🔴 #قدر_وجود_خود_را_بدانیم
🔸میزان قدر و مکیال ارج هر چیز، #انسان است.
🔸انسان اگر در بیابانی فرود آید،آن سرزمین مرده ی بی نام و نشان به ورود وی زنده گرد و بها یابد و نامدار شود.
🔸 سنگ و گل و دیگر جمادات که به کار آیند، دست به دست گردند و قیمتی گردند.
🔸 گیاهی که مایه ی درمان انسان بُوَد با آب زندگی برابری کند.
🔸حیوانی که انسان از آن بهر بَرَد گرامی بُُوَد؛ بلکه خدای سبحان انسان را #میوه شجره وجود خوانده است.
📔طب طبیب و تشریح
🔸برای #سنگ و #گل،
🍁 #جان و #دل را از دست ندهید.
🍁 #دنیا شما را شکارنکند.
🍁 #روزیِ هر کسی،
🍁 #نعمت هر کسی،
🍁 #سفره هرکسی
🍁 روی #حساب (تقسیم شده هست)
🔴 #حلالتون را #حرام نکنید.
🌿علامه حسن زاده املی
💠💠💠💠💠
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃
💎نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی
💎از #سلیمان است، بسم الله الرحمن الرحیم
💎سوره ی والیل من، برخیز و والفجری بخوان
💎 #دل ، شبستان است... بسم الله الرحمن الرحیم
✨اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ✨
🍃🌺🍃🌸🍃🌼
@shamimmarefat5
🌸#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
دیگر به #دل یاد داده ام نباید بهانه بگیرد
ن بهانه #طلائیه و نه #هویزه و ن #شلمچه را...
صبور شده است
گاهی اما خسته میشود!😔
#دل است دیگر
کم می آورد
خستگی هایش آرام قطره اشکی میشوند و از چشم ها جاری..😭
یاد گرفته است باید توی همین شهر بماند توی همین شهر #بجنگد
اینجا نباید قرارهایش با#شهدا را فراموش کند..!
روزها که در خیابان های شلوغ و پر گناه شهر قدم میزند
برای این همه درد اشک میریزد😔💔
اما یاد گرفته است که #رزمنده است!
رزمنده اشک میریزد
اما کم نمی اورد
میجنگد
تا آخرین نفس!
میداند که #رزمنده شدن انتخاب خودش نبوده
بلکه انتخابش کرده اند #رزمنده های دیروز که #شهدای امروز اند..!
پس باید بجنگد
با #گناه
با تعلقات فانی دنیا
با رسانه های کاذب که هر روز علیه #اسلام و #انقلاب تبلیغات منفی میکنند
و با #نَفْسْ!
آری
جنگ با #نَـــــــــــفْسْ😔
که اگر رد شد از سیم خاردار نفسش ..پس میتواند در این جنگ با دشمن هم پیروز شود...
#نویسنده_جزیره_مجنون
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌟
🌺#مَــحْــفِـــلْ_شـهـیــدانْ 🌺
آی شهدا...
#نوکرتون که بودم...🍃😞
دیگر توان ماندن نیست!
این روزها #اشک امان نمی دهد!😭
دل #بی_قرار تر از همیشه می تپد!
و #نَفَس به سختی بالا می آید...☘
هوای #شهادت در جان مان افتاده...
آی شهدا...
به رسم #نوکری...
به #جان بی توان...
به #اشک بی امان...
به #دل بی قرار...
به #نفس های به شمارش افتاده...
#دریابید...
دعایم کن...
وقتی می گویم:
دعایم کن!
یعنی دیگر کاری از دست #خودم برای خودم بر نمی آید...
من به #شهادت محتاج ترم تا #زندگی!
پس؛
برایم در این روز ها #شهادت بخواه...
فقط شهادت...😭
🍃🌹
Banifateme Shab 11 Moharam 95-04.mp3
6.99M
#مداحی بسیار زیبا 👌
#دل بیتاب اومده....
#سید مجید بنی فاطمه❤️
🍃
⭕️ #خیابان_شهدا ⭕️
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا(سلام الله علیهما)و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
🌸به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌸به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم..
🌸هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌸هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌸پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
🌸دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
🔴از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
🌹 #شهدا گاهی،نگاهی🌹
من #دلم میخواهد
خانهای داشته باشم پُرِ دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو …
هر کسی میخواهد
وارد خانه ی پر #عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل #سرخ
به من #هدیه کند
شرط وارد گشتن :
شست و شوی دلهاست
شرط آن
داشتن یک #دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم #سبز بـهار
مینویسم :
ای یـار
خانهی ما اینجاست
تا که #سهراب نپرسد دیگر :
خانه #دوست کجاست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا