eitaa logo
باغ کتاب شمعدونی
775 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
955 ویدیو
15 فایل
|•بہ وقت دانایـے🌱🧠•| کتاب‌های‌خوب📚 لحظات‌خوب⏳اتفاق‌های‌خوب📣 📍ما‌ اینجاییم: ورامین، مجتمع‌ ادارات، روبروی‌ قنادی‌ کاج، طبقه پایین سازمان تبلیغات اسلامی میشنویم☎️:09036182154 @Najvaa_1
مشاهده در ایتا
دانلود
حکومت‌های ناصالح، قدرت‌های ناشایست نه فقط به مردم زمان خود، که به انسان‌های تاریخ، و نه فقط به عدّهٔ مردم خاص و انسان‌های خاص، که به انسانیت جفا می‌کنند. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
امیرالمؤمنین در مقابل دو مطلب قرار گرفت: یکی عبارت است از غصب حق خلافت؛ و این خیلی بزرگ است و خیلی ظلم است، هم ظلم است به علی و هم ظلم است به جامعهٔ اسلامی و هم ظلم است به بشریّت. اگر در رأس یک جامعهٔ الهی، یک مرد الهی مثل علی قرار نگیرد، بشریّت ستم دیده است. نه فقط آن مرد؛ بلکه اگر زمام و اختیار‌گردان جامعهٔ بشر دست مردی مثل علی باشد، بشریّت به تکامل و تعالی خود نزدیک شده است. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
[مسئلهٔ] ۲۵ سال کوتاه شدن دست علی از ادارهٔ اجتماع اسلامی، در کلام امیرالمؤمنین در یک موقعیت حساس در دو جمله بیان شده: انحصار‌طلبی بود، خودخواهی بود... حکومت را برای خود خواستند، قدرت را بناحق در اختیار خود گرفتند... عده‌ای هم بزرگوارانه با شرح صدر چشم پوشیدند، مسئله همین بود. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
جهاد به طور مطلق یعنی درگیری و مبارزهٔ با قدرت‌های ارتجاعیِ ضدّ تعالی و تکامل انسانی - یعنی ضدّ اسلام و ضدّ قرآن - هر جور که با این‌ها درگیری کردید، این در اسلام اسمش جهاد است... بعد از آنکه ما معنای جهاد را فهمیدیم... آن وقت خیلی آسان می‌توانیم این را به طور اجمال قبول کنیم که ائمهٔ اهل‌بیت "علیهم‌السلام" جهاد می‌کردند. دیگر نباید سوال کرد که آقا امام صادق "علیه‌السلام" کی شمشیر دستش بود؟ مگر لازم بود شمشیر دستش باشد؟... کافی بود که امام صادق "علیه‌السلام" بیندیشد. امام صادق "علیه‌السلام" فرمان دهد، امام صادق یک کلمه‌ای بگوید که این کلمه، اصلی باشد تا مسلمان‌های زمان خودِ او و بعد از زمان خود او، از آن اصل پیروی کنند. این کافی بود تا اینکه امام صادق "علیه‌السلام" را مجاهد بدانند. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
به «انیشتین» یک مبارز نمی‌گویند. به آن کسی که عالی‌ترین تحقیقات علمی را هم بکند، یک مبارز نمی‌گویند. چرا؟ برای خاطر اینکه این عمل، این تحقیق، این کشف، این کاری که به‌وسیلهٔ فکر یا به‌وسیلهٔ دست انجام گرفته، درراه پیشبرد یک هدف فکریِ ایدئولوژیکی و در راه مقابلهٔ با دشمنِ این فکر به کار نرفته. لذا به این کار جهاد نمی‌گویند. کما اینکه در فارسی هم به آن مبارزه نمی‌گویند... می‌خواهیم معنای جهاد روشن شود... اما همین آدم کتاب‌نویس می‌رود دربارهٔ یک مسئله‌ای که در آن، درگیری با دشمن هست، تحقیق می‌کند، فرض بفرمایید که یک دشمنی در راه پیشبرد اهداف خصمانهٔ خود، یک طرز فکری را برای مردم ایجاد میکند... جهاد فکری در اینجاست که یک دانشمند، یک محقق قلم در دست بگیرد و ثابت کند که این طرز فکر، یک طرز فکر غلط است. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
