eitaa logo
کانال اشعار شمس (ساقی)
566 دنبال‌کننده
273 عکس
9 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(شهید حججی) قلنـدرانه به پا کرده است غـوغـا سر که شعله می‌کشد از فرش تا ثریا سر مـدافــع حــرمین شـریف شهر دمشق بدون بیمِ خطـر کرده است اهـدا سر سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
 (شهادت امام جواد تسلیت باد.) جــــواد الائمّــــه (ع) امــام رئــوف که خورشیدِ رویش شده در کسوف شهیـــد جفـــا شـد ، به دسـتِ زنــی که شرحش نگنجد یقین در حـروف. فسـوسـا بـه دسـت زنــی ددسرشـت نهــــم حجّـت دیــن ، امــــامِ جـــواد شده کشته در حجـــره با زهـــر کیـن کــه تــا نشــنـود کـس پیــــام جـــواد تــو ای همـسر بیـــوفـــا ، بـــاز گـــوی چه زهـــری چشاندی به کـام جـــواد؟ ز همسر چه‌سان می‌توان دل شکست چگـــونه شکسـتی تو جـــامِ جـــواد؟ چو مـأمـون که شد قـاتـل شاهِ توس شدی قــاتِــلِ خـوش خـــرامِ جـــواد اگر چــه چــو اَجــــدادِ بیـــداد خــود شـــــدی در پــــیِ انهـــــــدام جـــواد بـــه دنیــــا و عقبــــا درخشــــد همی چو خورشـید تــابنـــده نـــام جـــواد ولــی ای ســـتـم‌ پیـشــگــان پلیـــــد شـود روزتــان همچــو شـــام جـــواد اَلا (ســاقیــا) روز محشـــر بــه مـــــا بِـــده جــــامِ شــربِ مُـــــدام جـــواد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1380 eitaa.com/shamssaghi
⚫️ یٰا جواد الائِمّه ادرکنی ⚫️ ای که از جود ، تو را جامِ محبّت دادم دادی اکنون به کدامین گنهم بر بادم !؟ جرعه‌ای آب طلب کردم و با زهرِ جفا پاسخم دادی و در حجره ز پا افتادم جگرم سوختی از آتش بیداد عناد کز لهیب‌اش برود تا به فلک، فریادم کی روا بود که چون ماهی افتاده به دام صید ، من باشم و باشی تو مرا صیّادم پدرم را پدرت کشت به زهر تزویر تو هم امروز شدی چون پدرت جلادم گرچه بودم همه‌ی عمر به‌دام تو اسیر ولی اکنون که شدی قاتل من، آزادم گَر ز طوفان تو شد خانه‌ی عمرم ویران من ز ویرانی تو تا به ابد، آبادم ای جوادی که به حق مظهر جودی و کرم شود آیا به نگاهی بکنی امدادم !؟ (ساقی) غمزده‌ام کز غم تو نوحه‌گرم آن چنان که نرود داغ غمت، از یادم . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 eitaa.com/shamssaghi
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده غمـی بــر سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته چـــرا مـانـده نفـس در نــای، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چـــرا دل می‌زند در سـینه‌ام جوش چـــرا بــی‌تـــابــم و در اضـطــــرابم خــدایــا خود تو می‌دانی که امشب چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته، سـاغـــر دل، از جـــدایــی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 eitaa.com/shamssaghi
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده غمـی بــر سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته چـــرا مـانـده نفـس در نــای، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چـــرا دل می‌زند در سینه‌ام ، جوش چـــرا بــی‌تـــابــم و در اضـطــــرابم خــدایــا خود تو می‌دانی که امشب چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 @shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمؤمِنین) (محراب کوفه) محرابِ کوفه ناگهان گلگون به‌ خون شد هفت آسمان در خون نشست و لاله‌گون شد برخاست بانگ «فزتُ رَبِّ الکعبه» بر عرش وقتی که رأس شاه مردان غرقِ خون شد مولای درویشان به دست ابن ملجم در سجده‌ی حق فارغ از دنیای دون شد هرچند بود آگاه از این صبحِ خونین صبحی‌ که با ظلمت قرین در اندرون شد با دست رحمت، قاتلش را کرد بیدار چون واقف از روز ازل، بر مایَکون شد در امتحان عشق، در نزد خداوند با سربلندی فارغ از این آزمون شد شد دستِ کین آغشته چون بر این جنایت هنگامه‌ی « اِنّا اِلَیهِ راجعون » شد از ضربتی که فرق مولیٰ را دوتا کرد عرشِ عظیم کبریایی بی‌سکون شد با کشتن شیرِ خدای بیشه‌‌ی عشق روباهِ شرک و تفرقه خوار و زبون شد از خونِ فرقِ مرتضی شاهِ ولایت کاخ ستم ویرانه گشت و واژگون شد داغی چنین هرگز ندیده چشم عالم آری! که آتش‌زا ترین داغ قرون شد ای (ساقی) کوثر ز داغت تا قیامت ! جامِ دوچشم شیعیانت، غرقِ خون شد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 @shamssaghi
(امام جعفر صادق علیه‌السلام) (صادق آل عبا) توسن عِلم و فقاهت تا به‌دستت گشت زین تاختی بر جاهلان با منطقِ حق الیقین صادق آل عبایی و شدی بر شیعیان رهنما در زندگانی تا به فردوس برین پایه‌ریز مکتب فقه و اصولی در کمال عالٍمان چون کودکی هستند نزدت خوشه‌چین وارثِ یاسین و طاهایی و باشد منطقت! مُنطَبق با جمله‌‌ی آیاتِ قرآن مبین شرع را در آسمان عِلم، دادی بال و پر سایه افکندی به بال مَعرفت، روی زمین جانِ دیگر داده‌ای چون بر احادیث و علوم آفرین‌گوی تو باشد حضرت جان آفرین همترازت نیست در عِلمٍ الهی در جهان نیست بین عالمان در عِلم، مانندت وزین چون هُشامِ بن حَکم‌ها و مُفَضَّل‌ها به صدق سوده‌اند از عجز بر محرابِ درگاهت جبین ذوالفقار عِلم را در دست داری چون علی می‌زنی بر فرقِ بدخواهان و دشمن‌های دین کرد ویران مکتبِ تو، خانه‌ی تزویر را با بیانِ صادقت همچون امیرالمؤمنین ریختی بَرهم بساطِ جهل و ظلمت را به عِلم نور بخشیدی به قلب شیعیان راستین جایگاهت در مدینه هست همتای رسول در میان دشمنان شیعه هم هستی امین شهد نوشاندی به کام خلق، با عِلم و عمل زهر بر کامت اگرچه کرد منصور لعین مرغ روحت کرد تا پرواز، سوی آسمان شد دل اهل مدینه در غم مرگت حزین تیره‌گون شد آسمان از این مصیبت گوییا: بر زمین افتاد ماه و گشت با ظلمت قرین آرمیدی در گلستان بقیع اما دریغ...! کرد ویران دستِ جهل و کینه آن حصن حصین... مرقدت بی بارگه باشد اگر که در بقیع هست دشمن از عِنادِ خویش نزدت شرمگین شیعه‌ی آل علی، پاینده از عِلم تو شد عالَم اسلام می‌باشد علومت را رَهین مِثل خورشیدی فروزان تافتی تا بر جهان آسمان شد از فروغ یک نگاهت نقطه‌چین گفت (ساقی) در مَدیحت چامه‌ای را با خلوص دارد امّیدی که در محشر شوی او را معین. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
«أَشْرَفُ الْمَوْتِ قَتْلُ الشَّهادَةِ» شهادت، برترین عنوان عشق است خوشا آن دل که در پیمان عشق است شهیدان، عشق را تفسیر کردند جوان بودند و کار پیر کردند شهیدان، وارثان انبیایند به خون غلتیده در راه خدایند امامان با شهادت خو گرفتند مدال عشق را از هو گرفتند شهنشاهِ شهیدان است مولا سپهسالار ایمان است مولا کسی که از جهانی، بی‌نیاز است شهید عشق، هنگام «نماز» است نماد بنده‌ی صالح، علی بود دلش از حبّ یزدان مُمتلی بود حسین بن علی، شاه شهیدان پس از مولا بوَد سردار ایمان که در کرب و بلا، در راه اسلام به هنگام نبردی نابهنگام ـ گذشت از جان خویش و خاندانش چه زیبا رَست، از این امتحانش که باشد