🔰 سیاست کشور در زمینه تحریمها و برجام مشخص است / مسئولان مراقبت کنند که مذاکرات فرسایشی نشود
🔺 رهبر انقلاب، امروز در محفل انس با قرآن: درباره قضیه برجام و تحریمها، ما سیاست کشور را اعلام کردیم و به مسئولین هم گفتیم، در صحبت عمومی هم گفتیم.
سیاست کشور معلوم است، خب حالا تشخیص مسئولین ما این است که برویم مذاکره کنیم تا همین سیاست را اعمال کنیم.
ما بحثی نداریم در این زمینه منتها باید مراقبت بشود که مذاکره فرسایشی نباید باشد. نباید جوری باشد که طرفها بخواهند همین طور کش بدهند که این برای کشور ضرر دارد.
این که آمریکاییها هی اسم مذاکره با ایران میآورند، اینجور نیست که آمریکا بخواهد مذاکره کند تا اینکه حرف حقی را قبول کند. نه، میخواهد مذاکره کند تا یک حرف باطلی را تحمیل کند.
همین سیاستی را که ما گفتیم که باید تحریم ها اول برداشته بشود، چون ما خاطرجمع نیستیم به وعده آنها. تا حالا دهها بار به وعدهشان عمل نکردند و ضد وعده عمل کردند، حالا هم همین کار را خواهند کرد.
این مذاکرهکنندگان اروپایی گاهی در جلسات خصوص تصدیق می کنند که همین درست است و حق با ایران است. اما در مقام تصمیم گیری خب تابع آمریکا هستند.
بنابراین پیشنهادهایی هم که میکنند غالباً پیشنهادهای متکبرانه و تحقیرآمیزی است که قابل نگاه کردن حتی نیست.
✨﷽✨
🔴 از خدا خواهیم توفیق ادب
✍حاج اسماعیل دولابی: ادب و حیا درهای بسته را باز میکند و بی ادبی درهای باز را میبندد. با ادب بروی راه هست، بی ادب بروی راه بسته است باید آنقدر ادب ورزید تا محبت طلوع کند. وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار می رود “تَسْقُطُ الْآدَابُ ُ بَیْنَ الْأَحْبَابِ” یعنی با هم یگانه میشوند. اینجاست که عبد کار خدا میکند و خدا کار عبد را. ادب و حیا درهای بسته را باز می کند و بی ادبی درهای باز را می بندد، بی حیایی بود که سبب شد . در آن کوچه باریک جلوی دختر پیامبر (ص) را بگیرند، به نحوی که حضرت نه راه پیش رفتن داشتند و نه راه بازگشت، و آن جسارت را مرتکب شدند .
شخص با ادب به زمین ها و آسمان ها و به خوبان خدا راه پیدا می کند. ائمه (علیهم السلام) آرزو دارند ما با ادب باشیم و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر ما یک خورده باحیا باشیم، ائمه خدا را در ما می بینند. می بینی وقتی بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟ ائمه که پدر حقیقی ما هستند چطور؟ آداب شرع، همه ادب است.
از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
📚 مصباح الهدی، تالیف مهدی طیب
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ اللهم صل علی محمد و آل
محمد و عجل فرجهم
*گروه صالحانه*
*کانال طوبی*
https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l
*شجره طیبه*
"ایتا و سروش"
@shajare_tayebe
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
مهربانی به یک سگ
✍روزي امام حسين علیه السلام از جائي عبور ميكردند که ديدند جواني به سگي غذا مي دهد. امام خوشحال شدند و فرمودند: چرا اين گونه به سگ مهرباني مي كني ؟ جوان عرض كرد: غمگين هستم، مي خواهم با خشنود كردن اين حيوان، غم و اندوه من مبدل به خشنودي گردد. اندوه من از اين است كه غلام يك نفر يهودي هستم و مي خواهم از او جدا شوم.
امام حسين علیه السلام با آن غلام نزد صاحب او كه يهودي بود آمدند. امام حسين علیه السلام دويست دينار به يهودي داد ، تا غلام را خريداري كرده و آزاد سازد. يهودي گفت: اين غلام را به خاطر قدم مبارك شما كه به خانه ما آمدي به شما بخشيدم و اين بوستان را نيز به شما بخشيدم.
امام حسين علیه السلام هماندم غلام را آزاد كرد و همه آن بوستان و دویست دینار را به او بخشيد. سرانجام آن مرد یهودی و همسرش که تحت تاثیر محبت امام حسین علیه السلام قرار گرفته بودند ، مسلمان شدند.
📚مناقب آل ابی طالب ج4 - ص15
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ اللهم صل علی محمد و آل
محمد و عجل فرجهم
*گروه صالحانه*
*کانال طوبی*
https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l
*شجره طیبه*
"ایتا و سروش"
@shajare_tayebe
✨﷽✨
🔴صداقت
✍سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم . روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت . سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد... روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ اللهم صل علی محمد و آل
محمد و عجل فرجهم
*گروه صالحانه*
*کانال طوبی*
https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l
*شجره طیبه*
"ایتا و سروش"
@shajare_tayebe
✨﷽✨
#پندانه
✍روباهی در حادثهای دمش را از دست داد. روباههای گله از او پرسیدند: دمت چه شد؟ روباه دمبریده با حیلهگری گفت: خودم قطعش کردم.همه با تعجب پرسیدند: چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی.
روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک؛ احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه دمبریده رفت و گفت: تو گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم. من که بسیار درد دارم!
دمبریده گفت: صدایش را درنیاور! اگر نه تمام روز روباههای دیگر به ما میخندند! هر لحظه ابراز خشنودی و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود و الا تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت ... همان بود که تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که بعداً به روباههای دمدار میخندیدند.
🔰 مراقب باشید که در جامعه با هر گروهی همرنگ نشوید حتی اگر به قیمت تمسخر دیگران تمام شود.
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ اللهم صل علی محمد و آل
محمد و عجل فرجهم
*گروه صالحانه*
*کانال طوبی*
https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l
*شجره طیبه*
"ایتا و سروش"
@shajare_tayebe