eitaa logo
شمیم سیب
156 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
60 فایل
﷽ به کانال شمیم سیب خوش آمدید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷سال آخر خیلی دغدغه داشت، چند ماه قبل شهادتش همش زنگ میزد و پیام می‌داد که بیا صحبت کنیم. بین صحبت هامون مدام میگفت: بعضی حرف ها اذیتم میکنه. اینکه بعضی ها هروقت من یا خانواده‌م رو میبینند، میگویند: چرا پسرتون فرستادید حوزه؟! آینده ش خراب شد... فلانی تو فامیل یا دوستای هم سن و سالش پزشکی و مهندسی و... میخونند، آرمان چی؟ باهاش صحبت کردم و دلداری دادم، گفتم اکثر طلاب بهشون از این حرف ها میزنند‌؛ که اساس درستی ندارد؛ فقط زخم زبان است. اما با وجود همه این سختی ها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد. چند روز بعد زنگ زد و گفت: فکر هامو کردم... هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست، هرکس هم هرچی میخواد بگه حالا که این توفیق رو بهم دادند، منم کم نمیگذارم... واقعا هم کم نذاشت... ✍ رفیق طلبه ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژگی های اخلاقی شهیدآرمان علی وردی به نقل از استاد سید میر هاشم حسینی.. ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 مراسم اربعین شهادت طلبه بسیجی آرمان علی‌وردی ◾ ازطرف خانواده معظم شهید 🗓️ چهارشنبـه ۱۶ آذرماه از ساعت ۱۵ 📍بهشت‌زهرا سلام‌الله‌علیها قطعه ۵۰ - در جوار مزار مطهر شهید 🔸 ستاد‌بزرگداشت‌شهید‌آرمان‌علی‌وردی ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
هدایت شده از میرهاشم حسینی
🔰 آرمانِ همیشه در میدان... شک ندارم آنها که دست شان به خون مطهر تو آلود شد، در آن زمان که سایه کرونا ترس را بر دل همگان انداخته بود؛ در لانه خود خزیده بودند... اما تو مثل همیشه، مقدر و متعهد، عاشقانه به مردم خدمت میکردی... 🔷 شهید آرمان علی وردی، در حال سم زدایی در دوران کرونا 🔴 مراسم چهلم شهید آرمان علی وردی: پنجشنبه ۱۷ آذر، از ساعت ۱۰:۳۰، حوزه آیت الله مجتهدی (ره) 🔶 با حضور خانواده شهید ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی ▫️ايتا https://eitaa.com/Mirhashem_ir
مادر شهید: روز مادر بود... میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری؟ گفت حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم... گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستانم گذاشت و گفت: مبارکه! الانم اون انگشتر رو در دست دارم بعد رفت پایین پام که پاهام رو ببوسه اجازه نمیدادم میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟! ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
💠 روز مادر... روز مادر بود، میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟ گفت: حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم. گفتم: مادر نکن. دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق رو توی دستانم گذاشت. و گفت: مبارکه. بعدم رفت پایین که پاهام رو ببوسه... اجازه نمی‌دادم؛ میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه! نمیخوای من بهشت برم؟ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گزارش شبکه خبر از خانواده شهید آرمان علی‌وردی 🔶 خاطره گویی مادر و پدر شهید 😭 پارسال سال تحویل کربلا بود... --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy