eitaa logo
شمیم انتظار
1.5هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
18.5هزار ویدیو
1 فایل
وابسته به جلسه محبان المهدی(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 مهندس خوش‌تیپی که در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ شد. 🔹 حسین اوجاقی، یکی از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که کارشناسی ارشد حسابداری‌اش را گرفته و در حال آماده شدن برای شرکت در کنکور دکترا بود. ۳۰ شهریورماه همان سال یکی از اغتشاشگران چاقوی خود را در قلب او فرو کرد و حسین به رسید. ◇ حالا بعد از یک سال مادرش که انگار ۲۰ سال پیر شده، به کمک دوستان حسین، پایگاه بسیج علامه طباطبایی را می‌گرداند. او همه دیوارهای خانه را با عکس‌ های حسین زیبا کرده و راه پسری را ادامه می‌دهد که خودش مسیر را نشانش داده. ◇ در یکی از دل‌ نوشته‌ های مادر حسین آمده: «مامان‌جان! شب شد و باز دلتنگی اومد سراغم. نفسِ مامان، تمام جهانِ مامان، آرومم کن. مگه نیستی؟ یک سربزن به مامان. دلتنگتم عشق مامان. مامان فدای خنده‌هات. خوش می‌گذره کنار اهل بیت؟ بیا ببینمت. الحمدلله عاقبت بخیر شدی بالاخره.» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب 🌹 شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا. @shamime141
🔰مختصری از زندگینامه 🌹 روزی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه میشود، بعد از دلاوری‌های بسیار سرانجام چند روز بعد از پانهادن در ۲۴سالگی، مدال را دریافت می‌کند. تروریست‌های داعشی که تاب دلاوری‌های این جوان را نداشتند، او را به اسارت گرفته و اربا اربا می‌کنند و در نهایت بعد از چندین ماه در مبادله‌ای بخش کوچکی از بدن را تحویل می‌دهند. 🌺🍃 در ۲۱ دی ماه سال ۹۴ به دست تروریست‌های تکفیری در خانطومان به قافله می‌پیوندد.  🕊🥀پیکر او حدود پنج ماه بعد در هفتم تیرماه ۱۳۹۵ از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به دست خانواده رسید. @shamime141
هر بار که رفت با برگشت ..! این بار آمد و او را بُرد ... کلام_ وصیت من به تمام راهیان ، حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج) است فرمانـده_تفحص لشکر۲۷محمدرسول‌اللهﷺ 🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
📌 مهندس خوش‌تیپی که در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ شد. 🔹 حسین اوجاقی، یکی از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که کارشناسی ارشد حسابداری‌اش را گرفته و در حال آماده شدن برای شرکت در کنکور دکترا بود. ۳۰ شهریورماه همان سال یکی از اغتشاشگران چاقوی خود را در قلب او فرو کرد و حسین به رسید. ◇ حالا بعد از یک سال مادرش که انگار ۲۰ سال پیر شده، به کمک دوستان حسین، پایگاه بسیج علامه طباطبایی را می‌گرداند. او همه دیوارهای خانه را با عکس‌ های حسین زیبا کرده و راه پسری را ادامه می‌دهد که خودش مسیر را نشانش داده. ◇ در یکی از دل‌ نوشته‌ های مادر حسین آمده: «مامان‌جان! شب شد و باز دلتنگی اومد سراغم. نفسِ مامان، تمام جهانِ مامان، آرومم کن. مگه نیستی؟ یک سربزن به مامان. دلتنگتم عشق مامان. مامان فدای خنده‌هات. خوش می‌گذره کنار اهل بیت؟ بیا ببینمت. الحمدلله عاقبت بخیر شدی بالاخره.» 🌹🌹🌹🌹🌹 🥀@shamime141
تفحص شده با دست مصنوعی 🌹🌹🌹🌹🌹 در عملیاتی از ناحیه دست مجروح میشه و دست چپ ایشون قطع میشه اما با این وجود مجدد با دست مصنوعی برمیگرده برای دفاع از اسلام و انقلاب و ایران ایشان فرماندهی یکی از گردان های لشگر امام حسین رو بر عهده داشت و سرانجام در سال ۶۱ در عملیات محرم و در منطقه شرهانی به رسید. پیکر مبارک ایشان در سال ۱۳۹۲ به همراه قمقمه ای که پس از سی سال همچنان آب درونش بود و دست مصنوعی که از پیکر جدا شده بود تفحص شد و به آغوش مادر چشم انتظارش برگشت 🥀@shamime141
