eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگی‌میگفت: تڪیه‌ڪن‌به‌شهداء شهدا تڪیه‌شان به ‌خداست؛ اصلا‌ڪنار گل ‌بشینی بوی گل می‌گیری پس‌گلستان‌ڪن‌زندگیت را‌با‌یادشهدا 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سه گرفتاری درخانه هایی که قرآن خوانده نمی شود امام صادق (عليه السلام) : خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید: بركتش كم شده،(دائم مشکل مالی دارند.) فرشتگان آن را ترك مى كنند(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.) شياطين در آن حضور مى يابند. (نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.) خواندن قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند. كافى ، ج ۲ ، ص ۴۹۹ 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
آیت الله بهجت(ره) : هر چه ما گشتیم ذکری بالاتر از "صلوات" پیدا نکردیم . اگر کسی حال خواندن ندارد ، زیاد بفرستد. ☘اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وآل مُحمّد وعجل فرجهم☘ 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_پا_برهنه_در_وادی_مقدس🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🕊🌷#شهید_سید_حمید_میر_افضلی فصل اول ..( قسم
🌹🍃 : 🕊🌷 فصل اول ..( قسمت پنجم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 قد بود سرکش بود خودش نمی دانست به دنبال چیست از آنچه که بود ناراضی نشان می داد گمگشته ای داشت که تا آن را نمی یافت آرام نمی گرفت سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ فرا رسید. حال و هوای انقلاب در حال گسترش بود خبرها از شهرهای دیگر به رفسنجان می رسید. محله کوچک شکل و شمایل دیگری به خود گرفت همه اهل محل از زن و مرد خود را به خیابان های اصلی رفسنجان می رساندند که در راهپیمایی ها و تظاهرات شریک شوند مردم فریاد می کشیدند و در مقابل نیروهای شاه می ایستادند در این ایام یک سینما و یک مشروب فروشی مورد حمله مردم قرار گرفت و در خشم انقلابی مردم به آتش کشیده شد حتی برادر آرام و سر به راه ما سید محمد رضا شده بود سر دسته همه گاه حمید هم در مقابل شلوغی ها دیده می شد البته نه از سر همراهی بلکه از سر کنجکاوی اما از درک حال مردم بی خبر بود حمید جوان بود و با کله ای پر از باد خلاصه کسی شده بود برای خودش. یک روز بی بی از دست حمید کلافه شد حمید رو از خانه بیرون کرد به او گفت برو دیگه پسر من نیستی خسته شدم از بس جواب کاراتو دادم برادرش سید مهدی می گوید قبل از انقلاب گاهی اوقات سید حمید شب ها دیر به خانه بر می گشت من که برادر بزرگ تر بودم و نیز مادرم او را مورد سوال قرار می دادیم او با اینکه اهل محفل برخی دوستان ناباب بود ولی هرگز در آن دوران پیش روی خانواده اش قلدری نکرد احترام بی بی را نگه داشت گرچه به نصیحت هایش گوش نمی کرد در آن سال ها جوانان مملکت خود فروختگی فرهنگی و اقتصادی رژیم پهلوی را شاهد بودند و هویت اسلامی و انسانی خود را از دست رفته می دیدند تا اینکه در پرتو سخنرانی ها و رهنمودهای روشنگرانه حضرت امام خمینی به درک و شعوری تازه از مفهوم دین و مذهب رسیدند یک باره کوچه ها و خیابان شهرهای این کشوربا فریادهای مردم پر شد اما سید حمید هنوز از خواب غفلت بیدار نشده بود تغییرات کوچکی کرده بود همان پسر خوش تیپ و خوش گذران و ... در همین دوران اتفاقی افتاد که نور انید را در دلمان روشن کرد هنوز ویژگی خوبی در درون حمید مشاهده می شد صفاتی مثل مردم دوستی و غیرت و لوطی گری در رفتار سید حمید دیده می شد. یک بار دوستانش در مکانی که اکنون ایستگاه امام حسین نامیده می شود نشسته بودند ناگهان یه مغازه بقالی در مقابل آنها آتش گرفت و به سرعت خانه صاحب مغازه نبر شروع به سوختن کرد صدای زن و بچه از داخل خانه به گوش می رسید و هیچ کس جرات نمی کرد به خانه نزدیک شود آتش گرم بود و سوزان ممکن بود هر کسی که اقدامی برای نجات کند طعمه حریق شود حمید به محض دیدن این وضعیت نتوانست تحمل کند با شجاعت به درون آتش و به داخل خانه رفت زن و بچه را نجات داد تازه مقداری از اثاثیه درون مغازه را هم بیرن می آورد البته خودش هم دچار سوختگی شد من آمدم خانه دیدیم قسمتی از لباس ها و بدنش سوخته است هر چه می گفتیم نمی گفت سوختگی به خاطر چیست؟ تا اینکه بعدها که دستش خوب شد برای ما تعریف کرده چه کاری انجام داد می گفت اگر زن و بچه ان بیچاره طوری شان می شد من تا آخر عمر خودم را نمی بخشیدم. فهمیدم روحیه جوانمردی و ایثار هنوز در حمید زنده است و این نقطه روشنی برای ما بود. در همه این سال ها ناآرام بود اما حمید از عاق والدین می ترسید به بی بی قول داد درس بخواند و خواند و دیپلم رشته انسانی گرفت بعد از انقلاب درسش را ادامه داد و فوق دیپلم تربیت معلم را در سال ۱۳۵۹ از دانشگاه کرمان گرفت. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❣ ❣ دنیای ما دیگر چیز با ارزشی ندارد برای امید داشتن... که صبح ها به امیدش برخیزی ... من تنها به امید سلام به شما هر روز صبح چشم باز می کنم.... اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
~🕊 شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند🔻🔻 🔹 در محل کار زودتر از همه می‌آمد و دیرتر از همه می‌رفت. 🔹در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می‌زد. می‌گفت: در حین کار احتمال می‌رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، من هنگام کار متعلق به بیت‌المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. شهیدی که عارف حوزه علمیه، او را استاد خود می‌دانست. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---