44.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀بسم رب الشهید🥀
🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
(قسمت اول) 👆
🍀مصطفی نوه ی بزرگ خانواده ما بود
پدرم همیشه پول می گذاشت زیر تشکچه ای که می نشست به مادرم می گفت اگه من نبودم پول رو بده به مصطفی خیلی مصطفی رو دوست داشتند.
🥀مصطفی که به شهادت رسید من خبر نداشتم یک هفته بعد با خبر شدم
حتی تلوزیون که خبر هواپیما رو می داد من می گفتم این هواپیما سپاهیا بوده مصطفی که سپاهی نبوده.
🍀زنگ زدم به مادرم، خواهرم، برادرم ، هیچ کدوم جواب ندادن زنگ زدم به شوهرم از سقوط هواپیما پرسیدم گفتم کسی رو میشناسی؟
گفت نه، گفتم مصطفی نبوده گفت نه.
🥀وقتی برگشتم شوهرم آمد دنبالم با لباس مشکی.
گفتم چرا مشکی پوشیدی گفت
یکی از همکارام فوت شده.
🍀شب شد گفت می خوای بریم خونه خواهرت گفتم الان؟ گفت اره
گفتم بریم....
( خانم زهره حسنی پور خاله شهید)
🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
40.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸گزیدهای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
(قسمت دوم) 👆
🥀رفتیم خونه خواهرم دیدم حجله ی مصطفی دم در خونه است رفتم داخل فقط نیم ساعت نشستم و بلند شدم گفتن کجا میخوای بری گفتم من نمیتونم اینجا بمونم میرم خونه😭
🍀چند روز بعد اومدم جنازه رو که اوردند من رفتم دیدمش یک طرف صورتش سالم بود... 😭
🥀آن زمانی که میبردند کربلا باید ثبت نام
می کردیم...
آقام گفت بریم کربلا؟
گفتم بریم.
🍀خواهرم گفت چندتا کتاب هست میبری کربلا؟
کتابها رو بردم کربلا شب جمعه کتابها رفت توی حرم حضرت ابوالفضل.
🥀همون شب کنار شوهرم نشسته بودم یکی از نگینهای حرم باز شد افتاد روی پای شوهرم.
برگشتیم هتل به شوهرم گفتم چه باطن پاکی داشت مصطفی کتابها چنین شبی رفت توی حرم حضرت ابوالفضل.
🥀شب خواب دیدم مصطفی با یک گردان پشت سرش داره میاد.
گفتم تو اینجا چیکار می کنی خاله! گفت تو منو آوردی گفتم من کتابهای تو رو آوردم خودتو که نیاوردم گفت نه من خودم هم اومدم.
🍀گفتم اینا کی هستن پشت سرت گفت ما همه شهدای غدیر هستیم.....
(خانم زهره حسنی پورخاله بزرگوار شهید)
🌹اَللهُمَ الرْزُقْنا شِفاعَةَ الشُّهَداء بِحَقِّ الزَّهراء (س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
زخمی عشقی وطنم /
باید صدایت بزنم /
باید کنارت بمانــم /
شعری و شوری وطنم /
وقتی صدای تو منم /
باید که از تو بخوانم ....
🇮🇷 وطنم
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
49.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
قسمت3
🍀بعد از شهادت مصطفی یه سؤال خیلی ذهن من رو درگیر کرده بود، همیشه میگفتم خدایا مصطفی وقتی شهید شد چقدر درد کشید؟
🥀یه شب اومد به خوابم ازم نمک خواست گفتم بیا بشین میخوام باهات حرف بزنم
🍀گفت سرم رو بذارم روی پات گفتم بذار، گفتم من هر وقت میام سر قبرت فکر می کنم خالیه.
🥀یه سوال هم دارم باید جواب بدی، وقتی که شهید شدی چقدر درد کشیدی؟ گفت من هیچی نفهمیدم. این سوال رو هم دیگه هیچ وقت نپرس.از اون به بعد دیگه هیچوقت این سوال به ذهنم نیومد.
🍀باز یه شب خواب دیدم مصطفی دوتا بسته گوشت به من داد گفت برو اینا رو بده به بابام، داخل خونه هم هیئت داشت عزاداری می کرد.
گفتم چرا خودت نمیای داخل؟
گفت من باید برم. اینا رو بده به بابام بهش بگو که اون دنیا به اندازه پر کاهی بازخواست می کنند. سه بار به من این حرف رو زد.
🥀یکی از دوستانم رفته بود سر مزار مصطفی شب خواب میبینه همه نشسته بودند،گفت اون لحظه عکس سنگ قبر مصطفی اومده توی ذهنم، با چندتا شهدای غدیر بودن صورتشون رو دیدم ازش پرسیدم که شما شهید طالبی هستین گفت بله.
🍀بعد دیدم نور سبزی جلوی شهدا نشسته بوده و دعا می خونه.
پرسیدم اون کیه که داره برای شما دعا میخونه گفت که امام زمان هست، ما همه شهدای غدیر هستیم.
