eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
539 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
رازها توی سینه‌ی آدمها پنهانند، باید جا باز کرد تا کلمه‌ها خودی نشان بدهند و حرفهای پستوی دلها را بریزند بیرون و رازها را برملا کنند. رازِ عاشقی از آن رازهاییست که هر چه برملاتر شود، زیباتر می‌شود. بهانه‌ی قشنگی شد برای تعریف کردنِ خاطره‌های دوست داشتنِ یک کریم💚 و ما به جز از محبت زهرا و بچه‌هایش چه داریم؟ والله که هیچ... 🌱 @sharaboabrisham
کتاب را که بستم یک عبارت توی سرم می‌چرخید: اباعبدالله آخرین تیری بود که از چله‌ی کمانِ امام مجتبی رها شد! از نگاهِ سخنرانِ جوانِ دهه‌ی پنجاهِ مسجدِ کرامت که حالا نوارِ حرفهایش در کتاب همرزمان حسین پیاده شده بود، قیام اباعبدالله امتدادِ مبارزه‌ی هوشمندانه و البته سختِ امام مجتبی بود! تا بحال کسی نقش امام مجتبی را اینطوری شرح نداده بود، انقدر دقیق و درست! تعارف که نداریم، ما از امام مجتبی حقیقتا چیز زیادی نمی‌دانیم و بیشتر با تصویر غلطی که مُلاهای درباریِ معاویه ساخته و پرداخته‌اند و با دست تحریف در تاریخ ثبت کرده‌اند مواجهیم تا با تصویرِ واقعیِ آن شجاعِ کریمِ حلیمِ بی‌اندازه مهربان💚 این دو روایتِ شما برای پویشِ قشنگیش برای من بیشتر برای همین تکه‌ی حرفتان بود: ما حسین را هم اگر دوست داریم از برکت سفره‌ی حسن است...💚 ✍ملیحه سادات مهدوی 🌱 @sharaboabrisham قبلا اینجا و اینجا کمی از کتاب همرزمان حسین حرف زده‌ام.
برای کرامتِ کریمی که بینِ کریمان شهره به کریم باشد می‌شود حد و اندازه تصور کرد؟! 🌱 @sharaboabrisham اهل‌بیت همگی کریمند، حالا بین این عشیره که همه به سخاوت و جود و کرم شهره‌ی آفاقند، امام مجتبی لقب کریم گرفتن، این یعنی چقدررررر کریم بودن؟!! مطلبی که دو سه سال پیش برای ولادت امام مجتبی نوشته بودم تقدیم نگاهتون👇 .
شما به دنیا آمدید و شدید چراغ خانه‌ی حضرت زهرا و امید قلب امیرالمؤمنین نوه‌ی ارشد پیغمبر جانِ ما بخش بزرگی از تبسمها و شادیهایی که از این دنیا سهم مادرِ ما شد برای خاطر شما بود وقتی با شیرین زبانی‌هایتان قلب فاطمه زهرا را به وجد می آوردید، وقتی با اشتیاق از مسجد به خانه می آمدید و آنچه در منبر از جدتان شنیده بودید واو به واو برای مادر بازگو میکردید وقتی با برادر کوچکترتان حسین کشتی میگرفتید وقتی با همان جثه کودکانه ژست مردانه میگرفتید و کنار پدر می‌ایستادید وقتی پرسش‌هایی بزرگ‌منشانه از مادر داشتید و از راز هستی می‌پرسیدید و از ستایش پروردگار. وقتی چهره زیبایتان را که بیشتر از همه به چهره مادر شبیه بود برای وضو شست و شو میدادید. تمام این وقتیها و خیلی وقتیهای دیگر شما به لبهای مادر ما لبخند نشاندید، خیری که قرار بود فاطمه زهرا از دنیا ببینید قطعا شما بودید و گرنه این دنیا که به او جز جفا نشان نداد شما دلخوشیِ روشنِ عمرِ کوتاهِ حضرت زهرا بودید ما از شما ممنونیم برای خاطرِ تمام تبسمها، لبخندها و دلخوشیهایی که به بانوی دو عالَم هدیه کردید💚 شما روشنی جان پیغمبر بودید وقتی دست در دست پدربزرگ به مسجدالنبی پا میگذاشتید و دوشادوش با او نماز میگذاشتید، شما بهجت قلب پیغمبر بودید وقتی کودکانه میان صحن مسجد میدویدید یا از منبر جدتان بالا میرفتید، شما با آن هوش سرشار مایه‌ی چشم روشنی پدربزرگ بودید وقتی خطبه‌هایش را مو به مو حفظ میشدید و در معنایش تأمل میکردید، شما کرور کرور شادی و عشق به قلب پیغمبر میرختید وقتی از سر و کولش بالا میرفتید و پدربزرگ را هم قاطی بازیهای خودتان و حسین میکردید. ما از شما ممنونیم برای تمام آن بهجتی که به قلب پیغمبر جانِ ما می‌ریختید💚 شما ستون محکم پشت پدر بودید، پسر ارشد علی مسجد النبی هنوز صدای شما را از خاطرش نبرده وقتی چند سالتان بیشتر نبود اما مثل یک مرد جنگی با قدرت و خشم خطاب به یکی از غاصبان فریاد زدید از منبر جد من به زیر آی... شما وارث مردانگی و شجاعت پدر بودید. مایه دلگرمی و پشتوانه امیرالمؤمنین در تمام لحظه‌های حساس تاریخ، از دفاع شما از حق غصب شده پدر گرفته تا فشردن شانه‌هایش در سوگ مادر، از تلاشتان برای خواباندن شورش مردم در دارالإماره و توطئه قتل عثمان گرفته تا علمداری صفین و جمل و نهروان. ما از شما ممنونیم برای تمام پشت به پشتِ امیر دادنهایتان، برای تمام ایستادنها و از علی حمایت کردنهایتان💚 شما برادر بزرگتر و مولا و مراد و مرشد اباعبدالله بودید، شما هم‌بازی بچگیها و هادیِ جوانیهای حسین بودید. شما اسباب دلخوشی کودکی‌های حسین و حامی بزرگ جوانی‌هایش بودید. شما حتی برای بعد از خودتان هم فکر حمایت از حسین را کرده بودید و برای کربلایش، قاسم و عبدالله را هبه کرده بودید، شما برای حسین خیلی بیشتر از یک برادر بودید، خیلی بیشتر. ما از شما ممنونم برای تمام برادریها و حمایتها و راشد و مرشدی‌هایتان برای حسینِ عزیزِ ما💚 ما از شما ممنونیم که به این دنیا آمدید تا مهربانی و کرامت را معنا کنید. تاریخ در حق شما اجحاف کرد ولی ما که می‌دانیم شما همانی هستید که جبرائیل گهواره تکانتان بود و میکائیل قنداقه گردانتان ما که می‌دانیم حتی اسم شما را خدا لای پر ملائک و در هلهله‌ی فرشته‌ها به زمین فرستاد چه رسد به رسم شما، حسن جان💚 شما معزالمؤمنین، امام مجتبای نازنین، عزیزِ چشم و دلِ حضرت زهرایید شما به گردن ما خیلی بیشتر از اینها حق دارید ما از شما واقعا ممنونیم...💚 وجودتان مبارکِ جان و دلِ همه‌ی ما🌱 ✍ملیحه‌ سادات‌ مهدوی 🌱 @sharaboabrisham
به بهانه‌ی شهادت امام مجتبی توفیق شد و یکی دو روز از محبت کریم اهل‌بیت حرف زدیم. ممنونم از همه‌ی عزیزانی که همراهی کردند و قصه‌ها و خاطره‌هاشون رو به اشتراک گذاشتن🙏 ان‌شاالله نگاه کریمانه‌ی کریم اهل‌بیت روزیِ هر روز و هر ساعتمون باشه... دوباره برگردیم به البته این بار با این باور که ما حسینی شده‌ی دست حسنیم... 🌱 @sharaboabrisham
نوشته‌هایی که همه را فرستادند کربلا، اِلا خود نویسنده را... 🌱 @sharaboabrisham