(جام شیطان)
مَردِ حق، کی؟ شیشهی قلب ضعیفان بشکند
مَرد ، آن باشد که قلبِ زورمندان بشکند
مصرع نغزی ز "بیدل" یاد دارم این که گفت :
"سنگ اگر مَرد است جای شیشه سندان بشکند"
گرگ وقتی میدراند گوسپندان را، سپس
زیر بار غصه، پشتِ مَرد چوپان بشکند
کوهکن را گر شکست آمد به سر از سوز عشق
آهِ شیرین هم در آخر، طاق بستان بشکند
پشت عالم میشود خم زیر بار غصهها
هجر یوسف نیز پشت پیر کنعان بشکند
دانش و فرهنگ باشد رهنمای آدمی
کشتی بی ناخدا را موج طوفان بشکند
زور بازوی جهالت میکند خلقی اسیر
فکر دانا عاقبت دیوار زندان بشکند
اعتبار آدمی بر وعده و پیمان اوست
نیست انسان آنکه راحت عهد و پیمان بشکند
در عمل باید که مَردی کرد نه وقت سخن
وَرنه مشت خلق، دندانِ سخنران بشکند
سَروْ از بیحاصلی گردنفرازی میکند
از گرانباری اگر چه تاک، آسان بشکند
حرمت نان و نمک را هر که داند کی توان
ناسپاسی کرده و روزی نمکدان بشکند ؟
شکر نعمت را بجای آور که افزون میکند
نعمتت را ؛ ورنه این نعمت ز کفران بشکند
قطره قطره میتوانی شست زنگ سینه را
کوه ها را قطره های ریز باران بشکند
گوهر دل را بهایی هست نزد کردگار
کِاعتبار و قیمت دریای مرجان بشکند
طرّهی گیسو اگرچه خودنمایی میکند
قدر زلف طرّه را، موی پریشان بشکند
رهروِ شیطان مشو دل بر ستمکاران مبند
کز تزلزل، بر سرت ارکان ایمان بشکند
آن درختی که ندارد ریشه در زیر زمین
گرچه باشد استوار از باد و بوران بشکند
گر بیفتد پرده از رخسار انسانها دمی
زهد و تقوای ریاکاران، فراوان بشکند
تیغ کین افتد اگر در دست نامردان دهر
در دل محراب، فرق شاه مردان بشکند
قافیه گر شایگان آوردهام در این غزل
شایگان نبوَد مرا گر قدر دیوان بشکند
جام ایمان را شکستن (ساقیا) از ابلهیاست
هست عاقل آن کسیکه جام شیطان بشکند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(امیر اتقیا)
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
چون علـــی ، شاه سـریـر انمـــاست
مــالــک الملــک و امیــر اتقیـــاست
غــــم نــدارد شـــیعــه در روز جـــزا
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(از غدیر تا عاشورا)
آن دسـت که در غــدیــر خــم بالا رفت
بــا امــر خــــدای خــالــق یکتــــا رفت
دسـتیسـت کـه آوازهی آن در تــاریــخ
تا عــرش خـــدا به روز عــاشـورا رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(از غدیر تا کربلا)
فـراز دست نبی، گرچه دست مـولا رفت
ولی حسین سرش سوی عرش اعلا رفت
یکی به کرب و بلا و یکی به دشت غدیر
بــرای دیــن خـــداونــد حـیّ یکتــا رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
#عید_ولایت
ایـن عیــد ، مبــارک و مُهنّــا باشد
روز شعـف و نشـاط دل هــا باشد
فرمود محمد که پس از رحلت من
بر خلق (علی) امیــر و مــولا باشد
سید محمّدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(گوگل پرستان)
وقتی تمیز شعر خوب از بَد ندارند
اشعار جعلی جای اصلی میگذارند
نسبت دهند اشعار سستی را به رندان
چون قدرت تفکیکِ آنها را ندارند
صرفاً مشو قانع به گوگل ای گرامی!
وقتی عموماً سرچ ها ، بی اعتبارند
باید کنی تحقیق ، از وبهای جامع
نه سایتهایی که کپی هی مینگارند
اشعار شاعرها که در «گنجور» ثبت است
گنجینه هایی پر بها و شاهکارند
«گنجور» باشد شعر شاعرهای ماضی
آنها که در مُلکِ سخن، کوه وقارند
تفکیک کن اصلی و جعلی را به دانش
اشعار جعلی در مجازی، بی شمارند
اندیشه ورزان، خالق آثار بکرند
گوگلپَرستان عاری از هر ابتکارند
آنان که زین کردند اسب مَعرفت را
در عرصهی میدانِ دانش تکسوارند
وقتی قریحه هست و دانش، از بزرگی
تخت غزل را با قداست، «شهریار» ند
وقت چکامه، گرچه در فصل خزاناند
اما شکوفا ، مثل گلهای «بهار» ند
وآنانکه سر در لاک جهل خویش کردند
از غفلت و درماندگیها بیقرارند
اشعار سست خویشتن را در مجازی
با نام شاعرهای زبده میگذارند
تا خوانده گردد گفتههاشان از حقارت
بیمی ز جعل نام شاعرها ندارند
اکنون اگر که در مَجازی یکّه تازند
در انجمنهای حقیقی، تار و مارند
وقتی نمیدانند فرق دوغ و دوشاب
حتی به نزد خویشتن هم شرمسارند
در جمع اهل دانش از فرط ندانی...
این قوم دایم مدعی همچون حمارند
در بیشهی شیر و پلگان قوی چنگ
بوزینهوش از بیم جان بر شاخسارند
هنگام بحث شعر ، مانند شغالان
زوزه کشان پیوسته در حال فرارند
هرچند اگر بالند بر خود، از جهالت
تاریخ میگوید که : ننگ روزگارند
سنگی که با ارزش بوَد گردد نگینی
باقی ز پستی همچو ریگ کوهسارند
کی ذرّه را باشد فروغی نزد خورشید
چون جمله نوری در حضور او ندارند
اصلاً قیاسی نیست این دریوزگان را
هرچند با گل همنشین هستند، خارند
حتی اگر که پیر دنیایند، از جهل
آثار ایشان از طفولی در مزارند
افسوس با اشعار سست و خوی نخوت
بر شیشهی دل ، از کدورت ها ، غبارند
غم نیست هرگز، چونکه بر مستوری ماه
کِی ابرهای تیره، دایم پایدارند ؟
بنگر به اوج آسمان، اِستارگان را :
در قلب ظلمت، روشنا و استوارند
راهِ برونی نیست از این تیره روزی
جز علم، آنها را که بر غفلت دچارند
باید بخوانند و نویسند و، بدانند :
دانشپژوهان تا همیشه ماندگارند
آموختند آنان که اسرار سخن را ـ
بیشک چراغ دانشاند و رستگارند
وآنانکه جام از دست (ساقی) ناگرفتند
از خودسری در جمع سرمستان، خمارند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1393
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(نقاب ریا)
آنان که با مجاهده ، دم از خدا زنند
بر چهره، کی شود که نقاب ریا زنند
چون دل سپردهاند به دادار لایزال
با صدق دم ز مذهب و دین و خدا زنند
اما جماعتی که ندارند اعتقاد
همچون حباب، خالی و دم از هوا زنند
این قوم ناخلف، که تهی از حقیقتاند
کی دم توان بدون طمع ، از وفا زنند ؟
دنیاپرستِ پست ، چو هستند این گروه
یک عمر در رذالت خود، دست و پا زنند
وقتی به شوق لقمهی نانی ز ابلهی
دم از طهارت و شرف اشقیا زنند ـ
آیا چگونه میشود این قوم خودفروش
خود را درون حلقهی اوتاد ، جا زنند ؟
اینان که گر کسی بزند دم ز حق خلق
تهمت ز خبث ذات ، به او ناروا زنند
دم میزنند اگر ز علی و ولای او
لاف عبث زنند و بسی نابجا زنند
آن دلسپردگان ولایت که با خلوص
وقت نیاز ، شاه ولا را ، صدا زنند ـ
کی میشود که از سر غفلت دری دگر
جز درگه مبارک شیر خدا زنند ؟
چون دل سپردهاند به مولای بیکسان
شبها سری به خانهی هر بینوا زنند
این است رسم و راه علی و طریق حق
نامردمان چگونه دم از مرتضا زنند ؟
آنان که مست بادهی (ساقی) کوثرند
کی لب به جام غیر ، ولو در خفا زنند ؟
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi