eitaa logo
دلــــ«دست»ــنویس
232 دنبال‌کننده
922 عکس
249 ویدیو
7 فایل
﷽ شمیمـ❤ـظهور _به درخت‌ها نگاه کن! قبل ازاینكه شاخه هاشون، نور زیبایِ خورشید ولمس کنه، ریشه هاشون تاریکی ولمس می‌کنه! پس بدون که برایِ رسیدن به نور، گاهی باید از دلِ تاریکی عبورکنیم‌. +دل قوی دار:) |به جمع خودمونی ودلی ماکه با هنرم آمیخته‌ست خوش اومدین🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ سلام بر تو ای پاک‌نهاد و ای هراسان از آشوب دوران. (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز بیست‌ونهم
هرچند نام نیک فراوان شنیده ایم نامی به باشکوهی "زینب" ندیده ایم...
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ سلام بر تو ای همراه خیرخواه (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز سی‌ام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجاةِ، سلام بر تو ای کشتی نجات (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز سی‌‌و‌یکم
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه🙂🌱 ببخشید این چند روز نشد فعالیتی داشته باشم؛ اما خب در کنار امام رضا دعاگوتون بودم♥️ یکم براتون از این چند روز بذارم🥰 (البته خیلی وقت نکردم عکس بگیرم)
توی این عکس یه خلوت زیبا دیدم با پرچم خانوم جان حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه که قشنگ بنظرم اومد🙂🌱 یه رزق بزرگی هم قسمت شد که واقعا بهترین اتفاقی بود که میشد بیفته♥️ الحمدالله 🪴
دلــــ«دست»ــنویس
#خاطره توی این عکس یه خلوت زیبا دیدم با پرچم خانوم جان حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه که قشنگ
توی این جلسه یه آقایی بانی شدن که یه مبلغی بدن تا کمک هزینه ای باشه برای کربلا رفتن یه تعداد... یه حسی بهم میگفت با رفقایی که اومدیم اسم یکی مون در میاد🥲 برامم واقعا فرق نداشت کدوم مون... تا اینکه من شمارم شد ۵۳ و دوستم ۳۵ 🌱 مداح اومد اولین شماره رو بخونه که گفت سی وووووو .... و بعد مکث به نسبت طولانی گفت ســـی وووو پنـــــج 🥹 ما شوک زده به دوستم نگاه کردیم و انگار صدایی نمیشنیدیم دیگه که تکرار مداوم مداح مارو از شوک خارج کرد و ازش خواستیم بلند شه و بگه که ۳۵ عدد ایشونه🥺 واقعا الحمدالله الذی خلق الحسین♥️ اهل بیت تو هر حالی مارو میبینن و صدامون و میشنون🌱 گاهی اگر اتفاقی میخوایم نمیفته یا بالعکس همش حکمتی داره و قطعا تو موقعیت بهتری ، بهترشو بهمون میدن🌸 فقط لازمه باور داشته باشیم. (خلاصه که این از شب اول حرم مون🙃💚) «۱۷ آبان ۱۴۰۳» ♥️🫀
شهید پورمرادی توی وصیت نامه‌ش یه جایی نوشته بود: اگر در‌ راه‌ خــدا رنـج‌ را تحمل‌ نکنید، مجبور‌ خواهید‌ شد‌ در راه‌ شـیطان رنـج‌ را تحمل‌‌ کنید... -می‌بینی؟! این سختـی‌ها خاصیت دنیاست؛ مهمه کجا خرجش کنی تا ارزشمندش کنی..
پشت رودخانه‌ی چه کنم چه کنمِ زندگی که گیر می کنین فقط امام زمان عبورتون میده . _حاج‌حسین‌یکتا
هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد وای از این عمر که با میگذرد میگذرد... .
-میگفت: یادمان‌باشد‌گناه‌که‌کردیم آن‌‌رابه‌حساب‌جوانی‌نگذاریم میشودجوانی‌کرد‌به‌عشق‌مھدی‌(عج) به‌شهادت‌رسید‌فدایِ‌مھدی‌(عج) ...! شھیدمحسن‌عرب‌‌بهشتی
♥️🫀 رو به روی پنجره فولاد گوهرشاد دیدم بابامو که روی خاک حرم افتاد می گفت زن و بچه و خونه زندگیمو هرچی که دارم و امام رضا بهم داد... یه روز نباشی من که بیچارم هعی گره وا میکنی از کارم کرببلامو‌ بده اینبارم امام رضا خیلی دوستت دارم💚 (این شعر و یجور خاصی دوست دارم🥲) «۱۷ آبان ۱۴۰۳» •|دلــــ«دست»ــنویس|• ➜ @shamimzohor313
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ، سلام بر تو ای چشمه حیات (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز سی‌‌و‌دوم
شهید رئیسی🙂🌱
دلــــ«دست»ــنویس
⭕️دلنوشته دختر شهید رئیسی 🔸امروز داشتیم یک دسته از دارو ها را جابجا می کردیم. مامان گفتند ببین روی این کرم ها چی نوشته بلند خواندم کرم ترک پا ، کرم ....، ... دلم تکان خورد دیدم مامان زیر دست هایشان بی صدا گریه می کنند. مدت زیادی بود که به خاطر سفر های زیاد و پشت هم و سفر با ماشین تو جاده های سخت زانو های بابا درد های زیادی داشت . گاهی حتی نشستن در نماز براشون سخت میشد . به زحمت نماز می خواندند. این هفته های قبل از شهادت درد پا اذیت می‌کرد. یک دکتری آمده بود چسب درد زده بود . نمی دونم چسب درد رو بد زده بود، چسب بد بود یا پوست حاج آقا خیلی حساس بود که اطرافش پر از تاول شده بود. کار به اورژانس و پانسمان و...کشید. من با شنیدن این خبر خیلی بهم ریختم. از تصور دردی که می کشیدن خیلی اذیت بودیم. حساسیت فصلی پوستی هم اضافه شده بود . پاشنه پاشون ترک میزد. این همه کرم برای همان بود. وقتی می رفتند تبریز هنوز پاشون پانسمان داشت. پوست حساس لطیف و پانسمان و تاول ها همه در چند ثانیه سوخت . بعد تر ها فهمیدیم بخشی از پای ایشان در ورزقان جا مانده بود و دوستانمان همانجا به خاک سپرده اند. پیکر اربا اربا سهم روضه های شب هشتم محرم بود برای حاج آقا... ما را بخرد کاش
دلــــ«دست»ــنویس
شهید رئیسی واقعا قضیه ش فرق میکنه... داغش مثل داغ سردار هیچوقت سرد نمیشه💔 موافقید یه فاتحه بخونیم براشون؟🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 داشتم دعا میخوندم که این پاکت و یه آقایی گذاشتن رو کتاب دعا و بدون هیچ‌حرف و واکنشی رفتن🥲♥️ هدیه قشنگی از طرف حضرت زینب سلام الله علیها بود😍 امیدوارم کلی از این رزق یهویی ها قسمت تون شه😍🌱
باب الجواد چیست که در بین زائران، آنجا که میرسند قسم میشود زیاد...! 🫀♥️ •|دلــــ«دست»ــنویس|• ➜ @shamimzohor313
السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و پاکت (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز سی‌‌و‌سوم
اَزقَشَنگی‌هـٰای‌ِحَرف‌زَدَن‌ بـٰا‌اِمـٰام‌زَمـٰان‌اینِہ‌‌‌‌‌‌کِہ‌‌‌‌‌ . ‌. لازِم‌نیست‌‌مَنظورِت‌رو بَراش‌توضیح‌بِدی!(:❤️‍🩹"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن... کز این در هیچ کس با دست خالی برنمی گردد! میسر گر نشد لطفش برو خود را ملامت کن که کم لطفی ز اولاد علی باور نمیگردد... ♥️🫀 🌱 •|دلــــ«دست»ــنویس|• ➜ @shamimzohor313
من‌درتُـوگریزان‌شدم‌ ازفتنہ‌ےخویش من آنِ تُـوأم، مـَرا به مَـن بازمدھ.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📸 •|دلــــ«دست»ــنویس|• ➜ @shamimzohor313
در خدمتتون هستیم🌱🖤
السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللّٰهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الْأَمْرِ سلام بر تو، خدا در تحقق وعده‌ای که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب کند. (برشی از زیارت امام زمان درروز جمعه) 🌱 ✨روز سی‌‌و‌چهارم
✉️ سلام ، دانشکده اومدم که🥲 والا رفقا نزدیک میدونن این دو سه روزی که مشهد بودم چقدررر برنامه مون پر بود 🥲 هم خیلی دلتنگ حرم بودم... هم دلتنگ رفقا دانشکده... هم رفقا خوابگاه... هم دوستان مشهدی... هم کارای دانشکده برا فارغ التحصیلی و اتمام بسیج 🥲 و همه اینا باید انجام میشد؛ واقعا شرمنده ام و کم توفیق که یا فرصت نشد خیلی از دوستان و ببینم یا مدت کمی کنارشون بودم🥲💔 ان شاءالله به دعای شما بازم میام مشهد🥺