فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚روزتون
شیک
💚قشنگ
و سرشار شادی ،برکت و
💚لطف خدای مهربون
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
💚الهی به امیدتو💚
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
نیت کنید پنج صلوات بفرستید💜
1 سلامتی پدران
2سلامتی مادران
3سلامتی خودت و خانواده ات
4سلامتی همه مریضها
5،سلامتی وخوشنودی آقا امام زمان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد💜
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🍃🌸
❤️ #سلام_امام_زمانم
صبح یعنی
تپشِ قلبِ زمان
درهوسِ دیدنِ تو
کہ بیایی و زمین
گلشنِ اسرار شود
سلام آرزویِ زمین و زمان
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
من و شش گوشه تان صبح قراری داریم
دلبری کردن از او ، ناز کشیدن با من
نمک سفره ی قلب است سلام سَر صبح
السلام ای تن صد پاره ی بی غسل و کفن
حسین جان❣
امسال مـرا گـدای خوانـت بنویــس✍
در زُمـره ی خِیـل زائرانـت بنویــــس...
براتون دعا می کنم
ان شاء الله
بزودی زیارت امام حسین ع💚
قسمت تون بشه❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز☝️ #خیروبرکت☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه ۴ تیر ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.٠٣
☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵٠
🌝اذان ظهر: ١٣.٠٧
🌑غروب آفتاب: ٢٠.٢۴
🌖اذان مغرب: ٢٠.۴۵
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#چه_چیزی_آرامش_مارا_ازبین_می_برد☝️
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه
اورا ازهرگناهےباشد مےپذیرد4رکعتست
درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتے
#رفع_سستی_بدن
🥔 سـیـب زمیـنـی
🖊 مصرف روزانه سیب زمینی بخارپز
بدلیل داشتن "منیزیم" براے ڪسانیڪه
دچار سستی و ناتوانایی عضلات هستند
مفید و موثر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروزهرچی آرزوی خوبه مال تو🥰
🍃حس خوبِ یک لبخند😊
🌸حس خوب درک یک
🍃نگاه پرمهر💖
🌸حس خوبِ بوییدن عطر گلهای زیبا
🍃حس خوب زندگی😇
🌸وحس خوب نگاه خدا
🍃سهم امروزتون باشد
🌸اولین چهارشنبه تابستونیتون
🍃پُر از بهترینها
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دوست_شدن_ڪسی_ڪہ_شمادوستش_دارید
❤️✍🏻اگر باکسی دوست هستید و می خواهید او نیز با شما دوست باشد و محبت ورزد
🔺این اذڪار را هر روز هزار مرتبہ بخوانید
▫️ و نیز بر شیرینی بدمید و بہ او بخورانید
▪️یا بر گل بدمید و بہ او بدهید تا بو ند
🔻بی شک مطلوب شما مطیع و فرمان بردار خواهد شد این عمل از بعضی اساتید رسیده و مجرب است .
⇦واللهُ والمُستَعانُ
⇦عَلی ما تَصِفون
⇦َ یا رَفیقُ یا شَفیقُ
⇦نَجِّنی مِن کُلِّ فَتیقٍ
📚ڪنز الحسینی، ص 87
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذکر_درمانے
#اجابت_حاجت
🌸✨هر کس در چهارشنبه ۱۰۰ بار
《یا بدیعَ السماواتِ وَ الارض》
را بخواند و ۱۰۰ صلوات فرستد
و به امام باقر هدیه کند به هر
حاجتی نائل گردد✨
📚 گلهای ارغوان ۳۸/۱
ڪلیــڪ ڪنید ↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از بنرها
اشخاصی که درکِ بالا دارن عضو شوند.
#فقط_ذهنهای_باز
کانالی که انسان را بیدار خواهد کرد
اسرارمهمی درمورد #ذهنتان که مسیر #زندگیتان راتغییرمیدهد
کانالی از جنس #آگاهی
اندکی تامل #پيشنهاد ويژه👇👇
مـتـن هــاے کوبنده و زیبــا ازجنس بیداری وداستان های واقعی
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
اگه میخوای #متحول بشی واردشو👆
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستان_واقعی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_۱۱۴
❤️باید آماده میشدم.. آماده برایِ گذراندنِ روزهایی از جنسِ نبودنِ حسام.
او راست میگفت، من همسر یک نظامی بودم و باید یاد میگرفتم، تحملِ دوری اش را..
کاشِ فرشته ی مرگ هم در کنارم می نشست وصبوری می آموخت محضِ نگرفتنِ جانم.
آن شب وقتی الله اکبر نمازش را سر داد، رویِ تخت چمپاتمه زدم و تماشایش کردم.
جانمازش را گوشه ی اتاقم پهن کرد و در حالیکه آستین هایِ لباسش را پایین میآورد رویِ سجاده ایستاد.
در مدت کوتاهی که میشناختمش، هیچ وقت ندیدم نمازش غیر از اول وقت خوانده شود.
صدایش زدم ( حسام.. چرا واسه خووندن نماز انقدر عجله داری؟؟؟)
به سمتم برگشت. صورتش هنوز نم داشت و موهایِ خیسش، رویِ پیشانی اش ریخته بودند. لبخندی بر لب نشاند ( چایی تا وقتیکه داغه، میچسبه.. همچین که سرد شد از دهن میوفته..
نمازم تا وقتی داغه به بند بندِ روحت گره میخوره..
بعدشم، الله اکبرِ اذون که بلند میشه؛ امام زمان اقامه میبنده
اونوقت کسایی که اول وقت نماز میخوونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا ..
آدم که فقط نباید تو جمع کردنِ پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه..
اگه واسه داراییِ اون دنیات مقتصد بودی، هنر کردی..)
با خنده سری تکان دادم. او در تمامِ جزئیات زندگیش، عملیاتی و حساب شده حرکت میکرد. الحق که مرد جنگ بود..
هوسانه از تخت پایین آمدم و به سمت در رفتم ( دو دقیقه صبر کن.. منم میخوام باهات نماز بخوونم.. باید رسم تجارت ازت یاد بگیرم، استاااااد..)
با لحنی پر خنده، (چشمی ) کشدار گفت و من برایِ گرفتنِ وضو از اتاق خارج شدم.
جلویِ آینه مقنعه ی سفید و گلدار، سر میکردم و ادکلن میزدم و حسام تسبیح به دست به دیوار تکیه داده بود و لبخندی دلنشین تماشایم میکرد ( خانوم.. عجله کن دیگه..
این فرشته ها دیوونم کردن..
یکی از اینور شماره میده.. یکی از اونور هی چشمک میزنه..
بدو تا آقاتونو ندزدین..)
از حرفهایش به خنده افتادم و در حالیکه چادر سر میکردم پرسیدم ( والا ما خودمونو کشتیم تا روز عقد نفهمیدیم چشمای آقامون چه رنگیه..
خیالم راحته، از آقامون، آّبی گرم نمیشه.. بی بخاره بی بخااار..)
ریز ریز میخندید ( عجب.. پس بگو، خانووم داشتن خودشونو میکشتن و ما بی خبر بودیم..
خب میگفتی.. دیگه چی؟؟ )
به سمتش برگشتم، دست به کمر زدمو اخمی ساختگی بر صورتم نشاندم ( تا حالا اونِ رویِ خانومتونو دیدین یا یه چشمه اشو نشون تون بدم..)
صدای خنده اش بلد شد و دست بر گونه اش کشید ( والا هنوز خانوممون نشده بودی؛ دو تا چشمه اشو نشونمون دادی.. دیگه وای به حالِ الان..
ولی سارا خانوم خدایی دستتون خیلی سنگینه هاا.. اون روز تو حیاط وقتی زدی زیر گوشم، برق سه فاز از کله ام پرید.. اصلا فکرشم نمیکردم، نیم وجب دختر انقدر زور داشته باشه.. )
سپس با انگشت اشاره ایی به سینه اش کرد ( این یادگاری تونم که جاش حسابی مونده..
بعد از اون ماجرا، هر وقت تو آینه جایِ کنده کاریتونو میبینم، کلی میخندم..
میگم من هی سالم میرم سوریه و هی سالم برمیگردم، دریغ از یه خط..
اما ببین نیم مثقال جنسِ لطیف چه بلایی سرم آورده آخه..
چنان زَدَتَم که تا عمر دارم یادم نره..)
چه روزهایِ سختی بود، اما به لطفِ خدا و دوستیِ این مرد، همه اش گذشت..
معجونی از خجالت و خنده به صورتم هجوم آوردند. هنوز آن سیلی و برش رویِ سینه اش را به خاطر داشت.
به سمت جانمازم رفتم و کمی عقب تر از سجاده یِ حسام، پهنش کردم. (بلندشو جنابِ امیرمهدی.. بلند شو که ظاهرا زیادم سر به زیر نیستی.. پاشو نمازمونو بخوونم تا این فرشته ها بدبختم نکردن.. )
با تبسم مقابلم ایستاد و پیشانی ام را بوسید ( خیالت تخت.. از هیچ کدومشون شماره نگرفتم..
تا حوری مثه سارا خانوم دارم، اونا به چه کارم میان آخه..؟؟)
چقدر ساده بود سارایِ آلمان نشین، که عشق را در روابطِ بدونِ مرز با جنس مخالف میدید.
ادامه دارد....
@tafakornab
@shamimrezvan
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