eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.5هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃 سلام روزتون بخیر ونیکی 🌺به ۱۸رمضان 🍃🌺خوش‌آمدید 🌺🍃🌺خدایا 🍃🌺🍃🌺سرنوشت زیبا 🌺🍃🌺🍃🌺خوشبختی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺دل‌ِ 🌺🍃🌺🍃🌺خوش 🍃🌺🍃🌺سلامتی 🌺🍃🌺نصیب 🍃🌺دوستانم 🌺بفرما @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ان شاءالله شروع هفته تون 💓شروع موفقیت 🌸پیشرفت 💓محبت 🌸شادی 💓خیرو برکت 🌸و شروع یه زندگی بینظیر 💓اول هفته تون عالی 🌸و تا پایان شادی همراهتون 💓طاعات قبول حق @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📣 🌺 مرحوم لواسانی می فرماید: هرگاه کسی چیزی را گم کند، این دعا را روز شنبه ۱۲۰ مرتبه تکرار کند . در خواب او را راهنمایی خواهند کرد. یٰا قَیُّومُ فَلٰا یَفُوتُ شَئٌ مِنْ عِلْمِهِ وَ لٰا یؤُودُهُ (سوره حج آیه ۷۰ ) منبع: منتخب الختوم / ۱۳۰ التماس دعا🤲 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🔺🔻 🔰✨هر کس روز شنبه ۱۰۶۰ مرتبه《 》گوید ثروتمند شود و شکی در آن نیست ان شا الله. 📚 گل های ارغوان ج 1ص 195 @shamimrezvan ღگشا👆👆
📚 ❤️ _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد خندم گرفت و در،گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها جواب سلامشونو دادیم داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم آقاے سجادے❓ با تعجب برگشت سمتم و گفت بله❓بامنید❓ بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ _بلہ بلہ حتما بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو مریم هم همراه محسنے رفت داخل خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم _سجادے کہ از استرس همینطور با سویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم _خندیدم و گفتم:مطمئنید صبر میکنید❓شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم معذرت میخوام خانم محمدے در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓ بلہ کاملا _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓ اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس نمیدونم والا پشت سرم بود چے بهش گفتے مگہ❓ هیچے جواب خواستگاریشو دادم. _حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ _وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد اسماااااء❓ سلام جانم❓ بیا کارت دارم باشہ ماماݧ بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ _همیـݧ الاݧ بیا.. بلہ ماماݧ مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمئنے❓ مگہ براے شما مهمہ ماما❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے❓ _خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓ _اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل... حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو _باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓ مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے _باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم _اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد. یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... _اردلا اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ _صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم باصداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلافردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چراانقد پکرے❓ _نکنہ ازتصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده ها❓ آهے کشیدم و گفتم.چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم. _داشتم میرفتم کهف والشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ صاف نشستم و گفتم.ݧ ݧ _بروکهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت. نیم ساعت داخل کهف بودم 〰❤️〰❤️〰❤️ خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما. اردلاݧ اومد کنارم نشست:اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا _آهے کشیدم وگفتم.نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما... اینطورے نگواسماء باورکـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقعا احتیاج داشتم. یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلودعوت کرده بود ....
همہ مشغول حرف زدݧ وباهم بودݧ ماماݧ هم اینورو واونورمیدویید کہ چیزے کم و کسرنباشہ _ازشلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست سجادے که حالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ ازآینده میترسم امااحساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس وازبیـݧ ببرم _غرق درافکارم بودم که یدفعه بابا وارد اتاق شد بہ احترامش بلند شدم إ اسماء بابا هنوز آماده نشدے❓ ازبابا خجالت میکشیدیم سرموانداختم پاییـݧ و گفتم_الاݧ آماده میشم باشہ حالا بیابشیـݧ کارت دارم _چشم اسماء جاݧ بابااگہ تاالاݧ نیومدم پیشت و درموردانتخابے کردے نظرے بدم یاباهات حرف بزنم واسہ ایـݧ بود کہ اطمیناݧ داشتم دخترے کہ مـݧ تربیت کردم عاقلانہ تصمیم میگره و خوانوادشو روسفیدمیکنہ. _الاݧ میخوام بهت بگم بابا مـݧ تا آخر پشتتم اصلانگراݧ نباش مامانتم همینطور دستمو گرفت وگفت: چقدزود بزرگ شدے بابا _بغضم گرفت وبغلش کردم وزدم زیر گریہ نمیدونم اشک شوق بود یا اشک غم اشکامو پاک کرد وگفت إ اسماء مـݧ فکر کردم بزرگ شدے دارے مث بچہ هاگریہ میکنے❓ _پاشو پاشو آماده شو الاݧ از راه میرسـ... کمدمو باز کردم  یہ مانتوے سفید با روسرے گل بهے کہ مامان بزرگ از مکہ آورده بودو سرکردم _با یہ چادر سفید با گلهاے ریز صورتے زنگ خونہ بہ صدا دراومد ازپنجره بیرونو نگاه کردم علے باماماݧ و باباش وخواهرش جلوے در وایساده بودݧ یہ کت وشلوار مشکی با یہ پیرهن سفید تنش بود _یہ دستہ گل یاس بزرگ هم دستش بود سرشو آوردبالا و بہ سمت پنجره نگاه کردسریع پرده رو انداختم و اومدم اینور صداے یا اللہ هاے آقایوݧ و میشنیدم _استرس داشتم نمیتونستم از اتاق برم بیروݧ ماماݧ همراه با ماماݧ بزرگ اومدݧ تو اتاق مامان:بزرگ بغلم کردو برام "لا حول ولاقوه الاباللہ" میخوند _ماماݧ هم دستمو گرفت و فشرد و با چشماش تحسیـنم میکرد وارد حال شدم و سلام دادم. 〰❤️〰❤️ علے زیر زیرکے نگاهم میکرد _از استرس عرق کرده بودو پاهاشو تکوݧ میداد مادرش و خواهرش بلند شدند اومدند سمتم و بغلم کردند پدرش هم با لبخند نگاهم میکرد _بزرگتر ها مشغول تعییـݧ مهریہ و مراسم بودند مهریہ مـݧ همونطور کہ قبلا بہ مادرم گفتہ بودم یک جلد قرآن چندشاخہ نبات و ۱۴سکہ بهار آزادے بود سفر کربلا و مکہ هم بہ خواست خوانواده ے علے جزو مهریم شد _همہ چے خیلے خوب پیش رفت و قرار شد فردا خطبہ ے محرمیت خونده بشہ تا اینکہ بعدا مراسم عقد رو تعییـݧ کنــ. بعد از رفتنشوݧ هر کسے مشغول نظر دادݧ راجب علے و خوانوادش شد بے توجہ بہ حرفهاے دیگراݧ دست گل و برداشتم گذاشتم تو اتاقم _مث همیشہ اتاق پر شد از بوے گل یاس شد احساس آرامش خاصے داشتم . ساعت ۸ و نیم صبح بود مامانینا آماده جلوے در منتظر مـݧ بودݧ تا بریم محضر چادرم و سر کردم و رفتم جلوے در اردلاݧ در حال غر زدݧ بود: اسماء بدو دیگہ دیر شد الاݧ میوفتیم تو ترافیک دستشو گرفتم کشوندمش سمت ماشیـݧ و گفتم:ایشالا قسمت شما خندید و گفت :ایشالا ایشالاـ _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... بابا جلوے محضر پارک کردو از موݧ خواست پیاده شیم علے با دیدݧ ما دستشو گذاشت روسینشو همونطور کہ لبخند بہ لب داشت بہ نشونہ سلام خم شد _اردلاݧ خندید و گفت ببیـݧ چہ پاچہ خوارے میکنہ هیچے نشده محکم زدم بہ بازوش و بهش اخم کردم. اردلاݧ دستم و گرفت و از ماشیـݧ پیاده شدیم ماماݧ و بابا شونہ بہ شونہ ے هم وارد محضر شدـݧ منو اردلاݧ هم با هم علے هم