eitaa logo
شمیم آشنا
14.9هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
6.7هزار ویدیو
303 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
30.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 با امام حسین (علیه‌السلام) کارها آسان می‌شود. مادر و پسر در ظاهر تمایلی به حضور در کنار ما نداشتند. از دور پرچم امام حسین را نشان دادیم کنار پرچم آمدند مادر به پسرش گفت: _ امام حسین رو می‌شناسی؟ _نه _همون که کربلا است _نه، کیه؟ گفتم :«محرم‌، طبل و سنج، دسته و زنجیر... یادت میاد؟» _ آهان قیمه میدن! _آره عزیز، امامی که همه سر سفره کرمش مهمانیم؛ این پرچم روی گنبدش بوده، یادگاری از حرمش است. بیا کنارش نیت کن یه روز بری حرمش ان‌شاءالله... مادرش ادامه داد « بابام خیلی امام حسین رو دوست داشت هر وقت اسم امام حسین میاد یاد بابام میافتم. بابام فوت کرده، الان یهو دلم برایش تنگ شد.» گفتم:« ان‌شاءالله امروز پدرتون مهمان امام حسین خواهند بود؛ برای شادی دل پدرتون و لبخند رضایت امام حسین از روسری‌های ما انتخاب کنید تا دوستان براتون ببندند.» گفت:«روسری دوست ندارم آخه...» به آرشام نگاه کرد انگار آرشام چیزی میخواست بگوید. ازش پرسید« آرشام روسری بذارم؟» پسرک با نگاه معصومانه گفت: «به خاطر امام حسین سرت کن.» ما سکوت کردیم گویا مدبر امور، شخص دیگری است؛ او که قلب‌ها به دستش چرخش می‌کنند. مادر با کمک دوستان روسری‌ بست و در پوشش حجاب زیبا شد. رو به آرشام گفت: «قشنگ شدم؟» آرشام ذوق زده بود جوری که نمی‌توانست حرف بزند فقط تند تند سرش را به نشانه تأیید تکان می‌داد. 🔆ما را در کانال« هم آفاق »دنبال کنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1003815212Ce8aad44d48