eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
152 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
از کودکی علاقه ز دنیا بریده ام با زهرِ کین، به آرزوی خود رسیده ام از من غریب تر به خدا هیچکس نشد هرگز کسی به بیکسیِ خود ندیده ام خونِ دلم به طشت خودش حرف میزند از باغِ زندگی چه قدَر داغ چیده ام گاهی ز میهمانِ سرِ سفره ی خودم سبِّ پدر به جای تشکّر شنیده ام یک عمر در سکوت خودم گریه کرده ام با روضه های مادرِ قامت خمیده ام از هشت سالگی همه شب دیده ام به خواب کابوس کوچه ای که در آن قد کشیده ام کوچه، عدو، قباله وَ مادر به روی خاک از خواب با چه حالِ غریبی پریده ام گفتم به خانه راه نمانده، جواب داد دستِ مرا بگیر که تار است دیده ام : قبل هر جمله و حرف و سخن و نقل و کلام اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
تو یوســف زهـــرایی و بازار میخواهی در خواب هستم تو مرا بیدار میخواهی اصلا امیدی هست من هم یاورت باشم؟ اصلا بگو در لشکرت سربار میخواهی؟ دائم سرم دراین فضاهای مجازی هست در این زمانی که تو تنها یار میخواهی در این فضایی که بصیرت نیست بین ما تنهاتـــر از تنهایی و عمــار میخواهی ماها فقــط داریم دعوت میکنیـم از تو غافل از اینکه میثم تمـّــار میخـواهی در این زمان که تنبلی رسم است بین ما تو از تمـــام شیعیانت کار میخواهی بهر سپاهت که بود فرمانده اش عباس صدها نفر سرباز چون مختار میخواهی : حتي سه شنبه ها تو نباشي براي من دلگيري اش برابرِ با عصر جمعه هاست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم به کفشدارِ حَریمِ تو می خورم سوگند منم غُبارِ قدم های زائرانِ حرم وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
شکسته باد دهانی که ازتو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می شود حالم اگـر دوباره هـوای حـرم سرم نزند مسلم است به هم میخورد همه کارش کسی که دیگ غذای تو را به هم نزند چه لذتی و عجب عشقی از کَفَش رفته کسی که بوسه ای بر تیغه ی عَلَم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا بـدون تـو سـال مـرا رقـم نزند طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حـرم نزند قرار ماست مسیر نجف به کرب و بلا اگر خـدای نکـرده اجـل به هم نزند : شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم برای آمدنت ای نگار می گریم دوباره جمعه شد و تو نیامدی آقا سحر نگشت شب انتظار می گریم دوباره جمعه شد و اشكها سرازیر است ز هر دو دیده چو ابر بهار می گریم دوباره جمعه شد و با نوای یا مهدی زبان گرفته ام و زار زار می گریم تو بر گناه منِ رو سیه مكن گریه كه من به حال خودم شرمسار می گریم اگر چه غرق گناهم ولی شبیه شما برای جد تو روزی دو بار می گریم برای شیب خضیب و برای خد تریب برای آن سرِ بر نی سوار می گریم برای معجر و انگشتری كه غارت شد برای آتش و دود و فرار می گریم : هرچه کردم نشدم آنچه شما می‌خواستی ای که عالم به کف توست، خودت کاری‌ کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
دلم سر به هوا باشد چه بهتر سرم گرم‌ شما باشد چه بهتر  عزادارم ولی شادم از این غم غمی که دل گشا باشد چه بهتر به عشقت هرکجا باشد می‌آییم اگر هیات به پا باشد چه بهتر چه ذکری بهتر از نام‌ حسین است چه بهتر که رسا باشد چه بهتر سری که خالی از سودای یار است اگر از تن جدا باشد چه بهتر "غم عشقت بیابون پرورم کرد" نجف تا کربلا باشد چه بهتر : حسین گفتنِ من ناگهان و آنی نیست مـن از قدیـم مبتلای ایـن سلاله شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
سفره ی احسانتان تا اینکه برپا می شود لفظ شیعه با کرامات تو معنا می شود در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود من خدا را میدهم بر نام زیبایت قسم با دعای خیر تو امروز، فردا می شود لطف مولایم همیشه شامل حال من است تا که گویم یاعلی این دل چه شیدا می شود از فضیلتهای حیدر هرچه بنویسم کم است گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود از صحابه بهترین باشد برای مصطفی چون فقط مولای ما همشأن زهرا می شود جز امیرالمومنین هرگز در این عالم نبود پادشاهی که طعامش نان و خرما می شود بیت آخر می رسد از کوچه های قلب من یا علی می گویم و بغض گلو وا می شود : من اگر عرض ارادت نکنم میمیرم اهل عالم به علی عرض ادب میچسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد با راه رفتن تو قدم آفریده شد خالق نشسته بود که مدح تو را کند اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن یا هم زمان با تو کرم آفریده شد ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد از ناز شصت توست حرم آفریده شد روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن پای شجاعت تو جنم آفریده شد از مردم عرب که تو خیری ندیده ای پس بهر یاری تو عجم آفریده شد تا شکل بی قراری شبهای تو شوم این اشکهای چشم ترم آفریده شد باید که شکل پر زدنت فرق هم کند پس لاجرم پیاله ی سم آفریده شد پای کتاب زندگی پر بلایتان اشک خدا چکیده و غم آفریده شد : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
درد فراق، ساده مداوا نمی شود  باید به هم رسید وَ اِلّا نمی شود  از شنبه بسته ایم به جمعه دخیل اشک  تا تو نیایی این گره ها وا نمی شود  هر شب به این امید که یک آن ببینمت  کوچه به کوچه میدَوَم اما نمی شود  بی خود دلم خوش است به اشعار انتظار  این حرفها برای من آقا نمی شود  یک گوشه چشم تو دل ما را ربود و برد  مجنون که بی خود عاشق لیلا نمی شود  مثل منِ گدا سر کویت زیاد هست  امّا کریم مثل تو پیدا نمی شود  تنها تویی که واسطه ی فیض رحمتی  ورنه براتِ عفو من امضا نمی شود  : اگر حجاب ظهورت وجود تار من است خـدا کند که ، چرا نمی آیی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
حتما نباید شعر فوق العاده باشد گاهی فقط باید روان و ساده باشد شاعر برای پر زدن تا اوج احساس آزاد نه ، باید کمی آزاده باشد اصلا نیازی نیست مثل پهلوانها با وزنهای سخت در افتاده باشد باید غزل چون عشقهای کوچه بازار مصرع به مصرع کار دستش داده باشد باید برای درک جغرافی اشعار مثل مسافرها اسیر جاده باشد آنوقت میفهمد شمال شرق ایران مضمون فراوان است اگر آماده باشد مضمون از این بهتر که در باب الجوادش اذن دخـول از دست آقـازاده باشد گنبد که جای خود برای شعر کافیست چشمش به سنگ زیر پا افتاده باشد مستی شاعر میشود مشهد مضاعف وقتی که انگور نجف در باده باشد رندانه آیینی سرودن کار من نیست شاعر همان بهتر که صاف و ساده باشد : دلم هوای تو کرده ست خوب میدانی فراق یار چه سخت است خوب میدانی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
یک عمر در عزاي تو باران نوشته‌ايم اسم "هواللطيف" فراوان نوشته‌ايم اسم هواللطیف خدا را یکی یکی دور و بر حسینیه‌هامان نوشته‌ایم با دست‌خط گریه، عزای حسین را یک عمر بر کتیبه‌ی ایمان نوشته‌ایم مومن دلش عزای حسین است و والسلام این را برای هر چه مسلمان نوشته‌ایم ما جمله‌ی «حسین و نعم الامیر» را روی کفن به دیده‌ی گریان نوشته‌ایم هر قطره می‌چکیم که پیدایتان کنیم بر روی پلکمان غم کنعان نوشته‌ایم اين گريه اين عبادت شيرين خويش را نذر كبوتران خراسان نوشته‌ايم سرهاي ما اگر چه به نيزه نشد ولی در پای نیزه گریه فراوان نوشته‌ایم : دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد شب جمعه ست دلم کرب و بلا می خواهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
غالبا قالب شعر غم هجران، غزل است غزل من که غزل نیست، فقط یک بدل است شاعری که شده حتی غزلش رنگ گناه هر چه گوید ز غم هجر تو ضرب المثل است به عمل کار برآید، به غزل گفتن نیست ادعا میکنم اما، سخنم بی عمل است با چنین وضع که من پیش گرفتم، بخدا روز موعود شَوَم دشمن تو، محتمل است لشکر جهل کشیدم، به صف روبرویت گرچه ذکر لب من قصه ی جنگ جمل است با گناهان خودم، قلب تو را لرزاندم کار هر روزه ی من ساختن صد گُسل است چونکه نشناختمت، حاجت من دنیا شد انتظارم ز شما کوچک و حداقل است بد حسابم، تو ولی باز، حسابم کردی گرچه چِکهای حسابم همه اش بی محل است : سـالـهـا مـی گـذرد، منتظــری بـرگـردیـم پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
وقتی تمام عمر برایم محـرم است هر صبح و شام گریه کنم باز هم کم است تنها دلیل زندگی ام عشق روضه هاست دنیا بدون روضـه برایم جهنم است روی دلم نوشته خدا، عشق من حسین این اسم با صفا به یقین اسم اعظم است بستم دخیل پای عَـلَـم، بین روضه ها تنها امید من به همین اشک و پرچم است هرگز جدا نمی شود این اتحـادِ سبز دامان لطف و دست گدا خوب محکم است وقتی که سینه میزنمو گریه میکنم روزیه اشکم از غـم آقـا فراهم است هر کس که رفته کرببلا می دهد نوید آنجا بهشت خاطره انگیز عالـم است : در سرت داری اگر سودای عشق و عاشقی عشق شیرین است اگر معشوقِ تو باشد حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم علی‌شناسی ما غیر حق‌شناسی نیست من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم علوم سینه‌ی مولایم اقتباسی نیست غدیر، نقطه‌ی عطف مسیر تاریخ است خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست ببند دل به ، قدم بنه در ره که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست : علیست آنکه بر او هر که خاک در نشود خطاست مادر او یا خباثتش پدریست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
منشينيد كه شرح غم من بسيار است دل مجروح من از غربت و غم بيمار است غربت هر دو جهان گر به ترازو باشد باز هم پيش غم من كم و بي مقدار است منم آن شاه كه شد لشكر من صد اندوه صبر شد يار من آنهم بخدا ناچار است وسط شهر خودم حكم غريبه دارم قسمتم از همه كس تهمت ناهنجار است سفره دارم من و با دشمن خود خوشرويم سهم من باز زِ دشمن بخدا آزار است دشمني كه نكند دشمني اش دشمن نيست بين خانه به برم دشمن اصلي يار است همسرم داد به من زهر كه قلبم له شد اين پذيرايي يارم به دم افطار است مرگ من زودتر از اين به سراغم آمد ديده ميبندم و اين حادثه بالاجبار است مرگ من به فدک و فاطمه بر مي گردد وسط ذهن من آن حادثه در تكرار است مادرم فاطمه حق داشت بپوشاند رخ اثر صورت او نقش بر آن ديوار است وقتي آنروز ره خانه مان را گم كرد شد يقينم كه نمي بيند و چشمش تار است : حالا که حرم ها همه بی زائر و خالیست بر هر در و دیوار، بنویسید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
با دلی پر غم سیه پوش عزایت میشوم آستان بوس حـریم باصفایت میشوم از دعای حضرت زهرا و لطف بی حَدش باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم تا که حرف از کاظمین و مرقد تو میشود جان تو بَدجور دلتنگ هوایت میشوم چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس زائر بارانی صحـن و سـرایت میشوم پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد هر طرف رو میکنم غرق عطایت میشوم پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو مُعتکف در گوشه ی ایوان طلایت میشوم با دعایت رزق ما قطعا شهادت می شود عاقبت یک روز مشمول دعایت میشوم : ... تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... 🏴شهادت نور چشم ولی نعمتان، حضرت جواد الائمه (ع) تسلیت باد.
در بارگاه قدس که جای ملال نیست شادی قدسیان همه از شادی خداست اصلا طبیعی است که عاقد خود خداست زهرا عروس خانه و داماد مرتضاست پیوند پاک مادر آب و ابوتراب یعنی که خلق آدمیان از گِلِ شماست آیینه بسته خیل ملائک به آسمان شور و نوا و هلهله در آسمان بپاست دخت نبی روانه شده سوی خانه ای كه صاحبش ز عالم امکان سری سواست پیوند آسمانی آیات رحمت است وقتی عروس کوثر و داماد هل أتي ست عشق از نگاه این دو به هم آبرو گرفت اصلا بدون این دو جهان سرد و بی صفاست هرچند مرتضی زره اش را فروختــه زهرا جز آب مهریه ای از علی نخواست جانم فداي تازه عروسي كه مادري بر شاه تشنگان جهان، شاه كربلاست : مـــــا که دربندِ ولنتـاینِ شماها نیستیــــم روزِ عشقِ ما فقط پیوند زهــرا و علیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... حلول ماه ذیحجه و سالروز پیوند خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و آقا امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد.🌹
رو سیاه آمدم و دربه درم پاکم کن با نگاهی به دو چشمان ترم پاکم کن دارم اقرار به لب عبد خطاکار هستم دست خود را بکش آقا به سرم پاکم کن ناخوش احوالم از این عهد شکستن هایم توبه ام توبه نشد بی ثمرم پاکم کن بس که رفتم پِیِ دنیا و هوس بازیها بنده ی نفس شدم در خطرم پاکم کن چاره ی کار من اصلا حرم ارباب است یک شب جمعه مرا کنج حرم پاکم کن : 💔 سرگرمِ روضه های ام ولی دلـتنگِ شدنم را چه می کُنی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
ذره ی خاکم و با عشق تو زر میگردم نامت آید به میان زیر و زبر میگردم کفتر جلد حریم توام آقا، یعنی هر کجا میروم آخر به تو بر میگردم گفت در روضه به دنبال چه میگردی تو؟ من به دنبال تو میگردم اگر میگردم راه عشق تو نه راهیست که ایمن باشیم پس کجایی که به دنبال خطر میگردم سروری نه که به دنبال گدایی هستم من گدای تو شوم از همه سر میگردم : ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن ز دل را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
این روز ها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود این قول بهجت است که حتی نمازِ شب با گریه بر حسین برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : کم کم ز هجر کرب و بلا پیر می شوم لطفـی برای خـادم این خانواده کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گل پاییزی من برگ خزانت شده ام خیز از خاک و ببین فاتحه خوانت شده ام از سر صبح یتیمان همه به دنبال تواند آه شرمنده از این گریه کنانت شده ام رفتی و بعد خود انگشت نمایم کردی بعد تو بی کس و بی تاب و توانت شده ام سر شب خواست حسینت که بخوابد اما گفت دلتنگِ کمی لقمه ی نانت شده ام چادرت بر سر زینب چقدر می آید حال با دختر تو فاتحه خوانت شده ام مشتی از خاک به روی سر خود می ریزم مُردم و آب از این بار امانت شده ام در افتاده و دیوار سیاه و خونت همه جا هست و پریشان نشانت شده ام : چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
باید مرا گلیم مسیر نگار کرد زیر قدوم فاطمی‌ات خاکسار کرد مهر تو را بهشت بخواهد نمی‌دهم در ماجرای عشق نباید قُمار کرد فخر علی و فاطمه بر تو عجیب نیست وقتی خدا به داشتنت افتخار کرد من که به دست هیچ ‌کسی رو نمی‌زنم نانت مرا به شغل گدایی دچار کرد هر چند آفریده خدا چهارده کریم اما یکی از آن همه را سفره‌دار کرد ما را پیاده کرد سر سفره ی شما این کشتی حسین که ما را سوار کرد باید به بازوی حسنی‌ات دخیل بست ورنه نمی‌شود که جمل را مهار کرد خشمت نیاز نیست در آنجا که می‌شود با قاسم تو قافله را تار و مار کرد ارزان تو را فروخت به حرف معاویه زهری به کام تشنه تو روزه‌دار کرد زهری که می‌شکافت دل سنگ خاره را در حیرتم که با جگر تو چه کار کرد زهرا شنیده بود تنت تیر می‌خورد تابوت را برای همین با جدار کرد : دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
قلم به دست گرفته رساله بنویسد به نام حضرت جل جلاله بنویسد مقید است به تحلیل کربلای حسین کنار این همه مقتل، مقاله بنویسد مقید است که تاریخ را ورق بزند دوباره از غم تلخ قباله بنویسد روایت سفرش سوی کربلا کم نیست تمام روز و شبش را به ناله بنویسد میان روضه ی بازار شام میطلبد که از نجابت طفل سه ساله بنویسد تمام مرثیه هایش میان لفافه ست به اشک چشم تر از بنویسد برای اینکه محرم به کربلا برسم نشسته ام که برایم حواله بنویسد : ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است روضه نمی خواهی مزارت روضه خوان است الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت مظلومانه ی حضرت تسلــیت و تعزیـت 🏴
ببخش حضرتِ‌خورشید، خواهشی‌ دارم اگـر زِ روی تَفقد رضـا بفرمایید: مرا بحقِ محمدجوادتان آقا هنوز، مثلِ همیشه دعا بفرمایید و اینکه لطفا اگر زحمتی براتان نیست مرا مجاورِ ایوانِ طلا بفرمایید و دیگر اینکه مرا پنج‌بار در هر سال روانه‌ی‌ِ سفرِ بفرمایید اگرچه باعث شرمندگی است آقاجان چه میشود همه‌شان را روا بفرمایید؟ هنوز از سفرِ قبل، قلبِ من آنجاست به انتظارِ دخیلی که وا بفرمایید دوباره گمشده دارم، دوباره گم شده‌ام کجا روانه شوم؟ هر کجا بفرمایید امور گمشدگان، تویِ‌صحنِ گوهرشاد هنوز منتظرم تا صدا بفرمایید : روز شاعران دنبال مضمون نیستند هشت یعنی السلام ای صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
کرونا هست ولی پرچم تو پابرجاست نَفَسی هست اگر، از اَثر ذِکـر شماست نکند فکـر کنی سینه زنانت مُردند مجلس روضه ی تو باز محرم برپاست این محرم عَلَمَت مثل همیشه بالاست بِأبی اَنتَ و اُمّی به لب نوکـــرهاست ما مَریضیم که ذکر تو شِفای دل ماست اِسمت اَرباب شهیدم به خدا رَمز بَقاست مرگ ما با کرونا نیست به وَالله حسین آن زمانیست که گویند زِ ارباب جداست مرگ ما هم وسط روضه بیاید عشق است لحظه ای که سر ما باز به دامان شماست روز محشر همه حَسرَت زَدگان می بینند که حسین بن علی آمده دنبال گـداست یادمان هست ولی مَحض تَذکر گویم اِذن برپایی این روضه «فقط» با زهراست : امسال حتی در خیابان روضه می خوانیم ما قشر نوکر، پای این ارباب می مانیم این حرف یک احساس نه، یک اعتقاد است بی مُـحـَرَّم ما زندگی را مرگ می دانیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...