یک بار به پونه گفتم، ما تلاشمون رو میکنیم تا کورسوی امیدی که توی چشم و دل مردم روشنه خاموش نشه.
ما میخوایم که اجازه ندیم مردم از جمهوری اسلامی ناامید بشن!
این صندوق و این خیریه واسه اینه که مردم دلشون گرم بشه و بدونن که تو این کشور هستن کسانی که برای درد مردم شب و روز ندارن...
همیشه هدفمون از هر کاری که کردیم همین بوده، همین که هر جا آدمها خواستند قطع امید کنند از این کشور و از این حکومت، توانمون رو بذاریم و این اجازه رو ندیم...
هیع...
ما و خیلیهای دیگه شبیه ما، واسه این میدویم، ولی خب برخی از این مسئولینِ ناکارآمد و مدیران نالایق، کشور رو در جهت خلافِ این قاعده حرکت میدن...
خدا وسعت و برکت ببخشه به تلاشهای کم و ناچیزی که از سر اعتقاد به حقانیت این نظام برداشته میشه تا خرابکاریهای مسئولین رو جبران کنه و نذاره که مردم دل بکنن از چیزی که صاحب اصلیش امام زمانه...
.
شراب و ابریشم...
راستش فکر میکنم توی همین سنی هم که الان هستم اگه آقا رو ببینم بازم واکنشم همینه🤣 این ویدئو رو میگه
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حقیقتا خودِ خودِ خودمه😂
آقا آقا آقا، آخ جون آقا💚💚
آخ دورت بگردم آقا💚💚💚
شراب و ابریشم...
حجاز تصویری مسحور کنندهتر از نقشِ زنی بلندبالا ایستاده بر دامن جبلالنور بر خود ندیده! زنی موقر که
بیاین چند تا از این کلمههایی که در پیشگاهِ بانوی حجاز به خاک افتادن رو دوباره بخونیم...
هدایت شده از دلــتورا
اگه چراغ خونه شما هم تو سحر روشن میشه،
قدر خانوادهتون رو بدونید ❤️
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینا دیگه صرفا مداح و روضهخون نیستن.
از قبیل حاج منصورها، بس که عمرشون رو توی این دم و دستگاه صرف کردن و پیرِ این درگاه شدن، خدا توی حنجرههاشون چند جرعه ملکوت ریخته و وصلشون کرده به یه عالم دیگه.
این صدا از بهشت میاد وگرنه این حجم از حال خوب و معنوی برای صدای یه پیرمرد هیچ توجیهی نداره!...
.
یک سال دیگر هم تمام شد و تو نیامدی...
هفت سین امسال را نذر آمدنِ تو کردم
آینه را شکستم شاید خودبینیام کمتر شود شاید به انتظار نزدیکتر شوم
ماهی را به دریا سپردم شاید رهاییِ او یکی از هزاران زندانیِ ما آدمها را از بند غرورمان آزاد سازد...
جای سنبل گلدانها را پر از نرگس کردم
جای شمعدانهای آینه را با شاخههای یاس عوض کردم
با سین اول به تو سلام دادم:"سلام علی آل یاسین "
سین دوم: سجاده!
سجادهام را بازکردم طنینِ " ایاک نعبد و ایاک نستعین" صد مرتبه در قامت نمازم پیچید، شاید دست توسلم به دامان تو رسد...
ساعت را روی سفره گذاشتم تا ساعت های نیامدنت را شماره کنم تا ساعت آمدنت را ثانیه به ثانیه انتظار کشم
برای سین چهارم خواستم سبدی بگذارم پر از لحظههایی که انتظارت را کشیدهام پر از لحظههایی که به یادت بودهام پر از لحظههایی که برای تو بودهام اما شرمندهام که سبد را باید خالی سر سفره بگذارم که اگر در این سبد لحظهای تنها یک لحظه میبود ...
تو تا حالا آمده بودی!
سین پنجم :سرودِ آمدنت
سین ششم:سبزیِ بیرقِ تو
سین هفتم؟؟!!
سلام
سجاده
ساعت
سبد
سرود
سبز بیرق
سین هفتم؟!
سین هفتم؟!
سین هفتم، سیمای تو...
آری سیمای تو هفتمین سین سفره هفت سین ماست.
بیا که بی تو هفت سین هم معنا ندارد...
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a