eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_پا_برهنه_در_وادی_مقدس🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🕊🌷#شهید_سید_حمید_میر_افضلی فصل هفتم...( قس
🌹🍃 : 🕊🌷 فصل هفتم...( قسمت آخر )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 ۲۲ اسفند ماه بود که خبر شهادت سید حمید در رفسنجان پخش شد. مادر سید می گفت وقتی خبر شهادت حمیدم را آوردند خیلی دلم شکست می خواستند کاری کنند که من پیکر او را نبینم اما رفتم بالای سرش و .گفتم ننه علیک سلام انگار که به آروزی خودت رسیدی خوش به سعادتت مثل مادرهای دیگر گریه نکردم به پسرم گفتم ننه برو به سلامت سلام مرا به جدت برسان. مادر طوری در کنار شهید صحبت کرد که همه ما به گریه افتادیم یادم هست خبر شهادت او را نزدیک به عید به ما دادند همه توی خانه عمو سید احمد جمع شده بودند وصیت نامه اش را شوهر عمه ام محمود آقا طاهری با صدای بلند خواند همه مردم های های گریستند از همان لحظه روح متعالی او در همه شهر بلکه در همه ایران انبساط و انتشار یافت همه دور و نزدیک آشنا و بیگانه خویشان و دوستان به کشف تازه ای از روح او نائل آمده اند و او را بهتر شناختند حتی کسانی که او را ندیده بودند یا بعد از شهادت او به دنیا آمده بودند هر پنج شنبه که به گلزار شهدا می رویم زائران مزار او بر سنگ قبر شمع روشن می کنند و دعا می خوانند و او را آشناتر از همه خویشاونشان می دانند. زیرا احساس خویشی ارواح ربطی به نسبت های خونی ندارد هر روز که می گذرد تعداد خویشان او رو به گسترش می گذارد. بر مزارش حالا کسی به تو مجال نمی دهد که از سر فرصت بنشینی و یک دل سیر با او سخن بگویی وقت او پر است از بس زائران شیفته اش تشنه سخن گفتن با او هستند وقتی می خواستم خبر شهادت حمید را به پدر بگوییم نمی دانستم خبر شهادت حمید را به پدر بگوییم نمی دانستم که چگونه ایشان را آماده شنیدن این مسله بکنیم خلاصه به پدرش گفتیم که انگار برای آقا سید حمید اتفاقی افتاده پدر هم در جواب با کمال آرامش گفت خدا او را رحمت کند می دانستم که او شهید می شود. با جده ام همنشین شده است امیدوارم که خداوند او را از ما قبول کند وقتی حمید شهید شد مادرهای دیگر شهدا آمده اند و گفتند حمید فرزند ان ها بوده و ان ها هم داغدارند فهمیدم چون می رفته به ان ها می رسیده ان ها خودشان را مادر او می دانستند بعد از مراسم های خودمان تا چند ماه می رفتیم در مراسم هایی که مردم برای حمید می گرفتند شرکت می کرد عوض این که ان ها بیایند ما را تسلی بدهند ما می رفتیم به انها تسلی می دادیم می گفتیم خدا صبرتان دهد خدا رحمت کند محمد باقری را خدای دید محله قطب آباد سبزپوش شده وقتی صبح آمد خوابش را تعریف کرد از کسی تعبیری داشت هیچ کس فکرش را نمی کرد که ان شال سبز نشان سید بودن است.کسی فکر نمی کرد که سید شهید شده باشد من که برای تشییع جنازه اش نبودم ولی بچه هایی که رفته بودند آمدند و گفتند مردم عزادار نبودند همه قطب آباد و رفسنجان عزادار بود ان قدر پرچم زده بودند که تا حالا تو عمرمان چنین چیزی ندیده بودیم. خوای محمد این طور تعبیر شد خدا هر دو شان را رحمت کند برادرش می گفت ما صبح زود آمدیم سر کار توی پمپ بنزین همکارها گفتند شما غیر از حمید برادر دیگری هم دارید می گفتند صبح رادیو اعلام کرده چند تا شهید آورده اند گفتم خب گفتند راست و دروغش گردن خودش ولی می گفت اسمش یکی شان سید غلامرضا میر افضلی است رنگ از چهره ام پرید باور نکردم سریع رفتم پیگیر شدم دیدم راست می گویند هر چند که همه مان انتظارش را داشتیم اما دلم شکست با اینکه در هر عملیات انتظار شهیدنش را داشتیم اما حیفمان می آمد این آدمی که این قدر کاری و مخلص است زود از دستمان برود. آدمی که هر وقت مرخصی می آمد با ده نفر بر می گشت همیشه می گفت دعا کنید شهید شوم شب آخر که می خواست برود آمد خانه ما روز اول رفتنش و روز آخر جبهه رفتنش آمده بود خانه ما برای خداحافظی. گفت حلالم کن چی داشتم که بگم گفتم باشه حمید جان. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---