👣 با عجله راه میرفتم
که محکم به چیزی خوردم
"آدم" بود!❗️
منتظر بودم پرخاش کند
لبخندی زد و رفت 😊
به گمانم
"انسان " بود 🤯
#انسانم_آرزوست
@lezat_e_daanaayee2
ای کاش این محرم
پایان عزاداری هایمان باشد
پایان گریههای صبح و شب شما باشد!!
ای کاش ندای
« ان جدی الحسین قتلوا عطشانا »
بزودی به گوش جهانیان برسد ...
▪️سلام بر خون گریه کن حسین
▫️امام عصر علیه السلام
♻️شیـعـه منتـ﷽ــظر
@lezat_e_daanaayee2
pedar_eshgh_pesar5.mp3
7.16M
قسمت پنجم
کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه هایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) و شهادتش را روایت میکند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد.
سلام مولای غریبم
وقتی قلبم در حرارت روضهها گُر میگیرد
و سیلاب اشک بی امان
پهنای صورتم را میپوشاند
با ذره ذرهی وجودم زیر لب زمزمه میکنم :
این الطالب بدم المقتول بکربلا ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
🌸 #مخــاطبـ_خاصـ_خداستـ
@lezat_e_daanaayee2
pedar_eshgh_pesar6.mp3
8.26M
قسمت ششم
کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه هایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) و شهادتش را روایت میکند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد.
عزیزترینم!
یک سال بار همه ی گناه هایمان راکشیدیم روی دوش خسته یمان، یک سال دردهای دلمان راجمع کردیم توی بقچه ای که همیشه شب اول محرم بازش می کنیم ووسط روضه ها وهیأت ها اشک می کنیم برای تو واهل بیت مظلومت..
امسال چه محرمی شد..
راه نفسمان بندآمده..
غصه ی جمع های کوچکمان توی روضه ها وهیأت ها کم نیست؟
که حالا داغ نرفتن اربعین هم روی دلمان نقش می اندازد؟
آقای رنج های عظیم!
به تار موی خونین علی اکبرت قسم،
خسته ایم از دوری تنها کنج آرامش دنیا..
مارا به کربلا برسان..