پشت ما با ورود ما بہ داخل محضر  همہ صلوات فرستادند _فاطمہ خواهر علے اومد و دستم از دست اردلاݧ کشید و برد سمت  سفره ے عقد دختره با مزه اے بود صورت گرد و سفید با چشماے مشکے،درست مثل چشماے علے داشت. _مادرش هم چادر مشکیمو از سرم برداشت و چادر سفید حریرے کہ بہ گفتہ ے خودش براے زݧ علے از مکہ آورده بود و سرم کرد و روصندلے نشوند _هیچ کسي حواسش بہ علے کہ جلوے در سر بہ زیر وایساده بود نبود عاقد علے و صدا کرد آقا داماد بفرمایید بشینید همہ حواسشوݧ بہ عروس خانومہ یکے هم هواے دامادو داشتہ باشہ _با خجالت رو صندلے کنارے مـݧ نشست باورم نمیشد همہ چے خیلے زود گذشت و مـݧ الاݧ کنار علے نشستہ بودم و تا چند دیقہ ے دیگہ شرعا همسرش میشدم استرس تموم جونم و گرفتہ بود. _دستام میلرزید و احساس ضعف داشتم عاقد از بزرگ تر ها اجازه گرفت کہ خطبہ عقد و  جارے کنہ علے قرآن و گرفت سمتم و در گوشم گفت: بخونید استرستوݧ کمتر میشہ قرآن رو باز کردم 〰❤️〰❤ _"بسمِ اللہ الرحمـݧ ارحیم" یــــس_والقرآن الکریم... آیہ هاے قرآن و تو گوشم میپیچید احساس آرامش کردم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ملکه انگلیس درخواست کرده برای شنیدن تلاوت قران اورابه مسجد ببرند چون احساس میکنه صدای تلاوت قران به او آرامش میده... 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ڪارگران از شریف ترین ✨ طبقه اجتماع هستند 🌸 زیرا چرخش دست و بازوے ✨ آنها باعث چرخش چرخه هاے 🌸 زندگے جامعه و امتداد ✨ رگه هاے حیات در مجاری 🌸 هستے است 🌸١١ اردیبهشت ✨روز جهانے 🌸ڪار و ڪارگر خجسته باد🌹
💎پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🌙ماه رمضان، ماه خداست؛ ماهى كه خداوند، حسنات را در آن، دو برابر مى كند و سيّئات را محو مى كند، ماه بركت، ماه بازگشت به سوى خدا، ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت. پس، در اين ماه از هر حرامى بپرهيزيد و در آن، زياد قرآن تلاوت كنيد و در آن، حاجت هاى خويش را بخواهيد و در آن، به ذكر پروردگارتان بپردازيد و مبادا ماه رمضان نزد شما، مانند ماه هاى ديگر باشد؛ چرا كه آن نزد خداوند، نسبت به ماه هاى ديگر، حرمت و برترى دارد و مبادا در ماه رمضان، روز روزه دارى تان مثل روز خوردنتان باشد 📚فضائل الأشهر الثلاثة، صفحه 95
⭕️ جلوگیری از عادت ماهیانه با قرص جهت روزه گرفتن ❓ سو ال: آیا زن می تواند برای روزه گرفتن تمام ایام ماه رمضان، از قرص یا آمپول جلوگیری استفاده کند تا عادت نشود؟ ✅ پاسخ: 🔻🔻 اگر استفاده از آن برای او ضرر نداشته باشد، اشکال ندارد و روزه صحیح است. 🔻 🔻 ♦️ امام، استفتائات ج 1، س39
✍🏻هر کس در روز شنبه ۱۰۰۰ بار بگوید ⇦یا قَاضِيَ‏ الْحَاجَات⇨ و ۱۰۰صلوات فرستد و به امام باقر ع هدیه کند به هرحاجتی که دارد نائل گردد 📚گل‌هاے ارغوان۱/۳۸
مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ ✨إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ ✨شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿۱۴۷﴾ ✨اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد ✨خدا مى‏ خواهد با عذاب شما ✨چه كند و خدا همواره سپاس‏ پذير ✨حق‏ شناس داناست (۱۴۷) 📚 سوره مبارکه النساء ✍ آیه ۱۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➕دو دقیقه زیبا👌از حال و هوای سیاه پوش کردن حرم امیرالمومنین ، اگر دلت هوایی نجف شد و اشک چشمت جاری شد ، دعا کن برا فرج امام زمان