فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
💕 #الهی_به_امید_تو
🌸به نام آن
💕خــداوندی که نــور است
🌸رحیم است وکریم است
💕وغفوراست
🌸خدای صبـح و
💕این شـور و طـراوت
🌸که از لطفش دل ما
💕در سُرور است
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 امروز پنجشنبه برای آمرزش روح درگذشتگان
و سلامتی خودتون و خانواده محترمتون
دهانتون خوشبو و معطر کنید به ذکر
شریف صلوات بر حضرت
محمد (ص) و خاندان مطهرش🌸🍃
🍃🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 #سلام_امام_زمانم
نمۍدانم
از نـور آفٺابـــــ☀️ اسٺ
یا از ٺـ❤️ـو
فقط مۍدانم
صبــح بخیرهایٺ
دنیاے مرا نورانۍ مۍڪند!
#صبحت_بخير_جانان_من
السلام علیک یا صاحب الزمان عج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#السلامعلیڪیااباعبداللهع✋
نوشتهاند تورا سرور و امیر آقا
نوشتهاند مـرا هم غلامزادهی تو
سلام مݩ بهتواے شاه سر جدا ارباب
سلام مݩ بهتو و دشټ ڪربلا ارباب
#صبحتونحسینی♥️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز👆 #راستگویی_امانتداری
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 24 مرداد ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:51
☀️طلوع آفتاب: 06:23
🌝اذان ظهر: 13:09
🌑غروب آفتاب: 19:54
🌖اذان مغرب: 20:14
🌓نیمه شب شرعی: 00:23
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکرروز👆
🌸ذكر روز پنجشنبه🌸
لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است
روز یاد آوری
روز خاطرات به جا مانده
روز درگذشتگان
روز خیرات
روزخواندن قران
روز فاتحه وصلوات
خدایا مسافران بهشتی
را مورد رحمتت قرار ده❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
✅صبح زود بهترین زمان برای نوشیدن آب میوه است !🍏
به خصوص اگر از آب سیب، گلابی و یا انگور استفاده كنید، چرا كه باعث عملكرد بهتر دستگاه گوارش، جذب مواد مغذی و شادابی میشود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام به
🌹پنجشنبه خوش آمدید
💚نمیگویم روزتان بخیر،
💛که خیریست
❤️به کوتاهی روز
💙میگویم عاقبتتون بخیر،
💜که خیریست
💗به بلندای سرنوشت
💚عاقبت تون بخیر
💛غم هاتون فانی
❤️شادی هاتون باقی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#اسماء_ادریسی #اذکارمعجزه_آسای_طلایی
#اسم_ادریسی_قسمت_چهاردهم
🔸يَا كَافِي الْمُوسِعُ لِمَا خَلَقَ مِنْ عَطَايَا فَضْلِهِ🔸
اگر كسي حاجتي يا اميدي از كسي دارد كه او قبول نمي كند اين اسم را با مشك و زعفران بر پوست آهو بنويسد و در خانه ي آنكس دفن كند مراد وي بزودي برآيد.
📚کتاب مهج الدعوات
و منهج العنایات و کتاب ابن طاووس
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#سوره_درمانی
🍃رسیدن به حاجات🍃
✍سہ روزوقت طلوع آفتاب
【چهارشنبه،پنجشنبه،جمعه】به
سجده رودو۳بار《سوره شمس》
رابخواندوچون به«فَالهمها»برسدحاجت خودرا ازدل بگذراند
ڪلیڪ ↩️
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوخته
#قسمت_نود ((در برابر چشم))
✨پدر کلید انداخت و در رو باز کرد. کلید به دست، در باز، متعجب خشکش زد و همه با همون شوک برگشتن سمتش.
ـ اینجا چه خبره؟
با گفتن این جمله، سعید یهو به خودش اومد و دوید سمتش.
ـ اشتباهی دستم خورد پوسترش پاره شد، حالا عصبانی شده، می خواد من رو بزنه.
برق از سرم پرید.
🦋ـ نه به خدا، شاهدن، من دست روش…
کیفش رو انداخت و با همه زور، خوابوند توی گوشم.