امروز در روزگار جلوهٔ تشیّع، در روزگاری که پیشرفت‌های فرهنگ فکری عالَم، مخصوصاً فرهنگ انقلابی جهان، همه جا به اصالت شیعه و واقعیت این آیین و موافقت این آیین با سنت پروردگار در تاریخ و در انسان گواهی می‌دهد، در روزگاری که جا دارد انسانیت، سخن امام شیعه را بفهمد و بشناسد...هنوز وقتی که بر می‌گردیم به تاریخ صدر اسلام، می‌بینیم چهره بزرگان این مکتب [امامان معصوم] ناشناخته است. اگر نبود کوشش عده‌ای از بزرگان سَلَف [گذشته] ما که سخنان این بزرگواران را حفظ کردند، ما امروز از تشیع چیزی در دست نداشتیم؛ چون رجال تشیع را نمی‌شناختیم. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
اولین گام برای شناخت ائمه "علیهم‌السلام" ما [باید] اول احساس ناشناختگی را در خودمان بپذیریم و باور کنیم که ائمه را نشناخته‌ایم. اگر این را فهمیدیم و باور کردیم و معلوم شد... یک مقداری از راه پیموده شده [است]. بلای بزرگ، ندانستن است؛ تصور باطل است و گمان اینکه ما ائمه‌مان را خوب می‌شناسیم؛ و آن‌هایی که بیشتر در خود سر فرو برده‌اند تا در منابع تحقیق، و به پندار خود بیشتر سرگرم شده‌اند تا به واقعیت‌های زمان ائمه "علیهم‌السلام"، وقتی که اشکی هم از روی دلسوزی می‌افشانند، خوشحالند که با معرفت می‌گریند. ما قبول نداریم که این گریه، گریهٔ با معرفت است ولی قبول داریم که گریهٔ بی‌معرفت، به چیزی نمی‌ارزد؛ گریهٔ با معرفت لازم است. "علیه‌السلام" @lezat_e_daanaayee2
بعد از واقعه‌ی عاشورا و کربلا، فقط سه نفر ماندند و بقیه رفتند. بقیه که رفتند، یعنی اعتقاد خود را از دست ندادند، از دین یا از تشیّع برنگشتند، اما یکی از این دو آفت برایشان پیش آمد؛ یکی از این دو آفت به اینها خورد: اول آفت ترس؛ که بسیار آفت بزرگی است. یک عده دیگر مسئله ترس برایشان مطرح نبود، البته ترس هم بود؛ اینها می‌دیدند اگر بخواهند در این اجتماع زندگی کنند، راحت کاسبی کنند، گاهی توصیه اینها را حاکم و استاندار یزید و مروان و عبدالملک بخواند و ترتیب اثری بدهد، احیانا از مالیات معاف باشند، در مجالس و محافل عمومی که شرکت می‌کنند مورد احترام باشند، احیانا یکی از شغل‌های پول دربیار دولتی را به اینها محول کنند و خلاصه اگر بخواهند راحت زندگی کنند و از مزایای دنیا و مزایایی که دستگاه خلافت بی‌دریغ به طرفداران خود می‌دهد استفاده کنند، راهش این است که این حرف‌ها را ببوسند بگذارند کنار و فراموش کنند که امام حسنی بود و امام حسینی بود و تعلیماتی بود و تشکیلاتی بود و کارهایی بود و هدفی بود و راهی بود و فکری بود. "علیه‌السلام"
زهد یعنی چه؟ یعنی بی‌رغبتی، یعنی چشم بستن از این جلوه‌های فریبنده‌ی مادی و دنیوی. زهد اسلامی معنایش این است که تو انسانی که هزار جاذبه‌ی مادی که در روح و نفست هست -جاذبه‌ی شهوت هست، جاذبه‌ی مقام هست، جاذبه‌ی راحتی هست، جاذبه‌ی کم کار کردن و بسیار بهره بردن هست، جاذبه‌ی پول هست و خلاصه جاذبه‌ی یک زندگی عافیتمندانه‌ی بی‌دردسر بی‌مسئولیت در روحت هست- برای خاطر هدف، خودت را از این همه جاذبه خلاص کنی؛ از این همه انگیزه، از این همه چنگک‌های گوناگونی که به طرف تو و به طرف روح تو می‌اُفتد و لباس تو و لباس روح تو را می‌کشد، خودت را نجات بدهی و خلاص کنی و به طرف هدف بدوی. "علیه‌السلام"
▫️در وظیفه پیغمبر دو چیز وجود [دارد]: یکی عبارت [است] از ارائهٔ اصول انقلابی و ایجاد انقلاب بر مبنای این اصول، و دوم ساختن و بنیان‌گذاری یک اجتماع نو. (علیه‌السلام)
▫️ حکومت‌های ناصالح، قدرت‌های ناشایست نه فقط به مردم زمان خود، که به انسان‌های تاریخ، و نه فقط به عدّهٔ مردم خاص و انسان‌های خاص، که به انسانیت جفا می‌کنند. (علیه‌السلام)