فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا
صبحم را بانام تو آغاز میکنم
🌸دراین روزبه همه دوستانم
برکت ببخش ویاریشان کن
🌸تازیباترین روز را داشته باشند
با یاد خـ💜ـدا دلها آرام میگیرد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فایده_صلوات
❤️ امیر المؤمنین علی علیه السلام
🌺صلوات فرستادن در محو کردن
گناهان شدیدتر است از فرو
نشانیدن آتش توسط آب🌺
📚 ثواب الاعمال ۱۸۴
🌺✨اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌺✨مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺✨وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
﷽
#سلام_امام_زمانم❤️
اے گـــل نرگس!
تنها بہ امید دیدن روزگارٺ
هرشب و روز
نفس می ڪشم...
اے ڪہ نگاهم
فرش راهٺ!
و جانم فداے نگاهٺ!
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج🌼🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز☝️هرکس چهل روزخودرابرای خداخالص کند۰۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #سه_شنبه ٣١ تیر ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.٢۴
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٠۴
🌝اذان ظهر: ١٣.١١
🌑غروب آفتاب: ٢٠.١٧
🌖اذان مغرب: ٢٠.٣٧
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٠
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
☝️عدم پیگیری یکی ازمشکلات عمده ما☝️
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی #رفع_خستگی
✍🏻 افرادی که سرد مزاج هستند و از خستگی بعد از خواب رنج میبرند
✅ هنگام صبحانه از مواد گرم مزاج مانند عسل ، ارده و شیره استفاده کنند.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜 #مـــــــرداد همین نزدیکی هاست
💛شاید در باغچه ی کوچک گوشه ی
💜حیاط مان
💛یا شاید روی گل های پیراهنت
💜یا اینکه شاید
💛پشت در خانه مان
💜دستش را گذاشته باشد
💛روی زنـگ
💜در را باز کنید #مــــــــرداد آمده
💛ان شاءالله #مـــــــرداد
💜پر از روزی ودلخوشی باشه❣
💛هدیه ام راپذیرا باش
💜 "عشق" و"مهرومحبت"
💛 "نیکی ودعااااای خیر"
💜 "یکرنگی وصداااااقت"
💛 "سعادت طلبی وخیرخواهی"..
💛 سه شنبه تون پُر از خبرهای خوب
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
بزرگترین نعمت سلامتی است☝️
🌹🍃 #سوره_درمانی #حاجت_روایی_سریع
💜👈ختم سوره ذاریات
امام صادق ع فرمودند:
💚👈هرکس این سوره را بخواند ومداومت کند خداوند زندگیش را #اصلاح می کند و معیشت و زندگی شامل #ازدواج و #مسئولیت های زندگی وکارهای روزمره می شود.
هرکس بخواهد زندگیش مدیریت شود از خواندن این سوره غافل نشود .
تا قبل از ازدواج بخواند به نیت ازدواج و وقتی انشاالله ازدواج کرد بخواند برای مدیریت شدن زندگیش.
📚منابع: خواص آیات
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ثـروت
🍃🍂 ⇦ از روز سه شنبه شروع کند
تا ده روز ، روزی هزار بار بر مویز
بخوانید و بخورید
و در روز دهم نان و حلوا به مستحقان بدهید🍃🍂
مطالب مشابہ ↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهارم✍ #بخش_سوم
💜خیلی عجیب بود تا چند ماه پیش تمام دغدغه ی من این بود که چی بخورم و چی بپوشم و حالا انگار کل مشکلات دنیا روی شونه های من سنگینی می کرد …. خیلی برام نا گوار بود و هیچ آمادگی برای این همه غصه نداشتم برای همین از هم پاشیده بودم ….. که از تنها برادر خودم نارو بخورم و اون تونسته باشه سر خواهر بی پناهش کلاه بزاره …. شاید مثل مرگ پدر و مادرم از این موضوع رنج می بردم
💜زنگ زدم و منتظر موندم …اعظم اومد در رو باز کرد سلام کردم و اونم جواب داد رفتم تو…. نمی دونم چرا پشت در وایساد و بعد دنبال من اومد …. فرید از دیدن من خوشحال شده بود و خودشو انداخت تو بغلم ….اعظم گفت : من گشنم بود نهار خوردم ببخشید غذای تو رو هم گرم نگه داشتم بیارم یا میری می خوری ……فکر کردم حالا که خودش سر حرف رو باز کرده منم کوتاه بیام تا ببینم چه بلایی سرم آوردن ..گفتم نه تو زحمت نکش خودم می خورم ….دستت درد نکنه ….