🥀ازش عاقبت بخیری میخوام
عاقبت بخیری بچه هام و همه ی جوونها.
🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘
40.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بسمالله الرحمن الرحیم🌷
🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
🌿اواخر هفته که آقا مصطفی بر
می گشت من موهاش را کوتاه می کردم.
با هم می رفتیم هیئت بیت العباس، اکثر اوقات با هم بودیم.
🌹ایشون همیشه وقتی می خواست بره سر خدمت خیلی عادی با هم خداحافظی میکردیم.
🌿شب آخر وقتی خدا حافظی کرد من را بوسید و گفت من میرم دیگه بر نمی گردم حرکاتش اون شب خیلی خاص بود. یه جورایی بهش الهام شده بود که شهید میشه.
این حرف را به پسر خالم هم زده بود.
🌹وقتی به ما خبر دادندکه هواپیما سقوط کرده رفتیم کرمان برای شناسایی...
(برادر بزرگوار شهید)
نَسْالُ اللّه مَنازِل الشُّهَداءِ
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
43.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
(قسمت دوم) 👆
🌷🕊
خوشا آنانکه با عشق به الله، عليه کفر جنگيدند و رفتند...
خوشا آنانکه بهر ياری دين به خون خويش غلطيدند و رفتند...
خوشا آنانکه با شور حسينی، شهادت را پسنديدند و رفتند...
خوشا آنانکه در اين نهضت حق، به سهم خويش کوشيدند و رفتند...
🌷🕊
🌿رفتیم کرمان، در لیست شهدا نام پدر شهدا را جابجا زده بودند که خانواده ها شوکه نشوند.
🌹چند روز بعد باز تماس گرفتند بریم سیرچ برای شناسایی لباسها.
🌿کیسه های لباس های سوخته و خونین را دیدم واز این لباسها چیزی دستگیرمان نشد برگشتیم رفسنجان.
🌹باز بعد از چند روز دوباره با ما تماس گرفتند بریم برای شناسایی جنازه
اول که اجازه نمیدادند من برم برای شناسایی، با اصرار من قبول کردند ومن رفتم داخل سردخانه، مثل کشتارگاه گوشتها تکه تکه ریخته بود روی زمین 😭
🌿چند جنازه را دیدم و گفتم نه این داداشم نیست.
رسیدیم به ته سردخانه، اون لحظه گفتم خدا کنه داداش من اینجا نباشه و زنده باشه....😭
🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
34.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱بسم رب الشهداء🌱
🔹گزیده از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور
🥀🕊
شهادت را نه در جنگ؛ در مبارزه میدهند
ما هنوز شهادتے بے درد مے طلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمے دهند.
🥀🕊
🥀مصطفی اولین نوه خانواده بود
پدرم خیلی دوستش داشت.
برای همه ی خانواده عزیز بود.
خیلی پسر خوبی بود
مومن، عاقل، سر به راه.
🌱روز عید غدیر بود که همه مراسم مرحوم آقای سلطانی بودیم که متوجه شدیم هواپیما ی سپاه سقوط کرده.
اصلا فکر نمی کردم مصطفی هم در هواپیما بوده باشد.
🥀 زیر نویس تلوزیون هم اسامی را تغییر داده بود
🌱بعد از مراسم وقتی سؤال کردم گفتند بله مصطفی هم شهید شده است.
(عصمت حسنی پور خاله شهید)
🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
20.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹قسمت پایانی مصاحبه ی مرتضی طالبی پور برادر بزرگوارشهید
🌿رفتم آخر سرد خانه یکی از جنازه ها را که دیدم ، مصطفی بود. یک طرف صورتش سوخته بود،
زیرگردنش هم سوخته بود
انگشتر هاش رو هم شناختم و گفتم خودش هست.
🌹شناسایی کردم و اومدم بیرون
بابا را که دیدم دیگه نتونستم حرف بزنم
چند روز بعد که اوردنش رفتم و دوباره دیدمش شکمش باز شده بود ولی نسبت به شهدای دیگه سالمتر بود. وقابل شناسایی بود
🌿خواب دیدم بین الحرمین بودیم دست منو گرفت وگفت سمت چپ وراست را نگاه کن منم نگاه کردم یک حالت عجیبی بهم دست داد از خود بی خود شدم. از خواب بیدار شدم
بعد که رفتم کربلا همون صحنه وحسی که در عالم خواب داشتم جلوی چشمم اومد.
🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س)
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت ↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@shamimeshgh1399
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
کانال روایتگری↙️
᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
💠@alizynolabedinpor
᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
#سخنشهید
#نماز اول وقت
شهید ابراهیم هادی:
همیشه سعی کن نمازهایت، در هر شرایطی اول وقت باشه.
خدا هم تو گرفتاریهای زندگی
قبل از اینکه حرفی بزنی
کارت رو ردیف میکنه
#سالروزآسمانیشدنتمبارکبرادرِآسمانیام
#شهیدابراهیمهادی