#روز_جانباز_گرامی_باد
( دلاور )
شرمندهام دلاور ، گر دست و پا نداری
اما در اين زمانه ، معناى اقتداری
رفتی به جنگ دشمن از بهر حفظ میهن
من هرچه دارم از توست از من بگو چه داری؟
جز یک دل شکسته، بی دست و پا و خسته
گرچه شدی فراموش ، اما تو ماندگاری
خاک وطن به همت، از دشمنان گرفتی
نگذاشتی که حتیٰ دشمن بَرد غباری
کردی حماسه در خون ، در جنگ دشمن دون
در کوه و دشت و هامون، الحق که افتخاری
تو يادگار جنگی ، جنگیِ بی تفنگی
رزمآوری زرنگی ، هر چند پا نداری
پایت اگرچه روزی در راه دین شد از کف
هستی نماد عشق و معنای پایداری
دشمن قرار و آرامت را گرفت اگر که
آرامشی که داریم ، از توست یادگاری
از دل نرفتهای تو گر دلشکستهای تو
با آنکه خستهای تو چون کوه استواری
گویم من از زبانت از نای نیمه جانت
بر مردم زمانت ، بی هیچ انتظاری :
ماییم و قلب پرخون افسانهایم و افسون
لیلای گشته مجنون ما را نبین به خواری
من (ساقی) غمینام ، با عشق همنشینام
با جام آتشینام ، از سر برم خماری .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1383
eitaa.com/shamssaghi