سجده‌گاه عشق خاکش هزاران آفرین بر روح پاکش اگر دین خدا ، امروزه برپاست ز خون زاده‌ی مولا و زهراست شهادت، سیرت اهل جهاد است که سالک را بسوی حق مراد است خدا فرموده در قرآن به انسان: که پاداش شهادت هست غفران رشادت با شهامت، پا گرفته شهادت هم از آن معنا گرفته جوانانِ جلیل القدر ایران علیه دشمنان با فدیه‌ی جان ـ به هنگام دفاع از دین اسلام به خون خویشتن بستند اِحرام خروشیدند با شوق شهادت چو امواجی به بحر استقامت همان دم که «اَلستُ...» را شنیدند می «قالوا بلیٰ» را ، سرکشیدند همه سرمست، از جام الستی به‌دور از قیل و قال خودپرستی در این دنیای وانفسای بی حَد که بی ایمان شود در امتحان رَد خروشیدند چون امواج طوفان سلحشورانه در دریای ایمان که کشتی ستم را غرق کردند نشان دادند که : اهل نبردند نبرد حق و باطل تا قیامت بوَد زیباترین راه عبادت درین راهی که راه اتقیا هست اگرچه در مسیر آن، بلا هست بقا را در چنین رَه می‌توان دید بدون لحظه‌ای تشکیک و تردید که مَردان خدا در زندگانی گذر کردند حتیٰ از جوانی رَه حق، راه مردان خدایی‌ست بقا باشد درین راه و فنا نیست کسی که در مسیر حق بکوشد نگاه از جیفه‌ی دنیا بپوشد کند خدمت به مردم، گاه و بیگاه ندارد خستگی، از عشقِ الله که بار غم ز دوش خلق گیرد اگرچه در چنین راهی بمیرد شود آخر شهید دین و میهن نبازد دل ولیکن بر هریمن چه مرگی هست بهتر از شهادت که هر کس را نمی‌باشد سعادت؟ ز خون پاک این اسطوره مردان که باشند افتخار خلق ایران ـ تناور شد نهال باغ توحید که باشد میوه‌ی این باغ، امّید خوشا آنان که پَرها باز کردند بسوی عرش حق پرواز کردند خدایا روحشان را شاد گردان که بگذشتند از نقدینه‌ی جان بَدا بر ما که از جاماندگانیم اسیر زندگی و، در زیانیم هوای نفس، ما را کور کرده گرفتار شبی دیجور کرده نمی‌دانیم فرق دوغ و دوشاب سراب محض را بینیم چون آب الا مسؤولِ ره گم‌کرده! هشدار مَشو درگیر رنگ میز و خودکار بدان از خون پاک این شهیدان نشستی پشت این میز ای مسلمان! مبادا رنگ، بر دنیا ببازی... نشان دِه از متاعش بی نیازی متاع این جهان خوش آب و رنگ است فریبنده‌ست و زیبنده درنگ است که گر گردد بشر، ناگاه مسحور به‌پای خود شود از راهِ حق دور بپو راهِ : «شهیدان الهی» حذر کن از مسیر اشتباهی مواظب باش دشمن در کمین است به دنبال فروپاشی دین است اگر در کار خود باشی مُصمّم رفاه خلق را ، داری فراهم شَوی با ملّت خود یار و همدرد بکوبی بر دهان قوم نامَرد چو هستی وارث خون شهیدان مشو غافل دمی از خون ایشان که شرمنده شوی در روز محشر چو آنان را بینی در برابر به حقّ (ساقی) کوثر خدایا شهادت را ، نصیب ما بفرما که در راه تو مردن، نیست مردن... ولی مرگ‌ است بر جان دل‌سپردن سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/02/24 eitaa.com/shamssaghi
شهادت چیست؟ در راه خدا از جان و از این پیکر خاکی گذر کردن کجا؟ از خاک تا افلاک با آرامش و عزت به سوی حق سفر کردن شهادت نیست مُردن؛ بلکه باشد زندگی جاودانه تا به روز حشر خوشا آنانکه فهمیدند دنیا چیست و باید از آن صرفِ نظر کردن سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
شهادت چیست؟ در راه خدا از جان و از این پیکر خاکی گذر کردن کجا؟ از خاک تا افلاک با آرامش و عزت به سوی حق سفر کردن شهادت نیست مُردن؛ بلکه باشد زندگی جاودانه تا به روز حشر خوشا آنانکه فهمیدند دنیا چیست و باید از آن صرفِ نظر کردن سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi