⬛‼️⬛‼️⬛‼️⬛‼️⬛ ‌ 『 جعبه سیاه 』 ❗| زمان شاه همہ چیز مردم متفاوت بود. سیاستمداران و حکومتی‌ها هم مثل همه نبودند.❌ اگر حرف‌های من رو باور ندارید...🙌🏻 ‌↓↓↓ ↫ خاطرات اسدالله علم رو بخونید ↬ ●کسے که ســـال‌ها نخست‌ وزیر و از نزدیکان دربار پهلوی بود و از جزئیات مسائل بهتر از هر کسی آگـــ⚠️ــاه! ▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ 🔺️"صبح شرفیاب شدم شاهنشاه را کسل دیدم.❕ فکر کردم بابت تلفات زیاد زلزله است‌. بعد معلوم شد در انجام یک امر شاهنشاه قدری قصور شده. توضیحاتی که عرض کردم ✔️روشن شدند که تقصیر از کسی نبود. بعد سر حال آمدند.

#طنز_جبھہ 🚙°•🍋 { مگس 🕸 } بذله گویی و شوخی های علی رضا کوهستانی نظیر نداشت طوری بود که آن شوخی ها هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شود 😇 یک روز در فاو نشسته بودیم. درهمان اروژانس خط اول با علی رضا چای می خوردیم . یک لحظه هر دویمان متوجه شدیم که یک مگس روی لبه ی لیوان چای علی رضا نشسته ☕️ همین طور خیره به مگس بودیم. مگس روی لبه ی لیوان راه رفت و راه رفت تا این که یک دفعه مثل این که سر خورده باشد، افتاد توی لیوان علی رضا 😬😑 علی رضا هم برگشت گفت : - نگاه کن!😐 می رود روی جنازه ی عراقی ها می نشیند .. بعد غسل میت اش را می آید توی چایی ما انجام می دهد 😑😂🤣

سلام امروز عصر باغ کتاب تعطیله❤

‼️رمان را فقط برای این نمینویسند که کسی سرگرم بشود؛ رمان پیام دارد، رمان نحوه زندگی را به خواننده خودش تعلیم میدهد! ۷۷/۱۰/۲۴ #حضرت_آقا

#شهیدانه فرمانده‌بود‌امـا . . براۍ‌گرفتن‌غذامثل‌ِبقیه‌رزمنده‌ها توۍصف‌مۍ‌ایستاد . سرصف‌غذا‌هم‌جلویۍهابه‌احترامش‌ کنار‌مۍ‌رفتند،مۍخواستنداو زودترغذایش‌را‌بگیرد، اوهم‌عصبانی‌میشد،رهامیکردومیرفت . . . نوبتش‌هم‌که‌مۍ‌رسید، ‌آشپزهاغذاۍ‌بهتر‌برایش‌مۍ‌ریختند ‌اوهم‌متوجه‌میشدومیدادبه‌پشت‌سرش.. :) . #شهیدمحمودکاوه🌱

اۍ عزٺ دهندھ‌یِ مسلمانان (:

✍امام علیه السلام فرمود : خصلت‌هاى نيك زنان، خصلت‌هاى بد مردان است (اين خصلت‌ها عبارتند از:) تكبر و ترس و بخل 1⃣ هنگامى كه زن متكبر باشد بيگانه را به خود راه نمى‌دهد 2⃣ و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ مى‌كند 3⃣ و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مى‌ترسد (و از آن فاصله مى‌گيرد).

📗#معرفی_کتاب📗 کتاب "پایی که جا ماند" مجموعه ای از یادداشت‌های روزانه سید ناصر حسینی پور در زندان های مخفی عراق است که خاطرات ۸۱۱ روز اسارت سید ناصر را روایت میکند . دلیل نامگذاری کتاب آنست که بر اثر جراحات و شکنجه های مختلف پای سید ناصر در دوران اسارت قطع میشود ، سید ناصر حسینی پور این کتاب را به ولید فرحان شکنجه گر عراقی که وی را مورد آزار و اذیت قرار داده است تقدیم کرده است. این کتاب به شرح بسیاری از اعمال و رفتار اسرا و نظامیان عراقی پرداخته و زوایای بسیاری را از زندگی اسرا در کمپ‌های عراقی روایت کرده است. موضوعات گوناگونی مانند گذران اوقات فراغت، عزاداری، آموزش و تدریس، آدم‌فروشی و ...

این‌باغ‌از‌اثر‌پشتڪار‌گرددسبز ؛!🌿'