#دفاعمقدس
#آزادگان
🔸ما را به زندان الرشید بغداد با سلولهای ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه تکریت در زادگاه صدام رفتیم.
🔸۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه
حضور داشت که وجودشان برای همه ما نعمت بود.
🔸دو نگهبان به نامهای حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت.
گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک میزد که تا مرز شهادت میرفت. آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود.
🔸یک هفته به مرخصی رفت اما دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد.
🔸از او پرسیدیم کاظم چه میگفت؟ فرمود کاظم میگفت سرِ صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه میکنی؟
کاظم تعجب میکند. دوباره مادر میپرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟
👈 دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت میکند؟
🔸مادر میگوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تکتکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید.
🔸حتی به مشهد رفت و سرِ خاکِ آقای ابوترابی، از او هم حلالیت خواست.
چند سال پیش، کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیرِ مستقیم دشمن به شهادت رسید.
راوی: سعید اوحدی رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
#آزادگان
😡 عصبانی
🔰 فرمانده عراقی میبیند که یک افسر، اسيری ايراني را بهشدت کتک میزند. میگوید چرا اين بيچاره را اینقدر میزنی؟! افسر میگوید: چون حاضر نیست به [امام] خميني فحش بدهد. فرمانده میگوید: اگر فحش نميدهد، زدن ندارد!
افسر میگوید: از اين عصباني هستم كه اين اسير ارمنيه!
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#آزادگان
#ابوترابی
🌷از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند: در اردوگاه شما را شکنجهتان میکنند یا نه؟
همه به آقا سید نگاه کردند، ولی آقا سید چیزی نگفت.
مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد، پس شما را شکنجه نمیکنند؟
آقا سید بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت. نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست. افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟!
آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند. فرمانده اردوگاه، کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و به فکر عمیقی فرو رفت. میگفت شما الحق سربازان خمینی هستید.
🌷خاطرهای از سید آزادگان مرحوم حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی
🌷26 مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور گرامی باد.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena