eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱•^وقتی‌حاجاتت رو به‌تاخیر می‌اندازد؛ داردچیز بُـزرگتری به‌تو میدهد..! منتھا توحواست به خواسته‌ی‌ خودت‌هست ومتوجه‌نمیشوی.. تونان‌میخواهی،اوبه‌توجـٰان‌میدهد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•.حاج‌محمداسماعیل‌دولابی•. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
# کلام_شهید بدون چشم داشت محبت ڪنید. بارانے ازعشق باشید... ڪہ بارش آن دلهاے غمگین راشاد مے گرداند. شهید_سیدجواد_اسدی💐 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شب و روز عاشورا قلب امام زمان بسیار در فشار است،لذا توصیه شده برای سلامتی ایشان صدقه داده شود... اجرک الله یا صاحب الزمان ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
ســـــلام امام زمان✨ همه عمر بر ندارم،سر ازین خمار مستی که هنوز من نبودم،که تو در دلم نشستی آجرک الله یامولای 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈دوستان گوش کنید امام زمان شهدا رو انتخاب کرده🌷 ✨آقا جان میشه یه روزی ما رو هم انتخاب کنید؟ راوی:حاج حسین یکتا 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🏴صلی الله علی الباکین علی الحسین (علیه السلام) ◾️صلوات خدا بر گریه کنندگان برای حسین علیه السلام 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🖤 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا طَالِبَ ثَارِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ اَلْأَنْبِيَاءِ... 🌱سلام بر تو ای خونخواه فرستادگان خدا... سلام بر تو و بر روزی که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان خدا بنشیند و قلب مظلومان تاریخ را التیام بخشد! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻نماهنگ مسیر بهشت نمیشه باورم که وقت رفتنه ...! کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
Panah Haram Koja Dari Miri - Haj Amir Abbasi.mp3
3.36M
پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم بدرقه راه تو اشک ترم آهسته تر برو داداش مظطرم 🥀 کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل سوم ..( قسمت دوم)🌹🍃 🌷
🌹🍃 🌷🕊 : فصل سوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن ییورش بردیم در کوران درگیری بود که در محاصره تانک های دشمن قرار گرفتیم سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستادم تا نجات یابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداختم در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانک ها حمله می کردند و تا نک ها به سوی مان تیراندازی می کردند تا آن که در این حین از دو قسمت پای چپ زخمی شدم یکی از آخرین کامیون ها حامل ۱۰تا۱۵ سرباز بود و از حدود ۱۰متری من گذشت. فکرک ردم که با این پای تیرخورده احتیاج به یک ماشین دارم که مرا به شهر برساند یک رگبار گلوله بر آن ها بستم سربازانش پیاده شدند و پا به فرار گذاشتند و من توسط همین کامیون خود را به بیمارستان اهواز رساندم. هوای اهواز خیلی گرم بود پای دکتررا هم گچ گرفته بودند پوستش به خاطر گرما خورده شده بود خون می آمد گفتم دکتر جان جلسه را می گذاریم همین جا فقط هواش خیلی گرمه. این پنکه هم جواب نمی ده ما صد، صد پنجاه تا کولر اطراف ستاد داریم اگه یکیش را بذاریم این اتاق دکتر گفت ببین اگه می شه برای همه سنگرا کولر بذارید بسم الله آخری اش هم اتاق من اگه نه نه. مصطفی یک نابغه نظامی و علمی بود کارخانه فولادسازی اهواز پر از آهن بود و عراقی تا نزدیکی آن جا آمده بودند او دستور داد که آهن ها را به طول صد و هشتاد سانت ببرند یک گروه صد نفره را برای این کار جمع کرد بچه های بسیجی و رزمنده آن ها را به طور خاصی به هم جوش می دادند و پنج شاخه ای ساخته می شد و به آن خورشیدی می گفتند بچه ها جدود چند هزار خورشیدی درست کردند و آن ها را در مسیری چند کیلومتری در محل عبور تانک های عراقی در راه سوسنگرد به اهواز قرار دادند جایی که عراقی ها از آنجا خیای فشار می آوردند با این ابتکار ساده مصطفی راه عراقی ها بسته شد و دیگر نتوانستند از آن راه جلو بیایند این خورشیدی ها در شنی تانک ها فرو می رفتند و بدون انفجار آن ها را زمین گیر می کردند. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یا صاحب الزمان نمیدانم کجا خیمه‌ی عزا بر پا کرده‌ای اما در حسنیه‌ی قلبم به عزا نشسته‌ام به امید اینکه تسلای قلبت شوم سرت سلامت آقا.. 💔 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
17.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️گریه بر شهید؛ گریه بر حضرت حمزه و گریه بر سید الشهداء علیه السلام استاد شهید مطهری 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري ؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: ڪسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری؛ همین راه میشه!...🦋 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🏴 سلام بر آقایی که آب می دید به فکر فرو میرفت نوزاد می دید اشک میریخت طفلان و کودکان را می دید ناله میکرد. 🖤 جانسوز علیه السلام تسلیت باد.🥀 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌿 جــــــانم! هر زمـــــان ڪہ مے گوییم: العجل یـــــا مولای یـــــا صاحب الزمـــــان! زمزمه هایت را میشنوم که می گویی صبر کن چشم دلت نـــــیل شود می آیم شعر مـــــن حضرتـــــهابیل شـــــود می آیـــــم قول دادم که بیایم بـه خدا حرفی نیست دل بـه آیینه که تبـــــدیل شـــــود می آیم
"بہ‌قول‌ آقامصطفی‌ صدرزاده" کسۍ‌کہ‌ توے‌ هیئت‌ فقط‌ سینہ‌ می‌زنہ‌ خیلے کار بزرگے نمیڪنه... کسے‌کہ‌ سینہ‌ مۍ‌زنہ‌ فقط‌ یہ‌ سینہ‌زنہ‌‌، شیعہ‌ۍ‌ مرتضی‌ علے باید با رفتارش‌ عشقش‌ رو ثابت‌ کنہ‌ 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یکی‌ از ذکرهایۍ که مُدآم زیر لب زمزمہ می‌کرد این بود: [اَللّهُمَّ‌ولا‌تَکِلنی‌إلی‌نَفسی‌طَرفَةَ‌عَینٍ‌أبداً] خدایآ حتی به اندازه‌ۍ چشم‌ بر هم زدنی مرا بہ حآل‌خودم وامگذار ! 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل سوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷
🌹🍃 🌷🕊 : فصل سوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین دستور داده بود تا تعداد زیادی الوار بلند، از همان الوارهای بنایی تهیه کنند بعد قوطی های خالی کمپوت و کنسرو را با کمی روغن سوخته و کاه پر کرده و روی هر کدام از تخته ها نصب کنند. غروب که می شد قوسی ها را روشن می کردند و الوارها را با فاصله روی یک کانال در شمال کرخه شناور می کردند دشمن که از دور آتش روی این الوارها را می دید تصور می کرد که قایق های ایرانی از روی رود به سمت آن ها می رود و هر چه گلوله داشت توی کانال می ریخت اوایل جنگ مشکل کمبود گلوله خمپاره داشتیم مصطفی با خنثی کردن خمپاره های عمل نکرده ایده ساخت آن را ارائه کرد با این کار حتی اولین قبضه خمپاره 60هم به دست مهندس سنایی ساخته شد. حدود یک ماه برنامه مصطفی این بود صبح تا شب در ستاد بود و برنامه ریزی می کرد شب ها به شکار تانک می رفت بعد از ظهرها اگر کاری پیش نمی آمد یک ساعت می خوابید کم کم همه بچه ها مثل خود مصطفی شدن بودند لباس پوشیدن ، سلاح دست گرفتن و حتی حرف زدنشان. بعضی ها هم ریش شان را کوتاه نمی کردند تا بیش تر شبیه مصطفی شوند وقتی روی خاک ریز را می رفتند دولا نمی شدند سرشان را هم نمی دزدیدند بعدها که به جاهای مختلف و گروهان های دیگر منتقل شدند آن ها را از روی همین ویژگی ها می شناختند. طرح زیر دریایی را هم مصطفی مطرح کرد زیر دریایی دو نفر ظرفیت داشت و برای شناسایی منطقه و انهدام پل مارب دارخوین طراحی شده بود هدف از اجرای طرح این بود که با پیاده کردن نیرو سنگرهای عراق را از طریق آب منهدم کنند اصل غافل گیری دشمن از ایده های مصطفی در اجرای عملیات بود. پل یونولیت یکی از طرح های انجام شده مصطفی بود که توی جنگ، خیلی به کار رزمنده ها آمد مهم ترین ویژگی پل این بود که اگر ترکش هم به آن می خورد هم چنان در سطح آب شناور باقی می ماند. این پل ابتدا از تیوپ تراکتور و چوب تراش و الوار ساخته شده بود بعدها تکامل یافت و با ورق گالوانیزه و یوندلیت ساخته شد همین نوع پل به صورت کامل تر در جزیره مجنون به طول بیست و دو کیلومتر پل خیبر اجرا شد. هر چند روز یک بار می آمد از اول خط سنگر به سنگر می رفت بچه ها را بغل می کرد و می بوسید دیگر عادت کرده بودیم یک هفته که می گذشت دلمان حسابی تنگ می شد اگر کسی یک قدم عقب تر می ایستاد و دستش را دراز می کرد همه می فهمیدند بار اوبش است آمده پیش دکتر دکتر هم بغلش می کرد و ماچ و بوسه حسابی. بنده خدا کلی شرمنده می شد و می فهمید چرا بقیه جلو نمی آیند یا اگر بیایند صاف می روند توی بغل دکتر. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---