(هوالعادل)
✅ دراین چندروز گذشته که مسؤولین امر، به ترغیب ملت، در امر انتخابات بودند و از هیچ ترفندی نیز فروگذار نشدند؛ سکوت را ترجیح دادم تا دیدگاهم حتی یک نفر را تحت تأثیر قرار ندهد. اما اکنون که بالاخره تا حدودی اهالی سیاست به خواست خود نایل شدند و انتخابات به پایان رسید، لذا شکوهنامهی خود را بارگذاری میکنم تا شاید به گوش مسؤولان امر برسد و بدانند که امثال این کمین نه دشمناند و نه اغتشاشگر، بلکه دوستداران این نظامی هستند که حاصل خون شهیدان و ایثارگران و همدلی ملت مظلوم همیشه در صحنه است؛ اما به دلایل مذکور در شعر از وضع کنونی ناراضی هستند. باشد که انشاءالله در پی رفع مشکلات جامعه و جبران مافات برآیند تا ایران و ایرانی را سربلند سازند.
"وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ"
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
#تشنگان_قدرت
کاندیداهایی که : "تأیید صلاحیت" شدند
هست آیا بینشان یکتن که باشد بیفسون؟
من ندیدم یکنفر حتی میان این گروه
که مرا قانع کند تا اصلحش دانم کنون
غالباً اهل شعار و تشنگان قدرتاند
هر یکی بازیگرند و... لایق اُسکار ، نیز
دم زنند از خدمتِ مَردم ولیکن در عمل
نیست آنکس که کند با اغنیا پیکار نیز
یک نظر کن بر شعار و وعدههای قبلیان
تا ببینی که عموماً ، وعدههایی پوچ بود
بر گرانی و تورّم ، دمبهدم ، افزوده شد
که گرانی، گوی سبقت را ز هر دوری ربود
تا دموکراسی به معنای حقیقی نیست؛ هست
مشکلات اقتصاد و رانتخواری برقرار
چون چهلسال است قدرت، هست دست عدهای
روی خوش هرگز نبیند ملتِ زار و نزار
جمله مسؤولان هماره بر سریر قدرتاند
جایشان هرچند در ظاهر ، تفاوت میکند
گاه مجلس ، گاه دولت ، گاهْ در جایی دگر
دیگران را این سیاست از میان، اوت میکند
انتخابات است! یا که انتصابات است این ؟
که نمیبینم نشانی از دموکراسی کنون
با همه احوال ، از درگاه رحمانی حق
خواستارم تا نگیرد ملّت ما را جنون
چون جوانی را به راه دین و میهن دادهام
در زمان جنگ تحمیلی ، بدون انتظار
یاد یاران شهید و دوستان چون میکنم
میدهم از کف دگر آرامش و صبر و قرار
ما مسلمانیم و دوریم از تزاویر و ریا
هست چونکه مذهب ما شیعه و... هستیم نیز
ـ پیروان مکتب مولا ، امیرالمؤمنین (ع)
زینجهت از حرف حق ، مارا نمیباشد گریز
این چهلساله که کوتاه است دست غربیان
نیست دیگر شاه که بر این و آن میداد باج
ما که خود آقای خود گردیدهایم اکنون چرا
میکند بیداد ، "فقر ما" ، ز اوج احتیاج ؟
شاه را راندیم ، از این سرزمین روزی اگر
بود چون دستان ما کوتاه و خرما بر نخیل
ای دریغا....حاصل نخل بلند انقلاب...
شد نصیب اغنیا و سهم ملت قال و قیل
انقلاب ملت ایران ، نبود ٍ عدل بود
چونکه میبُردند اموال وطن را بیحساب
کشوری که در دلش ، دارد معادن، بیشمار
پس چرا ملت به دوشاش میکشد بار عذاب؟
تا به کی باید شعار محض دینداری دهیم
در عمل ، اما نباشد در دل ما ، اعتقاد
نیست اوضاع وطن آنگونه که باید بوَد
با چنین وضعی نصیب ما بجز مِحنت مباد
آن که کِیفاش کوک باشد از بساط انقلاب
از چه باید مثل من فریاد مِحنت سر دهد
چون نمیسوزد ازین آتش که باشد شعلهور
هست راضی و بر این آتش ، هماره میدمد
عدهی نالایقی که : با تزاویر و ریا
بر اساس ارتباط و باندبازی بیگمان
جایگاه باشکوهی را به دست آوردهاند
درک، کِی دارند درد و خواری مستضعفان
عدهای دیگر که مانند کِنه در زندگی
خویش را نزدیک بر اهل سیاست کردهاند
از سر خواری و ذلت نیز با رانتی قوی
زندگی خویشتن را جملگی پروردهاند
کی؟ کجا؟ فهمند این قوم ملوّن درد فقر
کاسهلیسانی که در امروزه گشته کامیاب
دایماً دم میزنند از انقلاب و مسلمین
ذات خود کردند چون مستور در زیر نقاب
مشکلات اقتصادی و گرانی ، میکُشد
آدمی را که برابر نیست دخل و خرج او
تا به کی باید سکوت و هی سکوت و هی سکوت
رفت از کف، عزت و شأن و شکوه و آبرو
نیست دیگر در دل ما شوق، چون عهد قدیم
طاق چونکه طاقت ما گشت در زیر فشار
دمبهدم افزوده چون گردد به رنج زندگی
کی توان دل بست بر این روزگار کجمدار
(ساقیا) زین پیش را دیگر نگویم هیچ هیچ
چون که امروزه کند بیداد ، تزویر و ریا
گشته پامال هوس ، خون شهیدان وطن
ای خداوند شهیدان! خود برس بر داد ما
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi