eitaa logo
شمیم یار
998 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
24 فایل
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ دور هم جمع شدیم تا شمیم حضرت یار باشیم .🫂 کپی؟!مطالب کانال بغیر از 👈رمانها 👉بدون ذکر منبع از شیرِ مادر حلال تر . .🌸 پاسخگوی سوالات شرعی : @helpers_mahdi برای تبلیغات ارزان در کانال : @helpers_mahdi2
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ❌هیچ اعتمادی به واکسن های خارجی نیست. ❌هیچ اعتمادی به سازمان های بین المللی نیست ‌ . ❌هیچ اعتمادی با داروهای وارداتی نیست ✅بله اگر محققان خود ما چیزی تولید کنند به آن خوشبین هستیم . برای قوی شدن فوری سیستم ایمنی بدنتان، را مصرف کنید که تا مدتی هیچ ویروس مضری در بدن شما اثر نکند ان شاءالله. امتحان کنید ، امتحان شده است . 👈 برای دریافت اطلاعات بیشتر از این محصول بومی و دانش بنیان کانال @deser_anjir را با دقت مطالعه و ملاحظه بفرمائید. برسد به دست همه ی ایرانیانِ عزیز @ali_yavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️جووونا امید امام زمان رو ناامید نکنید... 🔸 فوق‌العاده‌زیبا حتما ببینید👌🏻 ➰✨➰✨➰✨➰ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽• بـے تــــو دارند هــــمه مـــــیمـــرند زود بــــرگــــرد مـــــسیحای هـــــمه...... https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمید هاشم تونست برایم کارگر جور کنه‌،کارهای مزرعه خیلی خوب پیش میرفت ...هاشم رفیق خوبی بود تو کارها خیلی کمکم میکرد ،دلم به رفاقت نوپامون گرم بود... به بوته های یک دست گوجه خیره بودم که صدای همسایه ام رو شنیدم... ★سلام خسته نباشید...برای شما ناهار آوردم ،نخوردید که؟ -سلام چرا زحمت کشیدید؟،نه نخوردم خیلی ممنونم... بشقاب غذا رو از دستش گرفتم عجب رنگ و بویی داشت اسم غذاش رو نمیدونستم ولی مشخص بود خوشمزه است... غروب همان روز توی بشقابش کمی از میوه هایی که هاشم برایم آورده بود گذاشتم ...به جلوی در کلبه اش رفتم و صدایش کردم ... -رعنا خانم یک لحظه تشریف میارید؟ در کلبه اش رو باز کرد و به بیرون اومد...همانطور که از پله ها پایین میومد گفت: ★غذا ندادم که میوه بگیرم... -سلام خیلی خوشمزه بود ،قابل شما رو نداره هرچند جبران زحمتتون نمیشه ... در همون حین که ظرف رو به دستش میدادم چندتا از اهالی روستا از کنارمون رد شدن،نگاهشون به ما بود...خوب میتونستم حرف چشمهاشون رو بخونم ...ولی برایم اهمیت نداشت که چه فکری میکنند... رعنا اهالی آبادی چنان نگاهی به من و همسایه کردن که از خجالت آب شدم...اونها چه میدونستن که ما رسم همسایگی رو به جا میاریم... از رنگ نگاه تک تکشون دلخور شدم برای همین ظرف رو سریع از دستانش گرفتم و به بالا رفتم...انتظار چنین رفتاری رو از خودم نداشتم اما نمیخواستم سر یک بشقاب میوه پشت سرم حرف و حدیث باشه ...بخاطره رفتاری که با همسایه کرده بودم از خودم ناراحت بودم ...از پشت پنجره چوبی به پایین نگاه کردم،همون جا ایستاده بود تو فکر بود...دلم به حالش سوخت اما کاری نمیتونستم برایش انجام بدم با خودم گفتم""ایرادی نداره رعنا ، بعدا از دلش در میاری "" **************** حمید چنان با عجله ظرف رو از دستم کشید که فرصت نکردم اسم غذا رو ازش بپرسم...با خودم گفتم"" یعنی نگاه چندتا زن باعث این همه شتاب زدگی شد؟"" فکرم حسابی درگیر بود با خودم گفتم""خدا کنه من رو مقصر ندونه!!!"" **************** چند روزی کمتر با هم همکلام میشدیم ،رفتارهای رعنا خیلی محتاطانه شده بود ،تا موقعی که من تو مزرعه بودم اون تو کلبه یا پشته کلبه اش بود زمانی که من تو اتاقک بودم اون به مزرعه اش رسیدگی میکرد... ادامه دارد... نویسنده :آرزو امانی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌صاحبِ‌جلالت‌و‌کرامت} ۱۰۰مَرتَبِہ...
🌱 خداوند فرموده: "یا من اسمه دوا و ذکره شفا" اى که نامش دوا و ذکرش شفا است.. این روزها "دوا" تویی "شفا" تویی گویا خدا از قبل معراج "محمد‌"ص تو را طبیب شفای دلهای رنجور و بیمار کرده.... هستی ِ تو درمان بخش آلام دردمندان است... ولی ما درمان را در جای دیگری می جوییم... دلگیریم، از خبرهایی که هر روز ناخوش احوالمان میکند... ببین چه دردهایی بر سر شیعیانت آوار میکنند.. این‌ جلادان زمان... این بیماریها که ساخته دست شیاطین زمینی است... تنها به دست تو التیام می‌یابد... آقا جان بتاب نور ظهور را بر دلهای تاریکمان‌ بتاب و ببار و بیا که دیگر تاب دوری نداریم...🕊 عجل لولیک الفرج پدر مهربان ما صبحت بخير🖤 https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3