اجبار به تکرار در ناخودآگاه
✒️زمانی که در روابطِ مان به بنبست میخوریم، قطعن ناکامی شدیدی را تجربه میکنیم. شاید تا کنون افرادی را انتخاب کردهایم که گویی به ظاهر از آنها در زندگی اجتناب کردهایم.
آیا تا به حال از خودمان پرسیدهایم که چرا من آدمهایی با شخصیتهایی تقریبا مشابه را انتخاب میکنم؟ چرا در رابطهای هستم که #رنج آن بیش از #لذت آن است؟
شاید به الگوی انتخابهای تان تا الان توجه کرده و حتا به آن پیبرده باشید. انتخاب شریک عاطفیِمان، هر چند #ناهشیار، ناشی از تجربه #عشق در روابط گذشتهی ماست.
چرا با این که رفتار پدر و مادرم مرا آزرده درست فردی شبیه آنها یا درست شخصیت متضاد آن ها را انتخاب میکنم؟
شاید پدری داشتهایم عبوس که مدام با حرفها و نگاهها تحقیرمان کرده، و ما عشق را بدون این که بخواهیم این گونه تجربه کردهایم. بنابراین مردهایی را انتخاب میکنیم که دقیقن مشابه پدرمان است و ما نمی دانیم چرا انتخاب میکنیم با این که مدام در رنجیم.
مادری داشتهایم که از لحاظ #هیجانی سرد و هیچ موقع آن عشقی را که خواهانش بودیم، به ما نداده است. و ما بالعکس به دنبال زن های اغواگر میرویم و هیهات که این زنها نیز اغلب با خیانتهایشان، درست به مانند مادر، ما را ناکام و محروم از عشق میگذارند.
امّا چرا در چرخه این انتخابهای غلط و معیوب گیر میافتیم؟
با اینکه روابط مان را قطع میکنیم، فرد دیگری را با همان ویژگی ها انتخاب میکنیم. یا توان جدایی را با وجود رابطه اشتباه نداریم.
ما عشق را در ناامنی آموختهایم. و هر بار ناکام شدهایم. ما روابط ناسالمِ مان را با آدم های اشتباه ادامه میدهیم گویی هر چند ناهشیار میخواهیم برای یک بار هم که شده ثابت کنیم این بار «من» توانستم. توانستم عشق مادر یا پدرم را داشته باشم. امّا فراموش کردهایم که داریم همان کار را تکرار میکنیم و انتظار نتیجهی متفاوتی داریم. به راستی مگر تعریف #دیوانگی این نیست ؟!تکرار تجربهیِ یکسان و انتظار نتیجهیِ متفاوت.
.@selfknowledge1401
✒️زمانی که در روابطِ مان به بنبست میخوریم، قطعن ناکامی شدیدی را تجربه میکنیم. شاید تا کنون افرادی را انتخاب کردهایم که گویی به ظاهر از آنها در زندگی اجتناب کردهایم.
آیا تا به حال از خودمان پرسیدهایم که چرا من آدمهایی با شخصیتهایی تقریبا مشابه را انتخاب میکنم؟ چرا در رابطهای هستم که #رنج آن بیش از #لذت آن است؟
شاید به الگوی انتخابهای تان تا الان توجه کرده و حتا به آن پیبرده باشید. انتخاب شریک عاطفیِمان، هر چند #ناهشیار، ناشی از تجربه #عشق در روابط گذشتهی ماست.
چرا با این که رفتار پدر و مادرم مرا آزرده درست فردی شبیه آنها یا درست شخصیت متضاد آن ها را انتخاب میکنم؟
شاید پدری داشتهایم عبوس که مدام با حرفها و نگاهها تحقیرمان کرده، و ما عشق را بدون این که بخواهیم این گونه تجربه کردهایم. بنابراین مردهایی را انتخاب میکنیم که دقیقن مشابه پدرمان است و ما نمی دانیم چرا انتخاب میکنیم با این که مدام در رنجیم.
مادری داشتهایم که از لحاظ #هیجانی سرد و هیچ موقع آن عشقی را که خواهانش بودیم، به ما نداده است. و ما بالعکس به دنبال زن های اغواگر میرویم و هیهات که این زنها نیز اغلب با خیانتهایشان، درست به مانند مادر، ما را ناکام و محروم از عشق میگذارند.
امّا چرا در چرخه این انتخابهای غلط و معیوب گیر میافتیم؟
با اینکه روابط مان را قطع میکنیم، فرد دیگری را با همان ویژگی ها انتخاب میکنیم. یا توان جدایی را با وجود رابطه اشتباه نداریم.
ما عشق را در ناامنی آموختهایم. و هر بار ناکام شدهایم. ما روابط ناسالمِ مان را با آدم های اشتباه ادامه میدهیم گویی هر چند ناهشیار میخواهیم برای یک بار هم که شده ثابت کنیم این بار «من» توانستم. توانستم عشق مادر یا پدرم را داشته باشم. امّا فراموش کردهایم که داریم همان کار را تکرار میکنیم و انتظار نتیجهی متفاوتی داریم. به راستی مگر تعریف #دیوانگی این نیست ؟!تکرار تجربهیِ یکسان و انتظار نتیجهیِ متفاوت.
@selfknowledge1401