12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود "مدافعان سلامت" هدیه هشتاد میلیون ایرانی است به پزشکان، پرستاران، بهیارها و کلیه کادرهای درمانی ...
عاشقتونیم ♥️✌😘
#نشر_حداکثری
@lezat_e_daanaayee2
⭕️ این روزا
یه فرصت طلاییه برای کتابایی که میخواستیم بخونیم و...🙄
اهم اهم!
امتحانا و مشقا📝 و مدرسه بودنا و مجااااااااااااااازی شدن ها
نمیذاشت!
حالا که اون اولی ها حضور کمرنگ تری تو برنامه هامون دارن،
میشه برا آخری📲 هم یه فکری کرد و
چسبید به کتابایی که قرار بود خونده بشن!📕📗📘📒📙
@lezat_e_daanaayee2
#بریده_کتاب📕✂️
امیر این روزها میز کار را عملیاتی بسته بود. رفت و آمدها بیشتر و جلسات فشرده تر! اسم عنکبوت وسط تخته پاک نمی شد تا روز نتیجه!
گزارش رفت وآمد صدف را سینا آماده کرده بود و منتظر بودند تا امیر بیاید. امیر یک هفته رفته بود شهرستان ها برای توجیه عملیاتی نیروها و بررسی روند کاری بچه ها. گستردگی پرونده کار را شبانه روزی کرده بود. سینا زیر لب به شهاب گفت:
- بگم به جای سید من برم زامبیا!
-جرات داشتی بگو!
-غلط کردن رو گذاشتن برای همین موقع ها!
بچه ها می گفتند باید سید بماند برای ریز کارها و سینا برود و فرمانده بدون توضیح گفته بود:
سید.
گروه نه نفره ی زن ها عازم بودند برای آموزش! نه نفری که سرشاخه ی نه شهر بودند برای شناسایی و . . .🥺
#زنان_عنکبوتی 🙎♀️🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
@lezat_e_daanaayee2
خدا میگہ:
تو
ظرفِ لذت بردنت💝 رو بزرگتر کن..
من
برات پُرِش مے کنم...😊
#خدای_مهربانم
#لذت
صبح قشنگتون بخیر💜
@lezat_e_daanaayee2
وقت "پر کردن" هایی
🎵
📱
که بعدشون
🛌
حسِ "خالی بودن" بهت دست میده!☹️
#بیکاری_را_شکست_میدهیم
#بحران_بیکاری 🎈
@lezat_e_daanaayee2
❤️مهربان ترینم!
مگذار شیرینی یادت وقت خواندن
💠« یامن أرجوه لکلّ خیر..»💠
در کشاکش ذره ای کوچک ، فراموشم شود!
مخواه همنشینی تو را در این لحظه های بی نظیر که وعده ی همنشینی ام داده ای به چرخیدن ها ی بیهوده وسط آشفته بازار دنیای این روزها بفروشم!
من
تشنه تر از آنم که سراب کهنه ی این فریب مرا از توجدا کند!🌱
حتی اگر به بهانه ای ریزوکوچک فرصت خلوتم با تو درحرم گرفته شود، من قلبم را حرم تو خواهم کرد،که القلبُ حرمُ الله..💖
گیرم که رفت وآمدمن با دیگران محدود شود،
در خانه ی تو که همیشه باز است..🌿
گیرم که از آغوش بنده هایت منع شده باشم..
خوش تر که طعم آغوش تو را این روزها بیشتر می چشم؛🤗💕
ای آن که از تحنّن ورحمتت می دهی هر آن چه حتی من، طلب نمی کنم!🙏
#روز_نوشت_سوم
@lezat_e_daanaayee2
#بریده_کتاب
خبرنگار و عکاس📸 آمده بود، نه یکی و دوتا!
دلیلش هم فوت پدر حاج قاسم بود!
من هم جزء همین عکاس ها بودم که دیدم حاج قاسم❤️ اشاره می کند بروم کنارش.
با همان لبخند و نگاه مهربان گفت:
_ از این که اومدید تشکر، اما خواهشم اینه که به همکاراتون بفرمایید منم یه آدمم مثل بقیه مردم ایران🇮🇷 این همه گروه اومدید اینجا، هم زحمت شماست، هم شرمندگی من!
#حاج_قاسم
#نرجس_شکوریان_فرد
@lezat_e_daanaayee2
✍امام کاظم علیه السلام
از دنیا به اندازه نیاز برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی.
📚 قصص الأنبياء ح ۲۳۸
#عکسنوشته
#حدیث
@lezat_e_daanaayee2
باید میرفتم ملاقات عزیزجان!
یک هفته بود بیمارستان نرفته بودم.نه که نخوام برم.نشده بود که برم..
از همه طرف توصیه های ایمنی میرسید بهم📣
ماسک یادت نره😷
دستکش دستت کن✋
به چیزی دست نزنی...❌📛⛔️🚫
فاصله ت ورعایت کن‼️
اصلا نمیخواد بری..
من اما نمیتونستم بیشتر از این نگاههای دایی جون وتاب بیارم از گوشه ی قاب عکسش.
عزیز منتظر بود..😢
پاشنه مو ورکشیدم. بسم الله گفتم وبا ترس بقیه جنگیدم.👊
زیرلب زمزمه کردم؛
«بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یااباعبدالله،أرید أماناً یابن فاطمه...»
البته بگماااا🙃 با رعایت همه ی موارد ایمنی ، آبمیوه ی عزیز وبرمی دارم و دل میزنم به دریا..پامیذارم توجاده( شما با لحن آقای سلحشور بخونید😉😁)
.
.
.
راضی ام؛
از این که لبخند اومد رو لب عزیز وبغضش شد خنده ی چشماش..
از این که دیگه فکر نمی کرد تنهاش گذاشتیم توبیمارستان..
دیگه از عکس دایی خجالت نمی کشیدم.
مگه نه این که دایی وقتی ۱۸ سالش بود سینه ش وسپر کرد واسه امنیت ما؟؟
حالا دیگه اسفند بیشتر بوی فروردین ومیده...😍🌱🌹
#روز_نوشت_چهارم
@lezat_e_daanaayee2
✨ڪلام نــور✨
♡هـرڪس از خُــدا بپــرهیــزد
♡و تـرڪ گُــناهـ ڪند
↓خُداوند راه نجاٺ(از هــر تنگنـایے) را
براے او فـــراهـم مےسـازد...♥️
صبح قشنگ آفتابی تون بخیر😍🌈
@lezat_e_daanaayee2