eitaa logo
شراب و ابریشم...
3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
545 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم شاگردقرآن ایده‌پرداز نویسنده سخنران مدرس دانشگاه مربی نوجوان مجری
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امروز دومین روز از آغاز طرح تلاوت رمضانی‌مونه چشم رو هم بذاریم زمان می‌گذره و فرصت از دست می‌ره چنانچه قصد دارید در ماه مبارک رمضان یک ختم کامل با نیت شما تلاوت بشه و حق‌التلاوه هم وقف در گردش بشه از ثبت نام در طرح تلاوت ما جا نمونید. ثبت‌نام: @Dashtebanii .
شراب و ابریشم...
. چهار سال پیش، دمدمه‌های عید غدیر، از یک نهاد فرهنگی که باهاشون همکاری داشتم، پونصد هزار تومن حق‌الزحمه گرفتم.🤦‍♀ چه می‌دونم لابد چهارسال پیش پونصد تومن زیاد بوده🤪😂 هر چند که الانم بعد از گذشت چهارسال پرداختیهاشون هنوزم همین حد و حدوداس😐 بگذریم... خلاصه که نزدیکای غدیر بود و من حسابی مشغول تبلیغات غدیر بودم، جلسات حضوری خطبه‌ی غدیر و تبلیغات مجازی... پونصد تومن رو که دادن با خودم فکر کردم فعلا که به این پول نیاز ندارم خوبه که بخاطر غدیر به یکی از محبین امیرالمؤمنین قرض بدم تا هر وقت نیازش برطرف شد به من برگردونه. اون موقع من یه کانال کوچیک توی پیامرسانِ بله داشتم که حدود شصت نفر عضو داشت. توی کانال پیام گذاشتم اگه کسی پول لازم داره من می‌تونم بهش قرض بدم... پیامو نوشتم و گوشیمو گذاشتم و رفتم سراغ کارام. اون موقع مشغول خونه‌تکونیِ غدیر بودم. وسط کار یهو دلم لرزید و گفتم دختر این چه کاری بود کردی! الان اگه چند نفر بیان بگن پول لازم دارن واقعا با پونصد تومن میخوای چی کار کنی؟! با ترس و لرز و صلوات و دعا گوشی رو برداشتم و خدا خدا می‌کردم که بیشتر از پونصد تومن کسی پول نخواسته باشه😆 و وقتی گوشی رو باز کردم.... با انبوهی از پیامها مواجه شدم.... که! از من پول نخواسته بودن بلکه از من شماره کارت خواسته بودن! یکی گفته بود من صد تومن میدم بذار روی پولی که میخوای قرض بدی یکی گفته بود من سیصد میدم یکی گفته بود یک تومن میدم.... خلاصه شاید باورتون نشه ولی اون سال غدیر من تونستم حدود هفت ملیون قرض بدم و تازه کلی هم عیدیِ بلاعوض! پولایی که اعضای کانال به من سپرده بودن قرض داده شد و همه سر موعد برگشت... اون عزیزی که یک تومن داده بود وقتی خواستم پولش رو پس بدم گفت دست خودت باشه و تا هر وقت که می‌تونی این پولو به آدمای مختلف قرض بده، و این شد نقطه‌ی شروعِ صندوقِ امام حسن جان که همون سال، روز ولادت امام مجتبی بصورت رسمی اعلام موجودیت کرد و شد صندوق قرض‌الحسنه امام حسن مجتبی💚 با همون یک تومن کارو کلید زدیم و کم‌کم هم از مردم پول جمع کردیم هم خودمون با بعهده گرفتن یکسری کارها و واریز حق‌الزحمه‌هامون به صندوق، موجودی صندوق رو ارتقا دادیم و صندوق رو بزرگ و بزرگتر کردیم و به کرم امام حسن جان و بلطف خداوند الان در نقطه‌ای ایستادیم که از صندوقِ نورانی‌مون هر ماه دهها وام اعطا می‌کنیم و معجزات و شگفتیهای زیادی از این صندوق به چشم دیدیم. ختم‌ قرآنهای نیابتی یکی از اون کارهاییه که با انجامش طی این چند سال موجودی صندوق رو افزایش دادیم... شما هم اگه دوست دارید هم یک ختم قرآن با نیت خودتون تلاوت بشه هم هدیه‌ای که پرداخت می‌کنید واردِ چرخه‌ی نامیرای صندوقِ کریم اهل‌بیت بشه دست بجونبونید، قبل از دست رفتن فرصت ثبت‌نام کنید. می‌تونید هم خودتون به تنهایی یک ختم رو ثبت کنید. هم با چند تفر از دوستان و فامیلتون. و هم اینکه توی گروهی که خودمون تشکیل دادیم عضو بشید و با سایر دوستان همراه بشید و حق‌التلاوه رو پرداخت کنید. . . . عاشق خودمم با اعتماد به نفسم. 👈تصویرو ملاحظه کنید. ته پیام چی نوشتم؟ لطفا این پیام رو برای دوستانتون بفرستید😂 خوبه فقط پونصد هزار تومن داشتما🤦‍♀😆 .
. اتهامی به اسم خوب بودن! بنظر من، "خوب" یک اتهامه و کسی که به خوب بودن متهم می‌شه به اندازه‌ی یک نفر که به صفاتی ناپسند متهم شده، اذیت می‌شه و زندگی براش سخت می‌شه! وقتی در قالب یک نقش روی پیشونیت مهر خوب می‌خوره، دختر خوب، معلم خوب، کارمند خوب، همسایه خوب.... یا هر خوبِ دیگه‌ای، تو دیگه امکان و اجازه‌ی خوب نبودن رو نداری. مثلا اگه شدی مادرِ خوب، باید همیشه خوش اخلاق و منضبط و بانشاط و خانم و موقر و پرحوصله باشی، غذات همیشه آماده و خونه‌ات همیشه تمیز و مرتب و رفتارت با فرزندان همیشه در آرامش باشه و کمترین تمردی از چارچوب این خوبی مساویه با آوار شدن هزاران طعنه و سرزنش و ملامت روی سرت. انگار توقع‌ها می‌ره بالا و همه ازت انتظار دارن. انگار هیچ وقت اجازه نداری بی‌حوصله یا بداخلاق یا مریض باشی، همیشه باید خوب باشی، فقط خوب! و خب این زندگی رو واقعا سخت می‌کنه، چون در هر حال همه‌ی ما آدمیزادیم و پر از نقص و کاستی و مشکل و اندوه. خب با این تفاصیل چه دلیلی وجود داره که یک آدم قرار باشه همیشه و در همه حال خوب باشه و بهترین عملکرد رو داشته باشه؟! همه‌ی ما آدمها در طول زندگی روزهایی رو تجربه می‌کنیم که خسته یا غمگین یا پریشونیم و هیج دلیلی نداره که در چنین روزهایی مطابق استاندارد دیگران برای خوب بودن رفتار کنیم! بنظر من همونقدر که برچسبهای منفی می‌تونه مخرب باشه برای روان یک نفر، برچسب خوب هم می‌تونه محدودکننده و حتی گاهی کُشنده باشه! حقیقت اینه که همه‌ی ما آدمیم با کوله‌باری از خطاها و اشتباهات که با چپوندنِ خودمون در قالبِ خوب، هیچ جوره درنمیاد! بیاین قبول کنیم هیچ کس خوبِ بدون توقف نیست! و اجازه بدیم خوبهای اطرافمون گاهی نفس بکشند و خوب نباشند! خوبِ مطلق فقط اهل‌ بیتند و دیگه هیچ کس! ✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
امروز سومین روز از تلاوتهاست و بچه‌های تیم تلاوت مشغول خوندن ختم قرآنهای سپرده شده هستن. اگه قصد دارید با طرح ختم رمضانی همراه کنید به ادمین ثبت‌نام پیام بدید. یک تیر و دو نشون هم ختم قرآنه و هم مبلغی وقف در گردش می‌شه جهت باز کردن گره از کار مردم👌 ثبت نام: @Dashtebanii
شراب و ابریشم...
. چهار سال پیش، دمدمه‌های عید غدیر، از یک نهاد فرهنگی که باهاشون همکاری داشتم، پونصد هزار تومن حق‌ال
. برای افزایش موجودی صندوق خیلی تلاش کردیم. شبانه‌روزی... اون اوایل که تازه صندوقو راه انداخته بودیم و بیشتر از اونکه موجودی بیاد به صندوق، درخواست وام می‌اومد برامون، خیلی کار صندوق سخت پیش می‌رفت. خیلی وقتها می‌شد که از خودمون به صندوق قرض می‌دادیم تا بتونیم به وامها رسیدگی کنیم یا از افراد دیگه قرض می‌گرفتیم و کار وامها رو راه می‌انداختیم! یک دوره‌ای اونقدر تباه بودیم که جشن هزار تومنی گذاشته بودیم🤣 هر نفر هزار تومن واریز کنه به صندوق🤦‍♀ واقعا نمی‌دونم چرا خب لااقل نگفتیم پنج تومن😂 البته می‌خواستیم هم فرهنگِ از کمکِ کوچیک خجالت نکشید رو را جا بندازیم هم فرهنگِ تو هر آشی یه نخودی بنداز و خودتو از شریک شدن تو کار خیر محروم نکن.😎 (حالا مثلا ما پیشتازان فرهنگ و هنریم😅) باز یک دوره‌ای پیام رادیویی تولید می‌کردیم😂 من پیامهای انگیزشی ضبط می‌کردم برای کمک به صندوق و بچه‌ها تدوینش می‌کردن و تبلیغ پشت تبلیغ😅 یک زمانی هم پی‌وی‌ به پی‌وی به تک‌تک مخاطبامون پیام می‌دادیم و می‌گفتیم کمک کنید، تکِ شبانه می‌زدیم واسه حملاتِ پی‌وی‌ به پی‌وی. محدثه هم مرتب ریپورت می‌شد😂 انقدر محدثه به همه پیام می‌داد که تلگرام رسما محدثه رو بعنوان بدافزار شناسایی کرده بود😆 هر از گاهی نماز استیجاری قبول می‌کردم و می‌کردم تو پاچه‌ی بچه‌ها 😂 یه بار فاطمه گفت فقط مونده ملیحه بیاد بهمون بگه از فردا همه روزه بگیرن که روزه استیجاری قبول کردم واسه صندوق😂 واقعا بچه‌ها باید حلالم کنن🤣 هر روز یک طرح و یک ایده یک بار وام می‌گرفتم از صندوقای خانگی و پولشو می‌زدم به صندوق و می‌گفتم بچه‌ها تسویه‌اش کنید🤦‍♀🤦‍♀😆 یه بار قرآن می‌ذاشتم تو گروه و می‌گفتم بچه‌ها زودی بخونید. رفیقای مظلومِ من🤣 چه ظلم‌ها که نکردم بهشون تا بتونم موجودی صندوقو افزایش بدم😆 حالا این خاطره‌ها خنده‌داره اما خب سخت پیش رفتیم. واقعا سخت... تا اینکه دو سال پیش دمدمه‌ی ولادت امیرالمؤمنین به خودشون متوسل شدم و گفتم ۲۵ ملیون درخواست وام داریم (از چند وام مختلف) و توی صندوق حتی ۲۵ هزار تومنم نداریم خودتون کار محبین‌تون رو راه بندازید. که یکهو سر و کله‌ی یک جوونمردی پیدا شد و یک کمک ۷۵ ملیونی به صندوق ما کرد! از اونجا دیگه صندوق افتاد روی ریل و الحمدلله رب العالمین به برکت امیرالمؤمنین از اون سختی‌های اون روزها رها شدیم. سختی که می‌گم منظورم هم سختیِ کمک جمع‌ کردنه، هم سختیِ پول نداشتن واسه جواب دادن به تقاضاهای وام... اینا رو نوشتم که بدونید پشت این صندوق چند صد شبانه‌روز تلاش و زحمت و چندین نفر همراهِ همیشگی بودن و هستن و خیلیها واقعا برای این صندوق زحمت کشیدن، من فقط زورگوی معرکه‌ام😂 کمک ۷۵ ملیونی که اومد من از سر شوق و شُکر یه مطلبی نوشتم که دوست دارم اینجا با شما به اشتراک بذارم. البته قبلش شما تعلل واسه ثبت‌نام ختم قرآن رو بذارید کنار و زودتر به ادمینِ پاسخ‌نگو😆 پیام بدید🙏 @Dashtebanii .
شراب و ابریشم...
. برای افزایش موجودی صندوق خیلی تلاش کردیم. شبانه‌روزی... اون اوایل که تازه صندوقو راه انداخته بودیم
. از پشت صحنه اشاره می‌کنن سود سهام عدالت به سلامتی و مبارکی واریز شده🤩🤩 پس دیگه واسه تأمین هدیه‌ی ثبت نام بهونه‌ای وجود نداره. دست بجونبونید که فقط ده ختم باقی مونده تا ظرفیت تکمیل بشه. دشتبانی جان مثل شیر منتظره تا ثبت‌نامای شما رو انجام بده: @Dashtebanii .
شراب و ابریشم...
شیشه‌ی ماشینو دادم پایین، هوای بهشتیِ بیرونو دادم توی ریه‌هام، چشمامو بستم و گفتم: زندگی اگه اجازه م
ان شاءالله افطاری تو شارعِ رسولِ نجف قسمت همه‌مون…😍 فکر کن سر سفره‌ی افطار به این با صفایی بشینی، وسط انبوه جمعیت روزه‌دار، بانگ اذون که بلند شه سرتو بچرخونی و با گنبد نجف چشم تو چشم شی🥺 اللهم ارزقنا... .
شراب و ابریشم...
ان شاءالله افطاری تو شارعِ رسولِ نجف قسمت همه‌مون…😍 فکر کن سر سفره‌ی افطار به این با صفایی بشینی، و
این دنیا یه سفره‌ی افطار تو مدینه به همه‌ی ما بدهکاره. البته نه از این سفره‌ها که الان مفتی‌های مدینه پهن می‌کنن، بلکه از اون سفره‌ها که امام مجتبی پهن می‌کرد و دور تا دورش فرشته و ملک پر می‌زدن... . . ان‌شاالله یه افطار مدینه😭 .
. و ما به جز از حُبّ علی چه داریم؟ والله که هیچ... .
. آخرش که چی؟ تهش مرگه! آخرِ ماجرا برای همه مرگ بوده و هست. هم قارونش مُرده و هم گداش. هم کافرش مُرده و هم مسلموناش. هم بدش مُرده و هم خوباش. هم پیر و هم جووناش‌. تهش مرگه واسه همه آدماش. این وسط فقط خوش به حالِ علی‌دوستاش💚 ✍ملیحه سادات مهدوی .