eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.5هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و نهم ✍ بخش دوم 🌸درست موقعی که دل از این دنیا بریدم صدایی به گوشم خورد… گریه یک بچه… و صدای دکتر که گفت: دوتاس… به خدا دوتاس… چرا نفهمیدیم؟… بدو… بگیر… بزن تو پشتش… دو تا دختر… رویا شنیدی؟ دوتا دختر… و من دیگه چیزی نفهمیدم و از هوش رفتم. 🌸با صدای ایرج هوشیار شدم اون دست منو گرفته بود و هی منو صدا می زد… چشمم رو باز کردم و دیدم همه اطراف من ایستادن و ایرج و عمه اولین کسانی بودن که دیدم… ایرج گفت: خسته نباشی عزیزم…خدا تو رو دوباره به من داد… می دونی بچه مون چیه؟ آهسته گفتم آره… گفت: یک دختره خوب و خوشگل. گفتم: دوتا دختر خوب و خوشگل!! 🌸گفت: تو می دونی؟! الهی قربونت برم و چشمهاش پر شد از اشک… منم گریه ام گرفت و پرسیدم حالشون خوبه؟ همین طور که اشکهاش رو پاک می کرد، گفت: آره عشقم، خوبن. خیلی خوب. حالا منتظرن مامانشون خوب بشه… گفتم دوتا دختر برات آوردم که هی نگی بچه می خوام و با من قهر کنی… 🌸عمه اومد جلو؛ ایرج با ذوق گفت خودش می دونست. ما مونده بودیم چطوری بهت بگیم تا هول نکنی… عمه منو بوسید. علیرضاخان و مینا و سوری جون هم بودن عمه گفت: خدا رو شکر… می ترسیدیم تو این حال شوکه بشی عمه جون ببین کار خدا رو… میگه برای من تعین تکلیف نکنین و دوباره من رو بغل کرد… گفتم می خوام ببینمشون… ایرج گفت الان تو دستگاه هستن، گفتن یک روز اونجا باشن تا خاطرشون جمع بشه چون وزنشون کمه دچار مشکل نشن… پرسیدم چه شکلین ؟ مثل هم می مونن ؟ 🌸گفت: نمی دونم به خدا الان که همه ی اون بچه های اونجا شکل هم هستن، بزار بیان میبینیشون. عمه می گفت من الان براشون دوتا طلا می گیرم که اسمشون روش باشه تا با هم اشتباه نکنیم. 🌸من از قبل فکر کرده بودم اگر خدا دختری به من داد اسمش رو بزارم ترانه چون هر وقت بهش فکر می کردم انگار یکی برای من یک ترانه ی زیبا رو زمزمه می کرد و تو این حال این اسم به ذهنم رسیده بود. ایرج هم باهاش موافق بود و برای پسر یا احتمال دوقلو بودن فکری نکرده بودیم. 🌸بالاخره اونا رو آوردن تا من برای اولین بار دخترامو ببینم… باورم نمیشد… دخترای من… حس خوبی که جایگزینی براش تو ی دنیا نبود. هر دوی اونا توی یک چرخ با یک پرستار اومدن. توی دلم گفتم من مادرم… من مادرم… مادر دوتا دختر… عمه یکی شون رو رو بغل کرد و داد به من… روی مچ دستش روی یک نوار سفید نوشته بود: رویا اولی دو کیلو و پانصد گرم… بغض کرده بودم از دیدن اون چنان هیجانی به من دست داده بود که وصف شدنی نبود… گفتم ترانه… ایرج اولیه ترانه است… 🌸و عمه دومی رو گذاشت توی بغلم یک لبخند معصومانه روی لبهای قشنگش بود. روی دستش نوشته بود دومی دو کیلو و چهار صد گرم… در یک لحظه اسم اونم به ذهنم اومد گفتم: ایرج تبسم… ببین خودش اسمشو با خوش آورده: تبسم… اونقدر احساساتی شده بودم که نمی تونستم جلوی گریه ام رو بگیرم… حالا حس یک مادر رو می شناختم. چقدر اونا رو دوست داشتم… هر دوشون روی بازو های من خوابیده بودن. دلم می خواست به خودم فشارشون بدم. نگاه کردم موی ترانه بور بود و موی تبسم مشکی به صورتشون دقت کردم با هم فرق داشتن… گفتم ایرج شکل هم نیستن. با هم تفاوت دارن! 🌸اینا دوقلوی همسان نیستن… عمه می گفت ببین هیچکس مثل مادر نمیشه ما هر چی فکر کردیم و نگاه کردیم چیزی نفهمیدیم… علیرضا خان می گفت من فهمیده بودم ولی دیدم شماها اصرار دارین شکل هم هستن گفتم شاید من اشتباه می کنم. رویا جان اسم بچه رو پدر بزرگ انتخاب می کنه… ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 امام حسن عسکری ع فرمودند: «كَفاكَ أَدَبًا تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ.» در مقام ادب براي تو همين بس كه آنچه براي ديگران نمي پسندي، خود، از آن دوري كني. 📚مسند الامام العسكري، ص288 🌹 ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد🎉🎊
⁉️ و « » 🌷 پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می فرمایند: «هر دو مسلمانى كه از یكدیگر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دینى نخواهد بود. پس هر كدام كه به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز زودتر به می رود.» ✅ (كافى، ج 2، ص 345 - وسائلالشیعه، ج 8، ص 585). ❓ « » ❓سوال: آیا کردن جایز است و به نماز و عبادات ضرری می رساند؟ ✅ پاسخ: 👇👇 «قهركردن بدون دلیل و به خاطر مسائل جزئی اخلاقا مذموم است اما ایرادی بر و و مكلف وارد نمی كند و چنانچه این قهر كردن ارتباط بخاطر نهی كردن طرف مقابل از انجام منكرات باشد. در این صورت قطع رابطه و ترك معاشرت با وی از باب نهی از منكر واجب می شود.» ✅ منبع 👈 (اجوبه، ص233، با استفاده از سوال 1072). ➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼ مثل چوب های نازک. 🌸 امام حسن عسکری(ع) فرمودند : : 🔹 کودک بودم، مادرم که آتش می کرد اول به چوب های نازک شعله می داد و آنگاه هیزم های بزرگ به راحتی شعله می گرفتند! 🔹 همانجا فهمیدم گناهان کوچک پای گناهان بزرگ را به زندگی باز می کنند. 📝 به نقل از استاد رنجبر 💙 فرخنده میلاد امام حسن عسکری ع میارک باد🎊🎉🎈
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 👇👇 ❓ چرا افراد سالم باید به اندازۀ بیماران بدحال دعا کنند؟ 🔹می‌دانسیتد که دعا فقط برای رفع بلا نیست، بلکه دعا جلوی بلاهای نیامده را هم می‌گیرد! بنابراین افراد سالم، احتیاج‌شان به دعا کمتر از افراد مبتلا و بیمار نیست! زیرا هیچ‌کس از فردای خود خبر ندارد. 🌸 امیرالمؤمنین على(ع) می‌فرماید: 🔹 امواج بلا را با دعا پس بزنید. [زیرا] بلادیده‌‏اى که بلا جانش را به لب رسانده است، نیازش به دعا بیشتر از کسی نیست که فعلاً در عافیت است، ولی از بلا در امان نیست. 📚 دعوات راوندی، ص۲۱ 🌸 همچنین امام صادق(ع) از پدرانشان نقل کردند که حضرت علی(ع) همیشه می‌فرمود: 🔹کسی که گرفتار بلا شده، حتی اگر بلایش بزرگ باشد، نیازش به دعا بیشتر نیست از کسی که در عافیت است، و طبعاً از بلا در امان نیست. زیرا هیچ کس از فردای خودش خبر ندارد. 📚 امالی صدوق، ص۲۶۵ 👤 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌕تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ ✨بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا 🌕وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ 🌕 فرخنده و بزرگوار است آن كسى كه در ✨آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و 🌕ماهى نوربخش قرار داد (۶۱) 📚 سوره مبارکه الفرقان ✍آیهٔ ۶۱
🌹🍃 رفـــع 🍃🌹 💜👈چنـــانچه شـــخص بیـــکار آیـــه زیررا بر کاغذ نوشـــته و با خـــود همـــراه داشته باشـــد ،ان شالله که کـــار پیدا نماید (آل عـــمران آیـــات ۷۳و۷۴) ✨قُل اِنَّ الفَضلَ بِیَدِاللهِ یُؤتیهِ مَن یَّشاءُ وَاللهُ واسِعٌ عَلیمٌ. یَختَصُّ برَحمَةِ مَن یَّشاءُ وَاللهُ ذُوالفَضلِ العَظیمِ. ✨ 📚خواص آیـــات قـــرآن کـــریم 🌺 🍃🌸 🌺🍂🌺🍂 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از خانواده بهشتی
🗣 دعوا بین زوجین اجتناب‌ناپذیر است اما قوانینش را رعایت کنید: ⇦در جمع دعوا نکنید. ⇦فقط روی مشکل تمرکز کنید. ⇦به گذشته بازنگردید. ⇦کنایه نزنید. ⇦توهین نکنید. ⇦خوب بشنوید ❤️🔅❤️ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔆💮🔆 برای فرزندتان الگو باشید 🌐نتایج بررسی های دانشمندان نشان داده، فرزندان در مواجه با مواد مخدر و الکل، مشابه والدین شان رفتار - سالم یا غیر سالم - می کنند دیدگاه شما می تواند تاثیر زیادی بر دیدگاه فرزندتان نسبت این مواد بگذارد و رفتارهای آینده او را شکل دهد. با اجرای سه روش زیر می توانید به الگوی مناسبی برای فرزندتان تبدیل شوید. در ادامه خواهد آمد..... ❤️🔅❤️ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
❤️اولین کانال همسرداری ایتا❤️ هر زنى عضو اين كانال شده زندگيش عوض شده🌹 بیش از 10.000 آموزش سیاست های زنانه و نکات ریز زناشویی😱👇 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆 @zendegiasheghaneh ویژه متاهلین👆 📵
هدایت شده از بنرها
داستان های کوتاه بهلول و مجموعه حکایات سخن بزرگان و جملات فلسفی و پندهای ناب و جملات دلنشین بزرگترین کانال داستان کوتاه در 🔻 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💜🌷💜🌷💜🌷💜🌷💜🌷 🔵 ✍ مرحوم حاجی دُنبلی خویی والی امین و مؤمن شهر خوی بود. او برای اصلاح موی سر خود هر بار به یک سَلمانی در هر گوشه‌ی شهر می‌رفت. وقتی از او می‌خواستند به یک سلمانی ثابتی در شهر برود، مخالفت می‌کرد و می‌گفت: نمی‌خواهم رفتنِ ثابت من پیش یک آرایشگر باعث شهرت و مشتری زیاد و در نتیجه گران‌فروشی او شود. 🌕 روزی برای اصلاحِ موی سر خود به محله‌ی قاضی شهر رفت. آرایشگر بی‌حوصله بود. علت را پرسید، گفت: چگونه حوصله کنم والی شهر هم دو شاهی بابت اصلاح موی سر خود می‌دهد و یک کارگر هم همین مبلغ را می‌دهد. 🍂 حاجی وقتی کار اصلاح موی سرش تمام شد و از صندلی برخاست دو شاهی به او داد و رفت. روز بعد یک گوسفند به او هدیه داد و گفت: خواستی بفروش و خواستی قربانی کن. بدان که من اگر بیش از دو شاهی که دستمزد توست به تو می‌دادم، نفس تو را عادت به گرانفروشی و طمع می‌دادم و در حق فقرا ستم می‌کردم. 🍃 حاجی دُنبلی یک‌ماه بعد به آرایشگر دیگری در محله دیگر شهر رفت. آرایشگر که از آرایشگر قبلی راهنمایی گرفته بود، زمان اصلاحِ‌ سر او، چهره‌ی خود غمگین ساخت اما حاجی اهمیتی نداد تا آرایشگر مجبور شد بگوید درآمدش کم است. 💥 حاجی گفت: بدان این سخن را آرایشگر قبلی به تو گفته است، من به تو هیچ چیز نمی‌دهم چون آرایشگر قبلی از من چیزی نخواست و من از او پرسیدم چرا غمگین است و آنچه من به او دادم انعام بود اما تو خود به عمد چهره‌ی خود غمگین کردی تا چیزی از من بستانی که اگر الان من به تو چیزی بدهم تو را عادت به سؤال و گدایی از مردم داده‌ام. 💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ 🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