.
#يزيد ، فرزند معاوية بن ابى سفيان در سال ۲۵، يا ۲۶ و يا ۲۷ قمرى از زنى به نام «ميسون بنت مخول» زاييده شد و پس از هلاكت پدرش معاويه در رجب سال ۶۰ هجرى قمرى، بنا به سفارش وى به حكومت رسيد.
وى، جوانى خام، بى مبالات، هوسران و ستمگر بود و چون در دربار معاويه و در كمال ناز و نعمت پروريده شده بود، هيچ گونه شايستگى خلافت و حكومت مسلمانان را نداشت و هميشه از دستياران پدرش كه بعضاً غير مسلمان بوده و در دستگاه وى نفوذ عميقى داشتند، پيروى می کرد .
حكومت وى كه بيش از سه سال و اندى ادامه نيافت، بدعتها و جنايت هاى زيادى را مرتكب گرديد.
وى به طور آشكارا شراب مى نوشيد، با سگ و بوزينه همبازى بود و براى صحابه و ريش سفيدان امت، احترامى قائل نمی شد. به دستور ستمگرانه وى، در محرم سال ۶۱ هجرى قمرى «امام حسين (ع)» و ياران و همراهانش را در كربلا به شهادت رسانيده و بازماندگانش را اسير نمودند.
هم چنين در سال ۶۳ قمرى، قيام مردمى اهالى مدينه به رهبرى «عبدالله بن حنظله» را سركوب و كشتار عظيمى در مدينه به سركردگى «مسلم بن عقبه» به راه انداخت و لشكريان او در اين واقعه، كه معروف به «واقعه حره» است جنايات بى شمارى مرتكب گرديدند.
در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت.
.
پس از سركوب اهالى مدينه، به سوى مكه لشكركشى نموده و قصد تكرار جنايات خويش در حرم امن الهى را نمودند ولى «عبدالله بن زبير» كه در اين شهر مقدس پناه گرفته و بر ضد يزيد قيام كرده بود، در برابر هجوم سپاهيان وى مقاومت سختى نمود. سپاهيان يزيد كه توان گشايش درهاى مكه را در خود نديده بودند، در بلندىهاى اطراف مكه، موضع گرفته و خانه هاى مردم و حتى كعبه و مسجد الحرام را با منجنيق بلند، به سنگ و آتش بستند و تعداد زيادى را كشته و خانه هاى مردم و از جمله خانه خدا را به آتش كشيدند.
#مرگ_یزید
در خصوص مرگ یزید روایات زیاد و متفاوتی وجود دارد: گروهی سبب مرگ یزید را مستی بیش از حد عنوان میکنند و میگویند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی او میتاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و کشته شد.
شیخ عباس قمی نقل میکند: «چهاردهم ماه ربیع الاول سال ۶۴ هجری روز هلاکت وی می باشد و در روایت شیخ صدوق است که وی به بلای ناگهانی هلاک گشت. شب به حالت مستی به خواب رفت. صبح او را مرده یافتند و چنان تغییر کرده بود که گویا او را قیر مالیده بودند».