♦️مقایسه دو تاريخ با یکدیگر : هجری و میلادی
🔹به مناسبت آغاز سال 2023 میلادی
🔻هر ملتى مبدأ تاريخى دارد.
مبدأ تاريخ ما مسلمانها هجرى است،
از هجرت پيغمبر اكرم است.
🔻استعمار خيلى كوشش كرد كه مبدأ تاريخ هجرى را از ما بگيرد
و به جايش مبدأ تاريخ ديگرى كه همان مبدأ تاريخ ميلادى است بگذارد.
🔻بگذريم از اينكه اصلًا مبدأ تاريخ ميلادى يك مبدأ مجعول و جزء مجعولات است.
🔻محققين معتقدند كه عيساى مسيح يا دويست سيصد سال قبل از اين تاريخ ميلادى است
يا دويست سيصد سال بعد از آن.
يك امر مجعولى است.
ولى فعلًا فرنگيها اين را پذيرفته اند.
تازه حد اكثر دلالت مى كند بر تولد يك پيغمبر.
🔻ولى تاريخ هجرى يك تاريخ صد درصد دقيق است.
در ميان تاريخهاى بيش از هزار سال پيش، شما هيچ تاريخى را نمى توانيد پيدا كنيد كه به اندازه تاريخ هجرى دقيق باشد كه حتى روزش هم مشخص باشد.
🔻مسلمين در زمان خليفه دوم به فكر افتادند و يك شورا تشكيل دادند كه براى خودشان يك تاريخ مستقلى ابتكار كنند
چون مى دانستند اسلام از دنباله روى بدش مى آيد.
هركسى نظرى داد.
🔻بعضى گفتند ما وفات پيغمبر اكرم را مبدأ تاريخ قرار بدهيم.
ديگران رد كردند،
گفتند وفات پيغمبر اكرم يك حادثه تأثرآور و تأسف آورى است،
چرا مبدأ تاريخ ما حادثه تأسف آور باشد؟
🔻بعضى گفتند مبدأ تاريخ را بعثت قرار بدهيم.
اين هم رد شد
به اين دليل كه گفتند درست است كه بعثت ظهور اسلام است،
اما خود ما همه آن وقت كافر بوديم و اين از براى خود ما يك خاطره خوشى ندارد.
🔻ولادت پيغمبر چطور؟
گفتند زمان ولادت پيغمبر كه هنوز اسلامى نبوده است.
🔻در اين ميان يك پيشنهاد بود كه مورد قبول واقع شد و آن پيشنهاد را شخص على عليه السلام داد،
فرمود : مبدأ تاريخ ما بايد «هجرت» باشد.
🔻به نظر مى رسيد كه هجرت مسئله مهمى نيست.
يك مسافرت از مكه به مدينه آمدن كه مهم نيست.
🔻ولى گفتند مهم است چون در هجرت بود كه ما مستقل شديم.
تا در مكه بوديم تحت نفوذ كفار قريش بوديم، در تقيه و در خفا زندگى مى كرديم،
يك واحد مستقل نبوديم،
از خودمان حكومت نداشتيم،
استقلال نداشتيم،
آزاد نبوديم
و آزادى از خودمان نداشتيم؛
🔻ولى در هجرت، تاريخ ما ورق خورد،
آمديم مدينه، مستقل شديم،
حكومت مستقل تشكيل داديم،
آزادى داشتيم،
عبادت خودمان را علنى مى كرديم؛
🔻بنابراين هجرت كه آغاز استقلال ماست بايد آغاز تاريخ ما باشد
براى اينكه وقتى كه تاريخ مستقل مى خواهيم انتخاب كنيم بايد مبدأ تاريخ ما مبدأ استقلال ما باشد.
ما اين تاريخ را بايد حفظ كنيم.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (لزوم تعظيم شعائر اسلامى(پانزده گفتار))، ج25، ص: 391-390-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۱)
🔽 قرآن - در آیه 122سوره توبه معروف به آیه «نفر» - مسئله اى را طرح كرده است به نام تفقّه در دين.
اين كلمه معنايى بالاتر از معناى علم دين مى فهماند.
يك علم دين داريم، يك تفقّه در دين.
🔽 علم ، يك مفهوم وسيعى است، هر دانستنى را علم مى گويند.
