❣️#شهید اصغر ارسنجانی
💢 دم اذان صبح آمدم نماز بخونم، ديدم از دم در صدا میآد. در رو باز كردم، ديدم اصغر روی پله نشسته. بغلش كردم و ديدم داره يخ میزنه. آوردمش پای بخاری. گفتم: ننه، كجا بودی؟ چرا در نزدی؟
❤️ گفت: نصف شب با آقا سيد آمدم. ديدم شما خواب هستيد؛ در نزدم که مزاحم خواب شما شوم. صبر كردم تا وقت نماز كه بيدار شوید، در رو باز كنيد...
📚 منبع: کتاب کوچه نقاش ها،برشی اززندگی شهید اصغر ارسنجانی فرمانده محبوب گردان میثم
#زندگی_به_سبک_زندگی
https://eitaa.com/joinchat/3754491954C2162614bc6