○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و چهارم ✍ بخش چهارم
🌹بازم دم دانشگاه بهشون التماس کردم که برگردین ولی حمیرا دعوام کرد و بالحن تندی گفت : چقدر حرف می زنی حالا دیگه اومدیم … برو دیرت نشه ما منتظر می مونیم …تورج گفت : برو خیالت راحت باشه دوست داشتیم که اومدیم ….. ایرج پیاده شد و گفت : نگران ما نباش میریم دور می زنیم و برمی گردیم …. حواستو جمع کن …. به چیزی فکر نکن …… گفتم : شما سه تا نعمت هایی هستین که خدا بهم داده از تون ممنونم ……. و رفتم مینا جلوی در منتظر من بود با هم رفتیم تو تا جامونو پیدا کنیم …. پرسید : اون حمیرا نبود جلو نشسته بود ؟ گفتم چرا خودش بود !!!!………
🌹یعنی اون الان اومده بود تو رو برسونه برای کنکور ؟…..نه نمیشه خیلی عجیبه ای بابا تا دیروز به خون تو تشنه بود ، امروز میاد تا تو دل گرم باشی و کنکور بدی ؟ نمی تونم باور کنم …. خوب بگو ببینم چی شد؟ برام تعریف کن …..گفتم : باشه مفصله بعد از کنکور برات تعریف می کنم ….. اول جای مینا رو پیدا کردیم و اونشست ….و بعد جای خودم که خیلی از اون دور بود رو پیدا کردم …. استرس زیادی داشتم مخصوصا که اتفاقات عجیبی پشت سر هم برام میفتاد ذهنمو مشغول می کرد و احساس می کردم زیاد تمرکز ندارم بیشتر به فکر این بودم که الان اونا دارن چیکار می کنن …..
ولی وقتی سئوالات رو جلوم گذاشتن شروع کردم به زدن و تا آخرش رفتم حواسم نبود که تست زبان رو هم به خوبی بلد بودم ….و خیلی زودتر از وقت تعین شده تموم کردم ……..
یک کم دور کردم ولی چیزی به نظرم نرسید که عوض کنم تا اعلام پایان وقت ….. و برگه ها رو جمع کردن ………
🌹زود مینا رو پیدا کردم و با هم رفتیم بیرون اون خیلی ناراحت بود و می گفت : خراب کردم وقت کم آوردم حالا اگر قبول نشم باید یک سال دیگه درس بخونم و اشک تو چشمش جمع شده بود دلم براش سوخت و گفتم مثل اینکه منم خراب کردم چون وقت زیاد آوردم نمی دونم چرا اینقدر زود تموم شد الان قاطی کردم نکنه سئوالات رو جا انداختم؟ … نکنه اشتباه زده باشم …. دلم شور زد و پشمیون شدم که اینقدر عجله کردم کاش با دقت بیشتری تست ها رو نگاه می کردم ….. داغ شدم و همون حس مینا رو پیدا کردم …..
🌹از دور دیدم که هر سه نفر کنار پیاده رو زیر درخت وایسادن و منتظر من هستن …. مینا گفت : ای بابا ، هنوز اونجان معلوم میشه خیلی براشون عزیزی ….. گفتم توام بیا با ما بریم می رسونیمت ….گفت بابام اون طرف منتظرمه مرسی می بینمت….کی میای پیش من …گفتم زود میام باید برای عذر خواهی بیام پیش مامانت ………
من با سرعت خودمو رسوندم به اونا ….حمیرا اوقاتش تلخ بود ولی از من پرسید زبانت رو چیکار کردی ؟ گفتم : فکر کنم اون تنها درسی بود که خوب زدم.
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_روز
#امام_حسین(ع):
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود
📚تحف العقول، صفحه248
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
📚فرهنگ سخنان امام حسین ص/ ۴۷۶
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه #امام_حسین_ع
✨وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
✨أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾
✨هرگز کسانی که در راه خدا گشته شده اند
✨مرده مپندار
✨بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان
✨روزی داده می شوند(۱۶۹)
📚سوره مبارکه آل عمران
✍آیه ۱۶۹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙⚫️🌎🌹واکنش تماشاگران لبنانی به تعزیه؛
وقتی شبیه خوان امام حسین(ع) یاری می طلبد...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دعا_درمانے
💫 دعای آسان برای #بخت_گشایی و ازدواج :
💥برای بخت گشایی و ازدواج فوری دعاهای ذیل را انجام دهد :
✨1- در قنوت نماز و یا در هنگام سجده آخر نماز ، دعای ذیل را بخواند :
( اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک ) .
✨ 2- همچنین برای گشایش بخت و ازدواج فوری ، دعای ذیل را
💥یکصدوچهارده مرتبه در مسجد یا زیارتگاه بخواند، در گشایش بختش بسیار زیاد موثر است.
( ربِّ انّی لِما أنزلتَ الیّ مِن خیرٍ فقیرٌ )
📚بهجت الدعا
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
#آقایون_بدونن
وقتى در خانه هستيد
طوری با همسرتان رفتار کنید
که بین بودن و نبودنتان در خانه بتوان فرق گذاشت!
بیشتر با همسرتون صحبت کنید.
#خانوما_بدونن
#اعتماد
بزرگترین کلیدآرامش قلب همسرتان؛
❤️اعتماد به شماست!
👈تلاش کنید
تاهمه رذایل را از روحتان پاک نموده
ومدیر پاک،مهربان و آرامی برای خانه باشید.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
تنبیه کودک در عرصه ارزشها صورت میگیرد نه مهارتها،
مهارت مثلا کودک برای پدرش میخواهد آب بیاورد از دستش می افتدو لیوان میشکند
اشکالی ندارد باید تمرین کندویاد بگیرد
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
🌸✨ امام رضا ؏ ؛
فرزندت را نزن و برای ادب کردنش
از او قهر کن ولی مواظب باش
قهرت طول نکشد و هرچه
زودتر آشتی کن✨
📚بحار الانوار۲۳/۱۱۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
سلام من😊 فاطمه هستم ...
من یه زن مذهبی هستم با شوهری مذهبی
مدتی بود شوهرم از روابط زناشوییمون راضی نبود و دلیلشم این بود که من خیلی خجالت میکشیدم از شوهرم و برام سخت بود خواسته هاشو برآورده کنم تااینکه یه بار یکی ازدوستان روحانی کانالی رو معرفی کرد به نام
❣ #سبک_زندگی❣
از وقتی که تو این کانال عضو شدم
به کلی دیدگاهم به روابط زناشویی تغییر پیدا کرده کلی اطلاعاتم زیاد شده شوهرم ازم خیلی راضیه و تمام اینارو مدیون این کانال هستم🌹👇👇
✅http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
هدایت شده از بنرها
🔥مجموعه ای از داستان های کوتاه و پند آموز
🌈 #حکایت_های_سعدی
🌈 #عبیدزاکانی
🌈 #مثنوی_معنوی
🌈 #بهلول_داناوملانصرالدین
را برای شما عزیزان در نظر گرفتم ، داستان هایی که علاوه بر کوتاه و مختصر بودنشان دارای محتوا و پیام خیلی مهمی در زندگی می باشد و برخی از آنها شاید در زندگی ما پیش آمده باشد.🔥
با ما باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
✨#داستان_های_بحار_الانوار
✨#جلد_سوم
✨#داستان_سی_و_ششم
👈 #پاداش_دسته_گل_اهدایی
🌴یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم.
🌴انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید: چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟!(چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید.)
🌴حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود: خداوند اینگونه ما را ادب کرده، چون در قرآن کریم می فرماید:
🍃وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا🍃
✨اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید.(سوره نساء/آیه 86)✨
🌴و من فکر کردم، از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم.
📚 بحار ج 44، ص 194
@tafakornab
@shamimrezvan