💛خودش بیشتر اثاث رو چیده بود تمام اثاثیه ی مادر منم لا بلای اونا دیده می شد نگاهی به اونا کردم و رفتم تو اتاق عقبی دیدم اون جا رو هم رختخواب گذاشته و چرخ خیاطی و اثاث اضافه خودشو گذاشته بود … و انباری رو هم برای من چیده بود حتی قاب عکسهای منو زده بود به دیوار … قلبم داشت آتیش می گرفت نمی تونستم تحمل کنم ولی می دونستم که الان هر چی بگم به ضرر خودم تموم میشه با بی حوصلگی روی تخت نشستم … نهار نخوردم و صبر کردم تا هادی بیاد برای اینکه سرم گرم بشه تا زمان بهم سخت نگذره درس خوندم ……
💚اعظم دیگه با من حرف نزد و منم از تو انباری خارج نشدم فرید منو می خواست و تازه به حرف افتاده بود و هی میومد پشت در و صدا می زد عمه …. عمه منم عسلت … با این حرف اون مغز سرم می سوخت ….. ولی هر بار اعظم میومد و اونو می برد ….گرسنه شدم من از شب قبل چیزی نخورده بودم منی که اگر یک قاشق از غذای تو بشقابم می موند دو نفر تا اونو تو حلق من نمی کردن راحت نمی شدن منی که وقتی می رفتم مدرسه دو تا کیسه خوراکی همراهم می کردن ..حالا کسی نبود ازم بپرسه چند وقته چیزی نخوردی …
💜تا هادی اومد یک کم با خودم حرف زدم تا آروم بشم بعد رفتم سراغش قلبم داشت از تو سینه ام میومد بیرون …. هادی داشت چایی می خورد برعکس همیشه که میومد خونه سراغ منو می گرفت و تا با من رو بوسی نمی کرد نمی نشست اصلا از من نپرسید …. چشمش که افتاد به من گفت : خوبی خواهر ؟ گفتم سلام باهات کار دارم ….گفت : باشه بعدا الان خسته ام بیا چایی بخور من باید یک کم بخوابم …. صدامو بلند کردم که نمی شه الان باید حرف بزنیم چون خیلی باهات کار دارم …
❤️کاملا معلوم بود که دستپاچه شده خودشو جمع و جور کرد و آب دهنشو قورت داد و گفت بگو ….
گفتم : لطفا یکی ..یکی جواب منو بده ..اولا دفتر حقوق بابا رو چرا به من ندادی؟ …برق ازش پرید و گفت: کی بهت گفت تو اثاث کشی بودیم یادم رفت حالا بهت میدم فدات بشم … گفتم باشه بده دوم سند خونه که گفتی نصفش به اسم منه بیار ….گفت : اووووسند که هنوز کار داره حاضر نیست باید بره ثبت و خیلی کار داره انشالله حاضر شد میدم دست تو باشه ….
گفتم : کی حاضر میشه منو ببر محضر همون جا نشونم بده ….. با تردید گفت باشه فرصت کنم می برمت حالا برای چی می خوای ؟ نکنه به من اعتماد نداری ؟
💛گفتم چرا دارم …ولی اگر می خوای ثابت کنی منو از اون اتاق بیار بیرون اعظم وسایل منو چیده و اتاق ها همه ی جا رو هم پر کرده گفتی تا فردا الان فرداس بهم قول دادی …. دفتر حقوق رو هم بهم بده …..هادی سکوت کرد ….اعظم دست به کمر اومد جلو و سرشو کج کرد و یک وری به من نگاه کرد و مثل لاتها صداشو کلفت کرد و گفت : مثل اینکه این ماجرا ادامه داره کی به کی قول داده ؟ اگه کسی دست به اتاق های من بزنه هم خودمو هم فرید رو می کشم میگی نه امتحان کن ….منم کم نیاوردم …خیلی عصبانی بودم گفتم, بُکش چه بهتر همین الان این کارو بکن من تو اون اتاق نمی مونم والسلام …..
💚 یک دفعه پرید و موهای منو گرفت تو دستشو کشید هادی پرید اونو بگیره منم همین کارو کردم نمی تونستم زیر بار زور اون برم ولی به جای اون هادی دست منو گرفت و اعظم تا می خوردم منو زد هر کاری می کردم از دست هادی رها بشم فایده ای نداشت و ظاهرا می خواست ما رو از هم سوا کنه ولی در واقع به اعظم کمک می کرد تا من حساب کار خودمو بکنم ……..
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#احکام_شرعی #احکام_بانوان
👩🏻 حکم شرعی هاشور ابرو 👀
💠 برای هاشور ابرو که نوعی رنگ کردن ابروهاست لازم است برای ثابت ماندن رنگ آن تا سه روز آب 💦 به ابروها نرسد 🚱؛ حکم وضو و غسل در این حالت چیست؟🤔
✅ پاسخ:
😟 هاشور کردن ابرو مجوز شرعی برای وضوی جبیره یا تیمم حساب نمی شود.👸 خانم ها می توانند در ایام عادت ماهیانه 😐 که نماز به آنها واجب نیست این کار را انجام دهند.
🔰 در ضمن اگر با هاشور کردن جرمی روی پوست قرار می گیرد بر این اساس وضو با وجود آن جرم باطل ❌ است و اگر هاشور در زیر پوست باشد ضرری به صحت وضو و غسل نمی زند.✅
➖اگر این عمل از نظر عرف زینت تلقی شود باید از نامحرم پوشانده شود. ولی اگر به اندازه متعارف باشد و عرف جامعه آن را زینت به حساب نیاورد، پوشاندن آن لازم نیست.
💻 استفتاء از سایت مراجع عظام
#احکام_وضو_غسل
#احکام_وضو_هاشور_ابرو_بانوان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز
#امام_سجاد_ع:
🔸انسان بزرگوار ب بخشش خود میبالد،و انسان پست ب دارايى خويش مینازد
🔹إنّ الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ،و اللَّئيمَ يَفتَخِرُ بمُلكِهِ
📚ميزان الحكمه ج۱۰
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
🌸حدیث منتخب روز🌸
🔸 #امام_باقر (عليه السلام) :
🔹 براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.
📚 تحف العقول
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
🔅 #امام_صادق_علیه_السلام :
🔸 المُنجِياتُ: إطعامُ الطَّعامِ، وإفشاءُ السَّلامِ، وَالصَّلاةُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ.
🔹« عوامل نجاتبخش، عبارتاند از: اِطعام كردن، سلام کردن به همگان، و نماز خواندن در شب، هنگامى كه مردم خفتهاند.»
📚 الكافي: ج۴ ص۵۱ ح۵
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh