یه شب اومدم هیئت عشاقالخمینی(ره) و قبل از اینکه هیئت شروع بشه، دیدم آقا سعید با همون پیراهن سبزی که دکمهشو تا بالا میبست، توی پاگرد راه پله وایساده داره نمازشو میخونه، حالا من هم برای انجام کاری، هی تو راه پله رفت و آمد می کردم.
سعید رسیده بود به قسمت قنوت نمازش و همینطوری که دستشو به دعا بلند کرده بود، برگشت گفت خدایا مهدی حاج محمدی شهید بشه.😳
بعد ادامه داد و یه دعا دیگه هم کرد و گفت خدایا مهدی حاج محمدی رو شفا بده.😂🤲
خندیدم گفتم بابا نمازتو باطل کردی. اما سعید خیلی عادی نمازشو ادامه داد.
راوی: آقای مهدی #حاج_محمدی
#خاطرات_سعید
____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
سعید در عید سعید غدیر نزدیک اذان صبح که به دنیا آمد و قابله مژدهی سرباز امام زمان بودنش را داد، آ
👆👆
سعید در عید سعید غدیر نزدیک اذان صبح به دنیا آمد و قابله مژدهی سرباز امام زمان بودنش را داد ...
سعید جان! تولدت مبارک♥️
ذکر حیدر حیدر گفتنهایی که سعید توی دستهها یا توی هیئتها میگفت به جهت اخلاص و عشقی که به امیرالمؤمنین علیه السلام داشت، این ذکر خیلی تاثیرگذار بود.
من احساسم این بود که این حیدر حیدر هایی که میگفت مو بر تن آدم سیخ میشد و آدم احساس میکرد که از عمق جانش این ذکر خارج میشه و در و دیوار هم با هم باهاش هماهنگ میخونند.
جمعیت هم جوابی که به او میدادند همه جا را میلرزاند. یعنی حس میکردی همه چیز با این ذکر داره میلرزه. این یه خاطرهای از سعید هست که در ذهن من ماندگار شده.
راوی: آقای سیدحسن #میرباقری
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi