eitaa logo
***شاخص***
816 دنبال‌کننده
77.7هزار عکس
33.5هزار ویدیو
152 فایل
🔴 خبر،تحلیل ✨﷽✨ ‌‌‎‌‌‌ دینی.سیاسی.اجتماعی *هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است* *همه تا دامنه کوه تحمل دارند* ارتباط با ادمین: @shakhes_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 کرامت‌هاي آیت الله مصباح ✍️ 🔹 از بزرگ‌ترين کرامات و کارهاي خارق العادة عمار انقلاب اين است که به گونه‌اي از بنيان‌هاي فکر اسلامي و مباني انقلاب اسلامي دفاع مي‌کردند که هيچ يک از درشت‌گويان و مدعيان بي‌بنيان و غربزده‌هاي مفلوک، تاکنون نتوانسته‌اند هيچ يک از انديشه‌هاي ايشان را نقدي عالمانه کنند؛ به همين دليل به هتاکي و فحاشي و لجن‌پراکني عليه اين شخصيت پرداخته و مي‌پردازند. 🔸 از ديگر کرامات ماندگار و جاري ايشان تأسيس ساختارهاي آموزشي و پژوهشي بي‌سابقه‌اي در حوزه‌ علميه است که تا ابد توانايي امتدادبخشي به بنيان‌هاي معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي و انسان‌شناسي اسلامي در حوزه‌هاي مختلف علوم انساني و نيازهاي فکري انقلاب اسلامي را دارند. ✅ اين روزها عده‌اي از دوستان مخلص و باصفاي آيت‌الله مصباح، در رسانة ملي به نقل پاره‌اي از کرامت‌هاي آيت‌الله مصباح پرداختند که آري ايشان از زمان مرگ خود و وضعيت بعد از مرگشان مطلع بوده‌اند و همچنين بعد از مرگ چشمان خود را براي غسال‌شان باز کرده‌‌اند. ليبرال‌هاي بيچاره، اين سخنان را بهانه‌اي تازه براي تخريب چهرة تابناک آيت‌الله مصباح يافتند و بي‌اعتقادي خود به عالم معنا و ملکوت و قدرت روحي مردان الهي را به اين بهانه برملا کردند. و ناخواسته آن نگاه عميق آيت‌الله مصباح درباره غربزده‌گاني که اسلام‌ستيزي خود را پنهان مي‌کردند، تأييد کردند. 🔹 بنده به آن دوستان پاک‌نيت و به این دشمنان خفاش‌صفت آيت‌الله مصباح عرض مي‌کنم اينها که چيزي نيست؛ چنين مسائلي درباره بسياري از افراد عادي هم فراوان نقل و تجربه شده است. 🔸 کرامت بزرگ آيت‌الله مصباح اين بود که آنچه ديگران در آيينه نمي‌ديدند، در خشت خام مي‌ديد. ايشان پيش از انقلاب، انحطاط انديشه‌اي و عملي‌ برخي از انقلابيان بزرگ را پيش‌بيني کرد. (انقلابياني که حتي خودشان را پدرخوانده انقلاب مي‌دانستند و حتی ابراز میکردند آنها بودند که امام را براي تسريع در پيشبرد اهدافشان، جلو انداختند؛ به اين دليل که سيد بود و مقبوليت مردمي داشت!) ✅ کرامت بزرگ آيت‌الله مصباح اين است که از اوايل دهه شصت، بی اعتقادی پاره‌اي از مدعيان روشنفکري غربزده و نفوذيان انگليسي به اسلام و انقلاب را که حتي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم نفوذ کرده بودند! و در رسانه‌هاي جمهوري اسلامي به تفسير مثنوي و نهج البلاغه مي‌پرداختند!، ابراز کرد و تقابل آنها با تفکر اسلامي و قرآني و انقلابي را دست کم ده سال جلوتر از دیگر افراد تیزبین آفتابي کرد. 💢 کرامت آيت‌الله مصباح اين نيست که بعد از مرگ، براي غسّال چشمان خود را باز کند؛ چشمان او هميشه باز و بينا و بصير بود؛ او شصت سال است که به دنبال بازکردن چشمان ديگران بر روي حقايق اسلام و فرهنگ اهل بيت بوده است و در اين جهاد بزرگ، عمارگونه هزاران چشم را بينا کرده است؛ فتنه‌های عمیق را آشکار کرده است؛ غبارهای غلیظ را کنار زده است و عمارگونه جان و آبرو و هستي خود را فداي انقلاب و ولايت کرده است. اینهاست کرامات عمار انقلاب.....
🔴 هتاکی علیه داوری! 👤 🔹 چند روز پیش (۶ و ۷ خرداد) در اقدامی بسیار ارزشمند، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، به ابتکار رئیس فرهیخته این پژوهشگاه جناب دکتر موسی نجفی و با مشارکت «فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی» همایش بزرگداشتی برای جناب دکتر رضا داوری با عنوان «داوری در ترازوی داوری» برپا شد. 🔸اندیشمندان و سخنرانان مختلفی در این همایش دو روزه در اطراف اندیشه‌ها و خدمات علمی و فلسفی دکتر داوری سخن گفتند و هر کدام کوشیدند از دریچه نگاه خود به کارنامه علمی و فلسفی دکتر داوری نظری افکنده و مطالبی را بیان کنند. ✅این بنده به عنوان یک طلبه فلسفه و دغدغه‌مند مسائل فرهنگی و فلسفی هر چند توفیق حضور در این همایش را نداشتم؛ اما چنین کوششی را قدر می‌نهم و به برگزارکنندگان آن تبریک می‌گویم. هر چند انتظار داشتم نگاه انتقادی به اندیشه و عملکرد دکتر داوری، به عنوان یکی از سرمایه‌های بزرگ فلسفی و علمی کشور، قدری پررنگ‌تر می‌بود. 🔹 خود این بنده نیز علیرغم همه احترامی که برای جایگاه علمی این فیلسوف بزرگ قائلم، مثل بسیاری دیگر از محققان، نقدهای فراوانی به اندیشه و عملکرد ایشان هم دارم. چند سال‌ قبل نیز در ضمن چند جلسه اندیشه‌های دکتر داوری و اقدامات ایشان در حوزه «علم» و «تحول در علوم انسانی» و «علوم انسانی اسلامی» را نقد کرده بودم. 🔸اما آنچه مایه تأسف برای جامعه علمی و فلسفی کشور ما است، بیانیه‌ای است که اخیرا یکی از مدعیان فحاش و هتاک روشنفکری (جناب دکتر عبدالکریم سروش) علیه دکتر داوری و به این بهانه علیه ولایت و جمهوری اسلامی صادر کردند! بیانیه‌ای که مشحون از فحاشی و بدگویی و ناسزاگویی علیه این فیلسوف کهن‌سال است. ✅نویسنده این فحش‌نامه در این بیانیه حدود سه صفحه‌ای خود آنقدر فحش و ناسزا را با قلمی ادیبانه! در کنار هم چیده است که شمارش آنها دشوار است. با اعتذار از ساحت مخاطبان عزیز، و فقط محض نمونه و به منظور شناخت روحیه مدعیان روشنفکری، برخی از فحاشی‌های ایشان علیه دکتر داوری را ذکر می‌کنم: 🔹«بی‌آبرو»، «سفله»، «مزدور»، «بی‌حرّیت»، «ذلیل»، «متفکرنما»، «مقلد»، «بی‌حیا»، «متکبر»، «جاهل»، «دروغگو»، «فحاش»، «چاپلوس»، «دریوزه»، «سیاه‌سابقه»، «مزدور به حد اعلا»، «ناجوانمرد»، «خدمتگزار ظلم»، «فرومایه»، «رونده‌ی راه رذالت»، «کارنامه‌سیاه»، «متملق»، «تبهکار» و «هتاک». 🔸پرسش این است که: واقعاً چرا؟ آیا رواج چنین ناسزاهایی در فضای علمی و فلسفی کشور، خدمت به پیشبرد علم و اخلاق و فلسفه است؟ آیا با این فحاشی‌ها، اندیشه‌های خطا و احیاناً عملکردهای نادرست جناب دکتر داوری اصلاح می‌شود؟ آیا با این بدگویی‌ها انتظار داریم که مخاطبان متوجه خطاهای معرفتی و فلسفی ایشان می‌شوند؟ آیا با چنین هتاکی‌هایی، اخلاق علمی در جامعه دانشگاهی ما رواج می‌یابد؟ باز هم می‌پرسم: واقعاً چرا؟! 💢به امید روزی که به جای «نقد انگیزه»، «نقد انگیخته»؛ و به جای «نقد شخص»، «نقد اندیشه» و به جای «ناسزاگویی و هتاکی»، «اخلاق علمی» در جامعه ما حاکم شود. 🌐 کانال خبری،تحلیلی👇 🇮🇷 http://eitaa.com/shakhese
🌏🇮🇷 بازار داغ «عنوان‌‌فروشی» و عناوین بی‌حساب حوزوی 👤 🔹️ در دنيای قديم، القاب ديوانی و سياسی از سوی پادشاه يا دربار پادشاهی اعطا می‌شد که تابع جايگاه سياسی و حاکميتی افراد و بيانگر وظايف خاص آنان بود. 🔸️ اما القاب علمی، عموماً‌ (جز موارد خاص) از سوی جامعه علمی به افراد اعطا می‌شد. و جامعه علمی نيز در اعطای عناوين و القاب علمی حساسيت بيشتر و ويژه‌تری نسبت به دنيای جديد، داشتند. ✅ به عنوان مثال، به افراد صاحب‌نظر در علوم حقيقی «حکيم» می‌گفتند و افرادی را که دنبال وصول به چنين جايگاه و مقامی بودند، «دوست‌دار حکمت» يا «فيلاسوفيا = فيلسوف» می‌ناميدند. يا به افرادی که توانایی فهم برهانی حقايق را داشتند «محصِّل» گفته می‌شد. 🔹️ به همين دليل، افراد يا عالمان قشری‌مسلک و اخباری‌گرا، «محصِّل» به شمار نمی‌آمدند. 🔸️ گذشتگان به محقق و حديث‌شناس کم‌نظيری چون محمدبن يعقوب کلينی، عنوان «ثقة الاسلام» می‌دادند. صاحب جواهر، فردی مثل علامه حلی را با لقب و عنوان «فاضل» ياد می‌کرد. ✅ خواجه نصيرالدين طوسی در شرح اشارات هر جا که می‌خواهد به نقد يا توضيح ديدگاه فخر رازی (از متکلمان و فيلسوفان و انديشمندان کم‌نظير جهان اسلام) بپردازد از او به «فاضل شارح» ياد می‌کند. در منابع فقهی از فقيه مبتکر و کم‌نظيری مثل مرتضی انصاری با عنوان «شيخ»‌ ياد می‌شود؛ عنوانی که اگر الان به هر طلبه‌ای گفته شود، احساس توهين می‌کند! خود شيخ مرتضی انصاری به هنگام نقل سخنان صاحب جواهر (محمدحسن نجفی) از او با عنوان «شيخنا المعاصر» يا «الفاضل المعاصر»، ياد می‌کرد! 🔹️ اما امروزه، در مراکز علمی (اعم از حوزه و دانشگاه) بازار القاب و عناوين علمی پرطمطراق آن‌قدر رنگانگ شده است، که اصل علم و انديشه در آن ميان، رنگ باخته است! عنوان‌بافی و لقب‌تراشی يکی از کارکردهای مريدان و شاگردان به ويژه مريدان شاغل در فضای مجازی شده است. 🔸️ فی المثل، اگر به يک استاد دانشگاه يا حوزه گفته شود «محصّل» به احتمال زياد، بسيار ناراحت شده و در صورتی که احساس کند آگاهانه و عامدانه به او چنين لقبی می‌دهند،‌ آن را «توهينی بزرگ» به شمار می‌آورد! ✅ يا اگر به يک استاد برجسته حوزه، عنوان «ثقة الاسلام» داده شود، حتماً ناراحت می‌شود و آن را نشانی از جهل و نادانی يا غرض‌ورزی و حسادت گوينده می‌داند. 🔹️ امروزه باز عنوان‌دهی و لقب‌فروشی به جايی رسيده است که هيچ کس به القابي کمتر از «استاد» و «دکتر» و «آيت‌الله» و «علامه» و احيانا «آيت‌الله العظمی» و ای چه بسا «آيت‌الله العظمی فی الدارين» و ... راضی نيست! 💢در غیبت شورای عالی و مرکز مدیریت در عمل به تکالیف خویش برای ضابطه‌مندسازی عناوین و القاب حوزوی، باید هم روز به روز شاهد عنوان‌بافی و لقب‌تراشیِ بیشتر و بیشتر باشیم... 🌐 کانال خبری،تحلیلی👇 🇮🇷 http://eitaa.com/shakhese