#تلنگرانه
میگفتن نگو من خیلــی گناهکارم؛
این کار رو ادامه نده تا به یقیــن برسه!
روی صفات خوبت کار کن تا به یقین برسه،
معصــیت رو به یقین نرسون,
ایمان رو به شک تبــدیل نکن!
-میرزا اسـماعیل دولابی-
♥️۳:۱۳♥️
یا این دل شکستهی ما را صبور کن ؛
یا لااقل به خاطر زینب ، ظهور کن .
#اللهمعجللولیکالفرج 🤍
🍃
✨
خدا بزرگه
انقد فکر نکن چی میشه
امیدوار باش🌱
خدا قشنگ میچینه ..🤍🙃
#انرژی_مثبت
استوریاروکهبازمیکنی:
یکیکربلاس . .
یکیمشهده . .
یکیتویراهه . .
یکینجفه . .
یکیدارهآمادهمیشهبره . .
وسوالیکهپیشمیاد !
+فقطمناضافهبودم؟:))))💔
#خاطره
شب آخر مراسمات حضرت رقیه
یه مهمون ویژه داشتیم که تا آخر باهامون بود، بدون اینکه از جاش تکون بخوره😌
به پاس محبتش بهش چایی تعارف کردم ، اما نخورد دیگه😄🌱
(البته واقعا لطف میکرد و ازش ممنونم که با ما کاری نداشت،
امیدوارم زنده باشه😍)
پ ن: اینقدر که جای ما سوسک هست حس میکنم در جهان نیست🥲🤕
دلــــ«دست»ــنویس
دوستان کسی اینجا شهید احمد علی نیری و میشناسه؟👇 (اینجا بهمون بگید) https://daigo.ir/secret/212072866
سلام روز بخیر😍🌱
امیدوارم حالتون خوب باشه🌹
ایشونو قرار بود ده روز پیش معرفی کنم🥲
منتها یکم سرم شلوغ شد و نشد🥲ببخشید؛ ان شالله امروز ایشونو یه کلی معرفی میکنم😍
دلــــ«دست»ــنویس
#معرفی_شهید بیوگرافی کلی شهید احمد علی نیری
#شهید_احمدعلی_نیری
از همون زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان میداد. همه میدانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آنها برخورد سختی خواهد کرد🙂🌱
دلــــ«دست»ــنویس
#شهید_احمدعلی_نیری از همون زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گن
شهید احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس هم بودند🌹
آقا احمد علی یه داستان تحول خیلی قشنگ به نقل از دوست شون دارن که اگر موافق باشید اونو براتون بگم؟!🙃
دلــــ«دست»ــنویس
آقا احمد علی یه داستان تحول خیلی قشنگ به نقل از دوست شون دارن که اگر موافق باشید اونو براتون بگم؟!🙃
رفتار و عملکرد آقا احمد با بقیه فرق چندانی نداشت؛ داخلِ یک جمع همیشه مثل اونها بود و میخندید و حرف میزد و... آقا احمد هیچوقت خودشو از دیگران بالاتر نمیدونست. در حالی که دوست شون میگن همه میدونستیم که ایشون از بقیه به مراتب بالاتر هستن🙂
دلــــ«دست»ــنویس
رفتار و عملکرد آقا احمد با بقیه فرق چندانی نداشت؛ داخلِ یک جمع همیشه مثل اونها بود و میخندید و حرف م
دوست شون وقتی میبینن با وجود رفتارهای عادی اما آقا احمد جوری دیگه انگار بندگی خدارو میکنند تصمیم میگیرن که به ایشون نزدیک تر بشن و اوقات بیشتری و با ایشون بگذرونند...