34.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙وصیتنامه عارفانه و عاشقانه 🌹🌹🌹🌹🌹 🌸 تاریخ تولد: ۱۳۴۶ 🌸 سال ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ 🌸 رشته: معارف اسلامی و تبلیغ 🌸 تاریخ و محل :۱۳۶۵؛ شلمچه 🌸 عملیات : کربلای ۵ رهبر حکیم انقلاب اخیرا فرمودند: 🔹جا دارد وصیت نامه این جوانِ مومنِ پرشورِ از جان گذشته ی ۲۰ ساله ی سبزواری بار خوانده شود. بنده مکرر خوانده ام ⏪ پیشنهاد ادمین کانال: در وقت سحر گوش کنید تا کلام این را با تمام وجود حس کنید 🥀@shamime141
آخرین جمله مدافع حرم به مادرش «محمدحمیدی»، یکی از شهدای مدافع حرم بود که در مقابله با نیروهای تکفیری به رسید. او که به «ابوزینب» معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان مدافع حرم پیوست. به شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت. یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال عقب کشیدن بودند اما برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید. یکی از دوستان «محمدحمیدی» از قول مادر این مدافع حرم روایتی نقل کرده و می‌گوید: بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به رسید. 🌹🌹🌹🌹🌹 متولد ۱۳۵۸ بوده و اول تیر در نبرد با ترورویست‌های داعش به فیض شهادت نائل آمد؛ 🥀@shamime141
🌹 دهه هفتادی بود و بزرگ شده کانادا، در دل فرهنگ غرب؛ اما پرواز را نمی توان از مرغ باغ ملکوت دریغ کرد! ، رزمنده ۲۰ ساله حزب الله لبنان و برادرزاده همسر سیدحسن نصرالله بود که در سوم مرداد ۹۳، در دفاع از حرم عمه امام زمان(عج)، در سوریه به رسید. مادرش ابتدا مخالف حضورش در جبهه بود، به همین خاطر بعد از شهادتش، فرماندهان حزب‌الله نمی دانستند چطور خبر پسر را به مادر برسانند. وقتی درِ خانه رسیدند، در کمال تعجب دیدند بر دیوارهای خانه پارچه مشکی نصب شده،‌ در حالی که هنوز آن خبر مهم اعلام نشده بود! در زدند و مادر حمزه در خانه را باز کرد، نوع تعارف او نشان داد انگار از همه چیز با خبر است. تعجب فرماندهان زیاد طول نکشید، مادر بعد از پذیرایی از میهمانان، با آرامش تمام گفت: « دیشب در رویای صادقه‌ای دیدم که وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایی که شما نشسته‌اید، نشستند و به من بشارت دادند و گفتند فرزندت در راه ما اهل بیت(ع) به رسیده و امروز خبرش خواهد رسید⁦⁦⁦⁦. @shamime141
🌹🌹🌹🌹🌹: 🌿 ما هنوز بی درد می طلبیم غافل از آنکه را جز به اهل درد نمی دهند. @shamime141
سیمای را خدا از بچگی توی صورتش گذاشته بود. سعید عجیب چهره‌ای نورانی داشت، آنقدر که هروقت نگاهش می‌کردم بلند ذکر «ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله» را به زبان میاوردم. «اصلا انگار سیمای را خدا از همان بچگی روی صورت سعید نقاشی کرده بود.» «وقتی که در تابوت را برداشتند تا چهره‌ ماه سعید را ببینم، بلند گفتم مادر حیف این چشم‌ها بود که با مرگی غیر از بسته شوند. اصلا حیف این صورت و سیما بود که نشود!» یک روز رفتم مزار، دیدم آقایی روی قبر سعید افتاده و دارد بلند بلند گریه می‌کند. از او پرسیدم سعید من را می‌شناسید، گفت من تا لحظه آخر کنارش بودم. آتش دشمن بی‌امان روی سرمان می‌بارید ولی سعید با آرامش خاصی داشت توی سنگر نماز می‌خواند. از نگرانی چندین مرتبه رفتم دنبالش که از سنگر بیرون بیاید ولی اصرار داشت اجازه بدهم نماز آخرش را با حال بخواند. می‌گفت این نماز، نماز آخرم است. خمپاره آمده بود و تا سینه‌اش سوخته بود، صورت و چشمش هم سوخته بود و دستش هم تقریباً قطع شده بود...😭 مادر 🌹🌹🌹🌹🌹 شادی روح پاک شهید صلوات @shamime141