ـ مرتیکه آشغال، آدم شدی واسه من؟ توی خونه من، زورت رو به رخ می کشی؟ پوسترت؟ مگه با پول خودت خریدی که مال تو باشه که دست رو بقیه بلند می کنی؟
✨و رفت سمت اتاق، دنبالش دویدم تو، چنگ انداخت و پوستر رو از روی کمد کند و در کمدم رو باز کرد.
ـ بازم خریدی؟ یا همین یکیه؟
رفتم جلوش رو بگیرم.
🦋ـ بابا، غلط کردم. به خدا غلط کردم،
پرتم کرد عقب، رفت سمت تخت. بقیه اش زیر تخت بود، دستش رو می کشید، التماس می کردم.
– تو رو خدا ببخشید، غلط کردم. دیگه از این غلط ها نمی کنم.
مادرم هم به صدا در اومد.
✨– حمید ولش کن، مهران کاری نکرده. تو رو خدا، از پول تو جیبیش خریده. پوستر شهداست. این کار رو نکن.
و پدرم با همه توانش، پوسترها رو گرفته بود توی دستش و می کشید. که پاره شون کنه. اما لایه پلاستیکی نمی گذاشت.
🦋جلوی چشم های گریان و ملتمس من، چهار تکه شون کرد. گاز رو روشن کرد و انداخت روی شعله های گاز.
پاهام شل شد. محکم افتادم زمین و پوستر شهدا جلوی چشمم می سوخت.
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_نود_و_یکم ((تنهایم نگذار)
✨برگشتم توی اتاق، لباسم رو عوض کردم و شام نخورده خوابیدم. حالم خیلی خراب بود، خیلی روحم درد می کرد.
چرخیدم سمت دیوار و پتو رو کشیدم روی سرم. بغض راه گلوم رو بسته بود و با همه وجود دلم می خواست گریه کنم. اما مقابل چشمان فاتح و مغرور سعید؟
🦋یک وجب از اون زندگی مال من نبود، نه حتی اتاقی که توش می خوابیدم. حس اسیری رو داشتم، که با شکنجه گرش، توی یه اتاق زندگی می کنه و جز خفه شدن و ساکت بودن، حق دیگه ای نداره.
✨ـ خدایا ! تو هم شاهدی، هم قاضی عادلی هستی، تنهام نذار.
صبح می خواستم زودتر از همیشه از اون جهنم بزنم بیرون. مادرم توی آشپزخونه بود، صدام که کرد تازه متوجهش شدم.
ـ مهران
به زور لبخند زدم.
– سلام، صبح بخیر
🦋بدون اینکه جواب سلامم رو بده، ایستاد و چند لحظه بهم نگاه کرد. از حالت نگاهش فهمیدم نباید منتظر شنیدن چیزهای خوبی باشم.
گ.ـ چیزی شده؟
نگاهش غرق ناراحتی بود. معلوم بود دنبال بهترین جملات می گرده.
ـ بعد از مدرسه مستقیم بیا خونه، می دونم نمراتت عالیه، اما بهتره فقط روی درس هات تمرکز کنی.
✨برگشت توی آشپزخونه، منم دنبالش.
ـ بابا گفت دیگه حق ندارم برم سر کار؟
و سکوت عمیقی فضا رو پر کرد. مادرم همیشه توی چند حالت، سکوت اختیار می کرد. یکیش زمانی بود که به هر دلیلی نمی شد جوابت رو بده. از حالت و عمق سکوتش، همه چیز معلوم بود و من، ناراحتی عمیقش رو حس می کردم.
🦋ـ اشکالی نداره، یه ماه و نیم دیگه #امتحانات پایان ترمه، خودمم دیگه قصد نداشتم برم سر کار. کار کردن و درس خوندن، همزمان کار راحتی نیست.
شاید اون کلمات برای آرام کردن مادرم بود، اما هیچ کدوم دروغ نبود.
✨ قصد داشتم نرم سر کار، اما فقط ایام امتحانات رو.
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°