاضرم پايِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم جايِ پيراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم سر ِ بابايِ من و خِشت محال است عمه عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم پهن كن تا كه سر ِ خار نگيرد به لبش كم اگر بود پر ِ ديگر خود را بدهم زيورآلات مرا دختر همسايه گرفت نذر ِ انگشتَرَت انگشتر ِ خود را بدهم مويِ من سوخته و مويِ پدر سوخته تر حاضرم پايِ همين سر، سر ِ خود را بدهم ديد ما تشنه يِ آبيم خودش آب نخورد خواست تا ديده يِ آب آور خود را بدهم به دلم آمده يک وقت خجالت نكشم پايِ لطفش نفس ِ آخر خود را بدهم : ما هر دو خلاصه سنگ خوردیم من حداقل تو حداکثر تا صبح فقط نگاه کردي دیدی بغلم نکردی آخر صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد ما را برای بزم عزا انتخاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمت یک سال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته‎ها همه گویند یا حسین ربّ الحسین هر چه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه‎دار محرمم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت او را خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه‎ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیری او از رسول ترک کار هزار منبر و صدها کتاب کرد سینه برهنه‎ها همه از نسل عابس‎اند او کربلا طریقه‎ی این وصل باب کرد هر کس شنید ناله‎ی حیّ علی العزا تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله‎ی محزون فاطمه مادر به گریه، یک یک ما را خطاب کرد : در روضه ی تو دعوتمان کرده مادرت شکر خدا که فاطمه تحویلمان گرفت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گاهی دلم برای پدر تنگ می شود دلگیر از این زمانه ی نیرنگ می شود اینجا کسی یتیم نوازی نمی کند اینجا نصیب صورتمان چنگ می شود عمه بیا اجازه بده تا رها شوم رحمی بر این یتیم که دلتنگ می شود عمه بگو چگونه تماشا کنم، ببین دارد سرِ عبایِ عمو جنگ می شود پیراهنی که داشت عمویم سپید بود از فرط  زخم، قرمز پُر رنگ می شود من میروم سپر بشوم حیف کوچکم پیشانی اش ولی هدف سنگ می شود ناکام اگر که من بروم باز بهتر است این زندگی بدون عمو ننگ می شود شکرخدا نصیب من و اصغرت یکیست شمشیر با سه شعبه هماهنگ می شود : احلی من العسل نه فقط مال قاسم است وقتش شده فدای تو و مادرت شوم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید الطاف خاندان کرامت به ما رسید وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم بالاترین مقام عبادت به ما رسید اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید ما نوکران فاطمه ایم و عجب مدار روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید مَستیم ما ز باده ی "احلی من العَسل" اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید از ناله ی یتیم حسن زیر سمّ اسب راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید : 💔 تو مقتدای منی پـس مرا هراسی نیست که گردوخاک همین دشت می شود کفنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده احساس مادری به همین شیردادن است آری ولی رباب ندارد چه فایده انداخته حِرز، اگر چه به گردنت تا صورتت نقاب ندارد چه فایده پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود وقتی کسی جواب ندارد چه فایده با چه سر تو را به نی بند می کنند زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده : گُذشت‌ ڪرد زِ شش‌ماهه‌اش به‌ خاطرِ دين مُريد‌ِ فاطمه بودن‌ شد افتخارِ رُباب... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد کاش می آمد و از دور تماشا می کرد فال من، یوسف گمگشته اگر می آمد با دل مرده ی من کار مسیحا می کرد گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش می آمد و با این همه امضا می کرد من اگر منتظر واقعه ی او بودم کِی قرار دل ما امشب و فردا می کرد کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی در عزای پدرش ناحیه نجوا می کرد شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی اکبر لیلا می کرد من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور بر سر نعش علی یاری بابا می کرد یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز مهدی ما کمک زینب کبری می کرد : زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر، پدری ...😭 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... معطر بنام
هر کسی رفت به دنبال تو راهش وا شد هر کس بوسه به پای تو نزد رسوا شد آب محتاج لب توست نه تو محتاجش لب خشکیده ی تو داغ دل دریا شد پسر چهارم زهـرایی بودنت مایه ی امید بَنِ الزهرا شد جا روی چشم ترِ مهدی زهرا داری آن عریضه که به دستان شما امضا شد بخدا مثل تو در بین برادرها نیست بخدا داشتنت حسرت خواهرها شد اهل حاجت همه سال به کس رو نزنند صبر کردن همه تا شب شد تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود قد هر کس که جلوی پرچم سبزت تا شد من ندادم به سکینه قسمت می ترسم یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد تو از اول حسنی بودی و دیدند همه چقدر تیر بر این پیکر زخمت جا شد : پا گرفتم، قـد کشیدم، در میان هیئتت باشد آخر در همین هیئت بمیرم پای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... فرا رسیدن بر همگان تسلیت و تعزیت باد🏴
شبِ آخر بگذار اين پَر ِمن باز شود بيشتر رويِ تو چشم تر ِمن باز شود حرفِ هجران مزن اينقدر مراعاتم كن دست بردار، دلِ مضطر ِ من باز شود جان زينب برو از كرب و بلا زود برو مگذاري گره ي معجر من باز شود آه، راضي نشو بنشينم و گيسو بكشم آه، راضي نشو موي سر من باز شود پاي دشمن به روي پيكر تو باز شود روي دشمن به روي معجر من باز شود جانِ من حرز بينداز به گردن مگذار جاي اين بوسه ي پيغمبر من باز شود جان زينب برو مگذار غروب فردا سمت گودال رهِ مادر من باز شود حيف از اين زير گلو نيست خرابش بكنند پس اجازه بده تا حنجر من باز شود لااقل قول بده زود خودت جان بدهي بلكه راهِ نفس آخر من باز شود : دوباره خدا به خیر ڪند دوباره خدا به خیر ڪند دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی حدیث خدا به خیر ڪند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... فرا رسیدن و شهادت مظلومانه اباعبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.🏴
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : به روی نیـزه‌ها دیـدم سـرت را میان خـون، رهـا بال و پرت را چگـونه قـلب مـن آرام باشد که دیده سـاربان انگشترت را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت آخری نیست بر این گریه بی پایانت آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان بیشتر می شود انگار غم پنهانت زهر هر چند که یک روز به دادت آمد تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت غیر زینب چه کسی درد تو را می داند که چه آورده خرابه به دل ویرانت سخت سوزاند دلت را غم آن جسم کبود خواهرت بود که جان داد روی دامانت زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت خیزران تا که به دستان کسی می بینی درد می گیرد ناگاه لب و دندانت : تا اشک هست در بصرم گریه می کنم با این تـوان مختصـرم گریه می کنم تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم با خون مانده بر جگرم گریه می کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت امام سجاد علیه السلام بر همه ی عاشقان و شيعيان حضرتش تسليت باد🏴