دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم
داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی
این همه نیزه میان بدنت گم شده است
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی
نعرة حیدری و نالة یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
محمود ژولیده
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
این روزها که روایت بعضی پیکرهای اربا اربای شهدای راه حاج قاسم در کرمان را می شنویم، روضه ی مجسم حضرت علی اکبر علیه السلام در نظرمان مرور می شود 😭 ؛
حتماً ز سینه قلب پدر کنده می شود
وقتی که بر زمین، پسر افکنده می شود
افتد اگر خراش به یک ناخن پسر
پا تا سر پدر ز غم آکنده می شود
ای وای از دل پدری که مقابلش
گلبرگهای دسته گلش کنده می شود
بابا اگر که داغ جوان دید، ای خدا
تسلیتش کجای جهان خنده می شود؟
این یوسفِ که بود که اینبار واقعاً
دارد شکار گله ی درنده می شود
ارباب! این مگر که علی اکبر تو نیست
دارد شبیه بسملِ پرکنده می شود
دیده ببند تا که نبینی تنش چه طور
پامال تیغ و نیزه ی برنده می شود
خون را گرفتی از گلویش تا نفس کشد
اما مگر عزیز دلت زنده می شود؟!
گریه نکن اگر نشد آبش دهی حسین
ورنه امیر علقمه شرمنده می شود
زینب ز خیمه آمده تا یاری ات کند
دستش نزن حسین! ...پراکنده می شود
علی صالحی
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
گاهی همه به دور پسر جمع میشوند
گاهی همه به دور پدر جمع میشوند
اینها كه دست و پای علی را گرفتهاند
هشتاد و چار فاطمه سرجمع میشوند
وقتی میان خیمه نشسته، نشستهاند
وقتی كه میرود، دم در جمع میشوند
دارند این طرف چهقدر میشوند كم
دارند آن طرف چهقدر جمع میشوند
گیسوی خیمه ها همه آشفته میشود
دور و برش که چند نفر جمع میشوند
وای از علی عقابش اگر اشتباه رفت
وای از حسین دورش اگر جمع میشوند
یکطور میزنند علی را که بعد از آن
شمشیرهای تیز دگر جمع میشوند
خیلی تلاش میکند آقا چه فایده
این تکه تکه هاش مگر جمع میشوند؟؟
یک عده ای به دور پسر گریه میکنند
یک عده ای به دور پدر جمع میشوند
علی اکبر لطیفیان
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
هر جا تب عشق است، دل در به دری هست
دیروز گدایان همه دنبال تو بودند
هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست
اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند
دیدید که در طینت ما هم هنری هست
بازار مرا با قدمت گرم نکردی
یک چند غلامی که بیایی ببری هست
در غیبت شه روی به شهزاده می آرند
صد شکر که در خانه آقا پسری هست
هر جا قد وبالای رشیدی است، یقینا
دنبال سرش نیم نگاه پدری هست
یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد
یا حضرت ارباب کرم،خانه ات آباد
داریم همه محضر تو عرض سلامی
تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی
تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است
نامرد ترینم نکنم میل غلامی
ای قامت قد قامت تو عین قیامت
قربان قدت صد قد و بالای گرامی
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی
پس لطف بفرما وبفرما که کدامی؟
تو مفترض الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
هر کس که هوای پدری داشته باشد
خوب است که همچین پسری داشته باشد
انگار رسول است، نمایی که تو داری
انگار بتول است ،صدایی که تو داری
بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی
با این قد انگشت نمایی که تو داری
باید که برای تو کرم خانه بسازند
از بس که زیاد است گدایی که تو داری
از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است
از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری
تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی
که منتظر توست، خدایی که تو داری
کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند
بگذار که عشاق به پای تو بمیرند
ای سیر کمالات همه تا سر کویت
ای آب فرات لب من آب وضویت
ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی
مانند حسن جود بود عادت و خویت
عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند
ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت
پایین قدمهای حسین جای کمی نیست
جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت
اینقدر مزن آب به سرخی لب خود
حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت
حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند
باید که مرا عبد غلامان تو خوانند
....
ای زاده ی زهرا جگرت میرود از دست
امروز که دارد پسرت می رود از دست
ای کاش که بالای سرش زود بیایی
گر دیر بیایی ثمرت می رود از دست
بد نیست بدانی اگر از خیمه می آیی
با دیدن اکبر کمرت میرود از دست
....
افتادنت از زین پدرت را به زمین زد
برخیز و گرنه پدرت می رود از دست
برخیز که عمه نبرد دست به معجر
بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر
علی اکبر لطیفیان
#مدح_علی_اکبر علیه السلام
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini