eitaa logo
کانال شمیم بهشت
837 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
12.2هزار ویدیو
169 فایل
کانال شمیم بهشت 🌼🌻 🌼🌻یامهدی فاطمه (س) یار مظلومان جهان برای ظهورت دعای فرج میخوانم 🌼🌻بهترین کانال مذهبی و معنوی شمیم بهشت ۰( اللهم عجل الولیک فرج والعافیت ونصر ) @shamimmarefat5 ارتباط با مدیر محترم ⚘⚘⚘⚘ ممنونم که پستها رو فوروارد میکنید نه کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ⭕️ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا(سلام الله علیهما)و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 🔴از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... 🌹 گاهی،نگاهی🌹
🍎🍎🍎 ❎ معادله قوانین حکمت آمیز معکوس. 🔃 *مراقب " ( آمیز) معکوس" باشیم!* 💥👌💥 ✅ در دستگاه خدا برخی چیزها، عمل می‌کند و این دنیاست. ◀️ دادن، ظاهراً را کم می‌کند اما در واقع معکوس عمل می‌کند و ما را از نجات می‌دهد. ✳ امام معصوم(علیه‌السلام) می‌فرمایند: ◀️اگر شدی، بیشتر صدقه بده! ◀️ و هم معکوس عمل کرده و ما را می‌کند. 💥💐💥 ◀️دنبال ندویدن، معکوس عمل می‌کند و او مثل به دنبال تو می‌دود. ⚡️🌻⚡️ ◀️ فکر کردن ، معکوس عمل می‌کند و را آباد می‌کند. 💥🥀💥 ◀️ وقتی وقتمان را صرف ، دعا و عبادت کردیم ، معکوس عمل کرده و به وقتمان می‌دهد. 🌞🌼🌞 ◀️وقتی به خودمان در راه خدا می گیریم، معکوسش این است که سختی های دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی تر. 💥👌💥 ◀️معکوس کمتر ، ست. 🌞💐🌞 ◀️وقتی یاد کنیم، معکوس عمل میکند و دلمان و شاداب می‌شود. 🎇🌸🎆 ◀️ چشم هایمان را از ببندیم، بیشتر از بقیه می بینیم و میفهمیم! 💥🌻💥 ◀️ وقتی اختیار کنیم، بیشتر از کسی که زیاد میزند جلوه میکنیم. ⚡️🌼⚡️ ◀️ و پوشاندن خود از نامحرم، "وقار" را بیشتر گرفتن می‌کند و نیز بر این موضوع تاکید دارد. 🎆🥀🎇 ◀️وقتی جانت را در راه خدا میدهی و میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را میداند : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ هرگز كسانى را كه در راه خدا شده‏ اند، مپندارید بلكه زنده‏ اند و نزد پروردگارشان داده مى ‏شوند. 🌷💥🌹 ◀️وقتی میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و اول در می افتیم! 🎆🌸🎇 ◀️وقتی دار میشویم، برکت به مان می آید و بارها دیده ایم با همان غذای ، همه میشوند. ⚡️💐⚡️ ◀️وقتی دار میشوی نیز قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و برکت و و روزی ات زیاد میشود! 💥🌻💥 ◀️ برای و خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشی و دل دیگران را کنی تا دل خودت شاد شود. 👌⚡️💥 ✅ و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و حکمت آمیز ( معکوس عمل کردن) تأمل کنند بلکه به بیراهه ای که به جلو آنها تزئین می‌کند، پا نگذارند. @shamimmarefat5
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم شیخ در یکی از کتاب‌های خود می ‌نویسد که : روزی یک زن نزد آمد و از شوهرش کرد و گفت که : من ۵۰۰ مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و شوهرم به من نمی‌دهد قاضی دستور داد شوهرش را احضار کنند وقتی که شوهر آمد انکار کرد قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته و سخن و خود شاهدی هم داری ؟ زن گفت : بله ۲ شاهد من دارم دو آمدند قاضی از دو شاهد پرسید : آیا شما گواهی و می‌دهید که : این زنی که مقابل شما است ۵۰۰ مثقال از شوهرش که این مرد است دارد و به هنوز نپرداخته است ؟ شاهدها گفتند که : این زن باید مقابل خود را عقب بزند تا ما لحظه‌ای صورت او را ببینیم و او را درست بشناسیم و تا اینکه بفهمیم که این زن همان زنی است که شما گفته اید یا نه تا بعداً و گواهی دهیم وقتی که زن این حرف و سخن شاهد‌ها را شنید بدنش لرزید شوهرش هم فریاد زد و گفت که : شما چه می‌گویید ؟ شما می‌خواهید چه کار کنید ؟ شما می‌گویید که : همسرم برای ۵۰۰ مثقال طلا باید و چهره‌اش را به شما نشان دهد ؟ هرگز اصلاً من اجازه نمی‌دهم من ۵۰۰ مثقال را به همسرم می‌دهم ولی اصلاً راضی نیستم و نمی‌دهم که چهره و صورت همسرم در حضور ۲ مرد غریبه و بیگانه نمایان و شود وقتی که زن این و را از شوهرش دید از خود چشم پوشی کرد و آن مبلغ را به شوهرش بخشید الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @shamimmarefat5