علیه السلام 👈نشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴⚫️🏴⚫️🏴⚫️🏴⚫️🏴⚫️🏴 ١- غسل کردن مقارن با غروب آفتاب. (با نیت غسل توبه، غسل شب قدر، غسل زیارت امام حسين عليه السلام) ٢- دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۷ مرتبه سوره توحید و بعد از اتمام نماز، ٧٠ مرتبه استغفرالله و اتوب الیه (بعد از استغفرالله، ربّی ندارد) و بعد از آن هم حاجت خود را از خدا بخواهید. ٣- شب های قدر ۱۰۰ رکعت نماز هم دارد که مثل نماز صبح دو رکعت دو رکعت خوانده می شود. ٤- قرآن بر سر گذاشتن و دعای آن. (قصد زیاد شدن عقل و خرد باشد و نیتش این باشد که با علوم قرآنی کامل شود و نور قرآن با نور عقل او جمع شوند) ٥- زیارت امام حسین (علیه السلام). ٦- تلاوت سوره های روم، عنکبوت، دخان به خصوص در شب بیست و سوم. ٧- احیا نگه داشتن. (باعث آمرزش گناهان می شود) ٨- خواندن دعای جوشن کبیر. ٩- صد مرتبه از شب تا قبل از نماز صبح. (اللهم العن قَتَلَةَ امیرالمومنین) ١٠- صد مرتبه از شب تا قبل از نماز صبح. (أستغفرالله ربّی و أتوب الیه) 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨ 🔵 ۱۹_ماه_رمضـان ۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه". ۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ". ۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود . ۴- " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود. ✅برای دسترسی به اعمال کامل شب های قدر به الجنان شیخ عباس قمی مراجعه شود✅ ✨🌙 🌙✨
قسم بہ ذاٺِ و صفاٺ خداۍ ݪَم یزݪے سـرم اگر برود دݪ نمِے‌ڪنم زِ علــے ♥️ قـدڔ🌙🥀
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش توبه چرا سراغ دل ما نیامده گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم هل من معین غربت (عج)نیامده آری برای بنده شدن وقتمان کم است ای دل بسوز تا شب احیا نیامده ای که دستت میرسد بر زلف یار درحضورش نام ماراهم بیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا 🥀 اَميرَ الْمُؤْمِنينَ حیدر ریخت بر دامن محراب ز فرق سراو آنچه اندوخته ازخون جگرکرد على(ع) گر چه درهر نفسى بود على (ع) را مـــعراج غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على ▪ایام ضربت خوردن و شهادت ▪امام علی علیه السلام تسلیت باد
.... میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد
✨﷽✨ ✨ حرمت هارا نشڪــــنیم شاید روزے،جــــــایي بہ دلیلي مجبور باشيم بہ هم سلام ڪنیم همیشہ بہ حد یڪ سلام هم شده حرمت نڪَہ داریم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 آجَرَكَ الله یا صاحِبَ الزَّمان شب قدر اومده اما شب غم به سر نیومد چرا چشم من نباره ماهم از سفر نیومد  باید برایِ ظُهورت دعا کند حرفِ پدر به رویِ پسر می کند اثر... 🥀 أللَّهُمَ عَـجِّلْ لِوَلیِکَ ألْفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 ایّام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیت باد🏴 خون جبین به گلشن حسنش گلاب شد چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد از خون او به دامن محراب، نقش بست بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی حتی به غربتش جگر خون کباب شد
🖋 تا ۱۰ شب هر شب دو رکعت نماز حاجت بخوان سپس بے‌تکلم با کسے ۱۱۰ صلوات فرست و ۱۵۷۰ "یاعَلےّ" بگو و حاجت بخواه و سه صلوات بفرست ✺➹ 📚گنجهاے معنوے۱۵۴ ღـگشا⬆