بعد از قطعنامه بود که یه شب حاج نصرت اکبری که اون موقع فرمانده تیپ عمار بود، اومد خونه ما گفتش محسن میخوام برم دوکوهه یه سر کار دارم. یه چند ساعتی اونجا هستم و بعد میرم اهواز و برمیگردم تهران. میای با هم بریم؟! گفتم باشه.
دیگه من و حاج نصرت و محمد جمالی از بچه های ورامین، با هم رفتیم و شب رسیدیم دوکوهه، یک دفعه دیدم سعید هم اونجاست، فکر میکنم اون موقع تو واحد آموزش بود.
خب پنج شش ماه بود سعید رو ندیده بودم و رفتم پیشش همدیگه رو بغل کردیم و طبق معمول یه چهار پنج تا مشت هم به پک و پهلوش زدم.
یهو دیدم سعید از حال رفت و افتاد، گفتم عه چی شد؟ داره فیلم بازی میکنه؟ حسین شهرابی خدا بیامرز گفت واسه چی میزنیش؟ گفتم بابا خیلی وقته ندیدمش دلم براش تنگ شده.
گفت بابا این بنده خدا تیر و ترکش خورده به شکم و پهلوش، پانسمانه. گفتم نمیدونستم.
وقتی حالش بهتر شد گفتم سعید به خدا نمیدونستم مشکل داری. طبق عادت که می دیدمت چهار تا مشت تو پهلوهات میزدم، این بار هم زدم.
راوی؛ آقای محسن #صالحی
#خاطرات_سعید
#روز_جانباز
_____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام و #روز_جانباز را به تمام برادران جانبازی که در کانال هستند، تبریک و تهنیت عرض می نماییم. ان شاءالله دستان ساقی کربلا دستگیرشان باشد.
@shalamchekojaboodi
💐🍃💐🍃💐
سلام و عرض ادب
#روز_پاسدار را به همه پاسداران محترمی که در کانال حضور دارند و
و #روز_جانباز را به همه جانبازان گرامی حاضر در این یادواره مجازی
به صورت ویژه تبریک عرض می نماییم.
ان شاءالله در پناه اباعبدالله الحسین علیه السلام و علمدار باوفایش قمر بنی هاشم(ع) سلامت و مستدام باشید و تا آخر؛ مجاهد فی سبیل الله
و عاقبت تان ختم به شهادت ان شاء الله 🤲🤲🤲
@shalamchekojaboodi