ولى تفقّه بطور كلى در هر موردى استعمال نمى شود.
تفقّه در جايى گفته مى شود كه انسان يك دانش عميقى پيدا كند،
يعنى علم سطحى علم هست ولى تفقّه نيست.
🔽معناى تفقّه در دين اين است كه انسان دين را سطحى نشناسد؛
يعنى در دين، روحى هست و تنى،
در شناختن دين تنها به شناختن تن اكتفا نكند.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، ص: 160-159- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۲)
🔽ما در احاديث گاهى برمى خوريم به اين گونه مضامين:
روزى برسد كه «لا يَبْقى مِنَ الْقُرْآنِ الّا دَرْسُهُ وَ مِنَ الْاسْلامِ الّا رَسْمُهُ»
از قرآن جز ياد گرفتن ظاهرى
و از اسلام جز نقشى
باقى نمى ماند.
🔽امير المؤمنين در يك جا راجع به آينده بنى اميه كه بحث مى كند، مى گويد:
مَثَل اسلام در آن زمان مَثَل ظرفى است كه محتوى مايعى بوده است،
بعد آن ظرف را وارونه كرده باشند و آن مايع ريخته باشد، ظرف خالى باقى مانده است.
🔽قسمتى از دستورهاى دين شكل ظرف را دارد براى دستورهاى ديگرى كه شكل آب را دارد.
يعنى اين ظرف لازم است اما اين ظرف براى آن آب لازم است.
اگر اين ظرف باشد آن آب هم نمى ريزد
اما اگر آن آب نباشد و اين ظرف به تنهايى باشد، انگار نيست.
🔽 امير المؤمنين مى خواهد بفرمايد كه بنى اميه ، اسلام را توخالى مى كنند،
مغزش را بكلى از ميان مى برند و فقط پوستى براى مردم باقى مى گذارند.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، ص: 160-159- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۳)
تعبير ديگر امام علی - در مورد فتنه بنی امیه - اين است كه:
«وَ لُبِسَ الْاسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوباً »
- یعنی - در آن زمان - بنی امیه - اين لباس را كه نامش اسلام است مى پوشند اما مثل اينكه پوستينى را وارونه پوشيده باشند،
هم خاصيت خودش را از دست مى دهد و هم اسباب مسخره مى شود.
♦️خود اينها مى رساند كه لباس اسلام را به دو شكل مى شود به تن كرد:
يك شكل اينكه يك امر بى خاصيت ،
بى مغز جلوه كند
و شكل ديگر اينكه معنى دار باشد.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، ص: 160-159- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️بمناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه ام البنین «سلام الله علیها»
🔻على به برادرش عقيل فرمود:
عقيل!
زنى براى من انتخاب كن كه «ولدتها الفحولة»
از شجاعان به دنيا آمده باشد.
«لتلد لى فارسا شجاعا»
دلم مى خواهد از آن زن فرزند شجاع و دليرى به دنيا بيايد
🔻عقيل، ام البنين را انتخاب مى كند و مى گويد اين همان زنى است كه تو مى خواهى. تا اين مقدار حقيقت است.
آرزوى على در أبو الفضل تحقق يافت.
🔻ام البنين مادر حضرت أبو الفضل در حادثه كربلا زنده بود ولى در كربلا نبود، در مدينه بود.
در مدينه بود كه خبر به او رسيد كه در حادثه كربلا قضايا به كجا ختم شد
و هر چهار پسر تو شهيد شدند.
🔻اين بود كه اين زن بزرگوار به قبرستان بقيع مى آمد و در آنجا براى فرزندان خودش نوحه سرايى مى كرد. ن
وشته اند اين قدر نوحه سرايى اين زن دردناك بود كه هر كه مى آمد گريه مى كرد، حتى مروان حكم كه از دشمنترين دشمنان بود.
🔻اين زن گاهى در نوحه سرايى خودش همه بچه هايش را ياد مى كند
و گاهى بالخصوص ارشد فرزندانش را.
أبو الفضل، هم از نظر سنى ارشد فرزندان او بود، هم از نظر كمالات جسمى و روحى.
🔻به طور كلى عربها مرثيه را خيلى جانسوز مى خوانند.
اين مادر داغديده در اين مرثيه جانسوز خودش گاهى اين گونه مى خواند، مى گويد:
🔻اى چشم ناظر، اى چشمى كه در كربلا بودى و آن مناظر را مى ديدى،
اى كسى كه در كربلا بودى و مى ديدى،
اى كسى كه آن لحظه را تماشا كردى كه شير بچه من أبو الفضل از جلو، شيربچگان ديگر من پشت سرش بر اين جماعت پست حمله برده بودند،
🔻... اى حاضر وقعه كربلا،
براى من يك قضيه اى نقل كرده اند،
من نمى دانم راست است يا دروغ، آيا راست است؟
به من -اينگونه - گفته اند، در وقتى كه دست هاى بچه من بريده بود، عمود آهنين به فرق فرزند عزيز من وارد شد، آيا راست است؟
🔻بعد مى گويد :
أبو الفضل،
فرزند عزيزم!
من خودم مىدانم اگر تو دست مى داشتى مردى در جهان نبود كه با تو روبرو بشود.
اينكه آمدند چنين جسارتى كردند براى اين بود كه دستهاى تو از بدن بريده شده بود :
لو كان سيفك فى يديك لما دنى منك أحد(منتهى الآمال، ج 1/ ص 386)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ج 1و2) ؛ ج17 ؛ ص100-98- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۴)
🔸لباس اسلام را به دو شكل مى شود به تن كرد:
يك شكل اينكه يك امر بى خاصيت ، بى مغز جلوه كند و شكل ديگر اينكه معنى دار باشد.
🔹يكى از رفقا نقل مى كرد كه من يك وقتى گرفتارى بسيار شديدى داشتم.
براى انجام يك كار خيلى كوچك كه اصلًا زحمت هم نداشت ولى براى من ارزش فوق العاده اى داشت، به يكى از رفقا مراجعه كردم.
او در جواب گفت كه من الآن بايد به نماز جماعت بروم.
🔸اگر در اينجا انسان بگويد اسلام كه اين همه به نماز جماعت توصيه كرده است ارزش قضاى حاجت يك مسلمان را از بين برده است، اين غلط است.
مگر براى خدا فرق مى كند كه ما نماز تنها بخوانيم يا نماز جماعت؟
🔹اسلام كه گفته است نماز با جماعت خوانده شود براى اين است كه مردم در آن حالى كه حالت روحانيت و معنويت است، چشمشان به صورت يكديگر بيفتد و به اوضاع يكديگر رسيدگى كنند.
🔸اينكه گفته اند اگر نماز را به جماعت بخوانيد اين مقدار ثوابش زياد مى شود،
براى اين است كه شما را به يكديگر مهربانتر مى كند، در قضاى حوايج يكديگر ساعى تر مى كند؛
🔹يعنى نماز را به جماعت خواندن، پوسته اى است كه مغزى در آن نهفته است.
مغز آن، عواطف اجتماعى و علاقه مند بودن به سرنوشت ديگران است.
🔸اينها دلالت مى كند بر اينكه اسلام پوستى دارد و مغزى، ظاهرى دارد و باطنى.
🔹پس - دین شناسی - تفقّه لازم دارد.
تفقّه اين است كه انسان ، معنى - روح و باطن دین - را به دست بياورد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(۱ و ۲))، ج۲۱، ص: ۱۶۱-۱۶۰- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️حفظ ظاهر و از بين بردن محتواى اسلام در سیره امویان
⏺ تفقّه در دین یا تعلم در دین ؟ (۵)
🔻آنچه كه بنى اميه در صدر اسلام به وجود آوردند [اين بود كه] در عين حفظ شعائر اسلامى و ظواهر اسلامى [محتواى اسلام را از بين برده بودند.]
🔻در زمان آنها بانگ اذان از زمان پيغمبر بلندتر بود يعنى بالاى مأذنه ها بيشتر اذان مى گفتند، مسجد و مناره و مأذنه از زمان پيغمبر بيشتر بود.
جمعيتى كه در حج شركت مى كردند، انبوه جمعيت در زمان بنى اميه از زمان پيغمبر بيشتر بود.
صفهاى نماز جماعت در زمان آنها از صفوف جماعت در زمان پيغمبر درازتر و طولانىتر بود.
🔻ظواهر كاملًا محفوظ بود،
اما آن روحها،
آن معناها،
آن حقيقتها،
آن خلوصها،
آن توحيدها،
آن عدالتها،
آن امر به معروف و نهى از منكرها،
آن صفاى اخلاقها،
از آنها ديگر خبرى نبود.
🔻على فرمود: لُبِسَ الْاسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوباً
جامه اسلام را مى پوشند (و از تن بيرون نمى كنند) ولى مانند پوستينى كه آن را وارونه پوشيده باشند.
🔻... امام حسين وقتى كه مظالم و مفاسد بنى اميه را شرح مىدهد همه اين نكات در كلام او منعكس است:
ايها الناس ظلم اينها را ببينيد، تبعيضهاى اينها را ببينيد، استيثارهاى اينها را ببينيد.
🔻ايها الناس اينها مردم را به دو دسته قسمت كردند:
مردمى برخوردار و خورنده، و مردمى مظلوم و مستضعف.
ايها الناس ببينيد فساد اخلاق را به كجا رسانده اند!
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج25، ص: 312-311-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🟡فاطمه زهرا (س) افضل زنان جهان
✅ در احاديث ما رسيده است كه كاملترين زنهاى جهان چهار زن هستند كه دوتاى اينها در امم پيشين بوده اند،
يكى همين زن فرعون، كه مى گويند نام او آسيه بوده است
و ديگرى مريم مادر عيسى مسيح عليه السلام... در قرآن این دو زن فوق العاده تقديس شده اند.
✅ دو زن در اسلام هستند كه در عاليترين سطحها قرار گرفته اند؛
يكى جناب خديجه دختر خويلد، همسر بزرگوار پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله،
ديگر حضرت زهراى مرضيه، صديقه طاهره «سلام الله عليها»،
كه از اين چهار زن افضل آنها ايشان هستند.
✅ باتوجه به اينكه كار پيغمبر هيچوقت حساب نشده و از روى احساسات بى منطق بشرى نيست،
اگر ما رفتار پيغمبر را با حضرت زهرا در نظر بگيريم و سخنان پيغمبر را- كه «ما ينطق عن الهوى إن هو إلا وحي يوحى »- درباره حضرت زهرا در نظر بگيريم
كافى است تا بفهميم حضرت زهرا به چه كمالى از انسانيت رسيده است.
✅ علاقه رسول اكرم به زهرا سلام الله عليها اعجاب آور است.
پيغمبر كه گزاف حرف نمى زند مى فرمايد:
«فاطمة انسية حوراء»
فاطمه يك انسان بهشتى است
(مثل اينكه ما مى گوييم يك انسان فرشته صفت، كه هم انسان است و هم فرشته، هم فضائل انسان را دارد و هم فضائل فرشته را)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آشنایی با قرآن ج8)) ، ج27، ص: 492-490- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
✳️ فاطمه زهرا «سلام الله علیها» نمونه کامل یک زن مسلمان
🔻 خطابه حضرت زهرا در مدینه کافی است که نشان بدهد :
زن مسلمان در عين اينكه حريم خودش را با مرد حفظ مى كند و خودش را به اصطلاح براى ارائه به مردان درست نمى كند،
معلوماتش چقدر است، ورود در اجتماع تا چه حد است.
🔻خطبه حضرت زهرا عليه السلام توحيد دارد در سطح توحيد نهج البلاغه،
يعنى در سطحى كه دست فلاسفه به آن نمى رسد.
🔻وقتى كه درباره ذات حق و صفات حق صحبت مى كند، گويى در سطح بزرگترين فيلسوفان جهان است.
از بو على سينا ساخته نيست كه اينطور خطبه بخواند.
🔻يكدفعه وارد در فلسفه احكام مى شود:
خدا نماز را براى اين واجب كرد،
روزه را براى اين واجب كرد،
حج را براى اين واجب كرد،
امر به معروف و نهى از منكر را براى اين واجب كرد،
زكات را براى اين واجب كرد و ...
🔻بعد شروع مى كند به ارزيابى قوم عرب قبل از اسلام و تحولى كه اسلام در اين قوم به وجود آورد كه شما مردم عرب چنين و چنان بوديد.
وضع زندگى مادى و معنوى آنها قبل از اسلام را بررسى مى كند و آنچه را كه به وسيله پيغمبر از نظر زندگى مادى و معنوى به آنها ارزانى شده بود گوشزد مى نمايد.
بعد در مقام استدلال و محاجّه بر مى آيد.
🔻-خطابه - او در مسجد مدينه در حضور هزاران نفر است، اما نمى رود بالاى منبر كه- العياذ باللَّه- خودنمايى كند.
🔻سنت پيغمبر اين بوده كه زنها جدا مى نشستند و مردها جدا، و پرده اى بلند ميان آنها كشيده مى شد.
🔻زهراى اطهر از پشت پرده تمام سخنان خودش را گفت و زن و مرد مجلس را منقلب كرد.
🔻اين معناى آن چيزى است كه ذكر كرديم؛
هم شخصيت دارد و هم عفاف،
هم پاكى دارد و هم حريم
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 406-405- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️ بیماری «تصدیق ها» و «تکذیب های» بیجا!(۱)
🔻امام صادق عليه السلام فرمود:
خداوند با دو آيه از آيات قرآن كريم بندگان خود را از تصديق ها و تكذيب هاى بيجا منع كرده است.
🔻يكى اينكه مى فرمايد:
أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ( اعراف/ 169)
آيا از اين مردم در كتاب آسمانى پيمان گرفته نشده كه جز آنچه حق و ثابت است به خدا نسبت ندهند و از پيش خود نگويند اين حرام است و آن حلال،
از پيش خود نگويند خدا در اينجا چنين دستور داده و در آنجا چنان دستور داده؟
🔻بشر گاهى مرض تصديق پيدا مىكند،
در مواردى كه خدا دستورى نداده و مردم را روى مصالح و حكمى آزاد گذاشته
مىخواهد از پيش خود دستورى وضع كند و به خدا نسبت دهد،
و يا گاهى كارهاى زشتى كه فقط موافق شهوات اوست و ميل دارد آن كارها را انجام دهد،
مىآيد دستورهايى از پيش خود وضع مىكند
🔻امام صادق «علیهالسلام» مى فرماید:
اين يك پيمان است كه خداوند از بندگان خود گرفته كه تا علم و يقين ندارند،
يك چيزى را نگويند كه حكم خدا و امر خدا و از طرف خداست.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 132
-133-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️بیماری تصدیق ها و تکذیبهای بیجا(۲)
🔻امام صادق عليه السلام فرمود:
خداوند با دو آيه از آيات قرآن كريم بندگان خود را از تصديقها و تكذيبهاى بيجا منع كرده است.
🔻آیه اول( پیمان اول) :
أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ( اعراف/ 169)
🔻آیه دوم ( پیمان دوم):
آنجا كه مى فرمايد:
«بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ »(يونس/ ۳۹)
مسائلى كه بر آن مسائل احاطه ندارند،
روح و باطن آن مسائل را درك نكرده اند
به جاى آنكه بگويند ما نمى دانيم، ما نمى فهميم، فكر ما به آنجا نمى رسد،
از روى غرور و خودپسندى تكذيب مى كنند،
مى گويند چنين چيزى نيست،
ندانسته و احاطه پيدا نكرده رد مى كنند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 132-133-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️بیماری «تصدیق ها و تکذیب های بیجا»(۳)
🔻شيخ الرئيس ابوعلى سينا دو جمله دارد نزديك به مضمون حديثی که از امام صادق نقل شد.
🔻او راجع به تصديق هاى بىدليل بىمورد مىگويد:
«مَنْ تَعَوَّدَ انْ يُصَدِّقَ بَغَيْرِ دَليلٍ
فَقَدِ انْخَلَعَ عَنِ الْفِطْرَةِ الْانْسانِيَّةِ»
آن كس كه عادت كرده بدون دليل هر چه به او گفته مىشود قبول كند، از فطرت انسانيت خارج شده، نام انسان نمىتوان بر او نهاد.
🔻راجع به انكارهاى بىدليل هم مىگويد:
«كُلُّ مَا قَرَعَ سَمْعَكَ مِنَ الْغَرائِبِ فَذَرْهُ فى بُقْعَةِ الْامْكانِ ما لَمْ يَذُدْكَ عَنْهُ قائِمُ الْبُرْهانِ».
هرچه به نظرت عجيب و غريب مىآيد، به صرف اينكه عجيب است انكار مكن، مگر آنكه برهان علمى قاطعى در كار باشد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 132-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340